از پیش خود ساختن
invent
از پیش دانستن
foreknow, foresee
از پیش سفارش دادن
bespeak, engage
از پیش شستن (آبرفته کردن پارچه )
preshrink
از پیش شسته
preshrunk
از پیش فرستاده شده
advance
از پیش فرض کردن
presuppose
از پیش مسلح کردن
forearm
از پیش نشان دادن
prefigure, foreshow
از پیشرفت بازداشتن
becalm
از ترس دولا شدن
cower
از تملک در اوردن
expropriate
از تنگنا نجات دادن
bail
از ته دل
dear , heartfelt , heartily , hearty , inwardly , profoundly , religiously , solemn , visceral
از ته دل (خنده)
sidesplitting
از ته دل (صدا)
full-throated
از ته (ریش و غیره)
close
از ته قلب
intimate
از تورم کاستن (اقتصاد)
deflate
از توی
through, thru
از تیره بقولات (گیاه شناسی)
legume
از جا برداشتن
remove
از جا پراندن
startle
از جا پریدن
shy, start
از جا جستن
bolt
از جا در بردن
exasperate
از جا در رفتگی
ire
از جا در رفتن
flare, outrage, transport
از جا در رفته
mad, berserk, frenzied, short-tempered
از جا دررفتن
dislocate
از جا کندنی
removable
از جان گذشته
desperate, desperado
از جان و دل
heartily