- آیا میدانید فعل “Run” در ترکیب با حروف اضافه مختلف چه معانی کاملاً متفاوتی پیدا میکند؟
- چگونه میتوان از فریزال ورب با Run در مکالمات روزمره انگلیسی برای طبیعیتر به نظر رسیدن استفاده کرد؟
- تفاوت دقیق بین run into، run across و run over در چیست و هر کدام در چه موقعیتی به کار میروند؟
- آیا به دنبال یک راهنمای کامل و جامع از تمام فریزال وربهای مهم با فعل Run به همراه مثالهای کاربردی و ترجمه روان فارسی هستید؟
در این مقاله جامع از وبسایت EnglishVocabulary.ir، به تمامی این سوالات و بیشتر پاسخ خواهیم داد. یادگیری فریزال ورب با Run یکی از کلیدهای اصلی برای درک عمیقتر زبان انگلیسی و صحبت کردن مانند یک بومیزبان است. این افعال عبارتی که گاهی اوقات میتوانند گیجکننده باشند، در واقع بخشی جداییناپذیر از مکالمات روزمره، فیلمها و متون انگلیسی هستند. ما در این مطلب، به صورت دستهبندی شده و با ارائه مثالهای واضح، شما را با مهمترین و پرکاربردترین فریزال وربهای ساخته شده با فعل Run آشنا میکنیم تا یک بار برای همیشه بر آنها مسلط شوید و با اعتماد به نفس کامل از آنها در جای درست استفاده کنید.
1. Run into somebody/something
این یکی از پرکاربردترین فریزال وربها با Run است که چندین معنی متفاوت دارد. توجه به متن و موقعیت برای درک معنی صحیح آن ضروری است.
معنی اول: اتفاقی کسی را ملاقات کردن (Meet someone by chance)
این معنی بسیار رایج است و به معنای برخورد غیرمنتظره با شخصی است که میشناسید.
- Example: I ran into my old friend at the mall yesterday.
ترجمه: دیروز در مرکز خرید به طور اتفاقی دوستم قدیمیام را دیدم. - Example: Guess who I ran into on my way to work? Our former boss!
ترجمه: حدس بزن در راه رفتن به سر کار چه کسی را اتفاقی دیدم؟ رئیس سابقمان را!
معنی دوم: به مشکل برخوردن (Experience difficulties)
وقتی در حین انجام کاری با یک مشکل یا مانع غیرمنتظره روبرو میشوید، میتوانید از این فریزال ورب استفاده کنید.
- Example: We ran into some problems with the new software, but we eventually fixed them.
ترجمه: ما با نرمافزار جدید به چند مشکل برخوردیم، اما در نهایت آنها را برطرف کردیم. - Example: The project ran into financial trouble early on.
ترجمه: پروژه در همان مراحل اولیه به مشکل مالی برخورد.
معنی سوم: با وسیله نقلیه به چیزی برخورد کردن (Collide with something)
این معنی به برخورد فیزیکی، معمولاً با یک وسیله نقلیه، اشاره دارد.
- Example: The car skidded on the ice and ran into a tree.
ترجمه: ماشین روی یخ لیز خورد و به یک درخت برخورد کرد.
2. Run out of something
معنی: تمام کردن چیزی (و دیگر از آن نداشتن)
این فریزال ورب با Run برای بیان اتمام یک منبع یا موجودی به کار میرود. نکته مهم این است که دیگر از آن چیز باقی نمانده است.
- Example: We’ve run out of milk. Could you go to the store and buy some?
ترجمه: شیرمان تمام شده. میتوانی به فروشگاه بروی و کمی بخری؟ - Example: I can’t print the report because the printer has run out of ink.
ترجمه: نمیتوانم گزارش را چاپ کنم چون جوهر پرینتر تمام شده است. - Example: I’m afraid we’re running out of time. We need to make a decision now.
ترجمه: متاسفانه وقتمان دارد تمام میشود. باید همین الان تصمیم بگیریم.
3. Run over somebody/something
این فریزال ورب نیز معانی مختلفی دارد که باید به آنها دقت کرد.
معنی اول: با وسیله نقلیه از روی کسی یا چیزی رد شدن (زیر گرفتن)
این معنی بسیار جدی است و به تصادفی اشاره دارد که در آن یک وسیله نقلیه از روی شخص یا حیوانی عبور میکند.
- Example: He was tragically run over by a bus.
ترجمه: او به طرز غمانگیزی توسط یک اتوبوس زیر گرفته شد. - Example: Be careful not to run over the neighbor’s cat!
ترجمه: مواظب باش گربه همسایه را زیر نگیری!
معنی دوم: سریع مرور کردن یا تمرین کردن
این کاربرد برای مرور سریع اطلاعات، یک سخنرانی یا یک لیست استفاده میشود.
- Example: Let’s quickly run over the main points of the presentation one more time.
ترجمه: بیایید یک بار دیگر نکات اصلی ارائه را سریع مرور کنیم. - Example: Can you run over your lines before we start shooting the scene?
ترجمه: میتوانی دیالوگهایت را قبل از شروع فیلمبرداری صحنه مرور کنی؟
معنی سوم: بیشتر از زمان یا حد مجاز طول کشیدن
وقتی یک جلسه، رویداد یا فعالیت از زمان برنامهریزی شده فراتر میرود.
- Example: The meeting ran over by 30 minutes, so I was late for my next appointment.
ترجمه: جلسه ۳۰ دقیقه بیشتر طول کشید، برای همین به قرار بعدیام دیر رسیدم.
4. Run away
معنی: فرار کردن (از یک مکان یا موقعیت سخت)
این فریزال ورب به معنای ترک یک مکان یا شخص به صورت ناگهانی است، معمولاً برای فرار از یک وضعیت بد یا خطرناک.
- Example: The thief grabbed the bag and ran away.
ترجمه: دزد کیف را قاپید و فرار کرد. - Example: You can’t just run away from your problems; you have to face them.
ترجمه: نمیتوانی فقط از مشکلاتت فرار کنی؛ باید با آنها روبرو شوی.
5. Run through something
معنی اول: سریع مرور یا بررسی کردن
این معنی بسیار شبیه به “run over” است و به معنای مرور سریع و کلی یک مطلب است.
- Example: I’ll just run through the details of the contract with you.
ترجمه: فقط جزئیات قرارداد را با شما سریع مرور میکنم.
معنی دوم: خرج کردن سریع مقدار زیادی پول
این کاربرد به معنای خرج کردن و به اتمام رساندن سریع پول یا منابع مالی است.
- Example: He ran through his entire inheritance in less than a year.
ترجمه: او کل ارثیهاش را در کمتر از یک سال خرج کرد (به باد داد).
6. Run by somebody
معنی: مطرح کردن یک ایده برای گرفتن نظر یا تایید
وقتی شما یک ایده، پیشنهاد یا اطلاعاتی را با کسی در میان میگذارید تا نظر یا موافقت او را جلب کنید، از این فریزال ورب با Run استفاده میکنید.
- Example: That’s an interesting idea. Let me run it by my manager before we proceed.
ترجمه: ایده جالبی است. اجازه بده قبل از اینکه ادامه دهیم آن را با مدیرم مطرح کنم. - Example: Could you run these figures by the finance department?
ترجمه: میتوانی این ارقام را با بخش مالی مطرح کنی (تا بررسی کنند)؟
7. Run down somebody/something
این فریزال ورب چندین معنی منفی دارد که باید با دقت آنها را یاد گرفت.
معنی اول: انتقاد کردن شدید از کسی یا چیزی
به معنای بدگویی کردن یا انتقاد ناعادلانه و مداوم از یک شخص یا چیز است.
- Example: He’s always running down his colleagues. It’s very unprofessional.
ترجمه: او همیشه در حال بدگویی از همکارانش است. این خیلی غیرحرفهای است.
معنی دوم: (برای باتری) تمام شدن انرژی
وقتی باتری یک دستگاه تمام میشود، میگوییم “run down” شده است.
- Example: I need to charge my phone; the battery is about to run down.
ترجمه: باید گوشیام را شارژ کنم؛ باتریاش دارد تمام میشود.
معنی سوم: ضعیف و خسته شدن (از نظر سلامتی)
این حالت برای توصیف فردی به کار میرود که به دلیل کار زیاد یا بیماری، خسته، بیانرژی و ضعیف به نظر میرسد.
- Example: You look a bit run-down. You should take a holiday.
ترجمه: کمی خسته و ضعیف به نظر میرسی. باید به تعطیلات بروی.
8. Run up something
معنی: انباشته کردن (بدهی، قبض و …)
این فریزال ورب به معنای افزایش سریع و انباشت چیزی، معمولاً بدهی یا هزینهها، است.
- Example: He ran up a huge credit card bill on his vacation.
ترجمه: او در تعطیلاتش یک بدهی کارت اعتباری هنگفت بالا آورد. - Example: How did you manage to run up so much debt?
ترجمه: چطور توانستی این همه بدهی انباشته کنی؟
9. Run on something
معنی: با یک نوع سوخت یا انرژی خاص کار کردن
برای توصیف منبع انرژی یک ماشین یا دستگاه به کار میرود.
- Example: This car runs on electricity, not gasoline.
ترجمه: این ماشین با برق کار میکند، نه بنزین. - Example: Some buses in the city run on natural gas.
ترجمه: برخی از اتوبوسهای شهر با گاز طبیعی کار میکنند.
10. Run after somebody/something
معنی: دنبال کردن، تعقیب کردن
این فریزال ورب معنای تحتاللفظی دویدن به دنبال کسی یا چیزی را میدهد.
- Example: The police officer ran after the suspect.
ترجمه: افسر پلیس به دنبال مظنون دوید. - Example: The dog loves to run after balls in the park.
ترجمه: سگ عاشق این است که در پارک دنبال توپها بدود.
11. Run across somebody/something
معنی: به طور اتفاقی پیدا کردن یا برخوردن به کسی/چیزی
این فریزال ورب بسیار شبیه به “run into” است، اما بیشتر برای پیدا کردن اتفاقی یک شیء یا اطلاعات به کار میرود تا ملاقات با یک شخص.
- Example: I ran across some old photos while I was cleaning my room.
ترجمه: داشتم اتاقم را تمیز میکردم که به طور اتفاقی به چند عکس قدیمی برخوردم. - Example: She ran across a fascinating article about ancient history online.
ترجمه: او به صورت آنلاین به یک مقاله شگفتانگیز درباره تاریخ باستان برخورد.
جمعبندی: چگونه از فریزال ورب با Run استفاده کنیم؟
همانطور که مشاهده کردید، فعل ساده “Run” با اضافه شدن حروف اضافه مختلف، دنیایی از معانی جدید را خلق میکند. کلید اصلی برای تسلط بر این افعال عبارتی، توجه به بافت (context) جمله است. یک فریزال ورب با Run میتواند بسته به اینکه فاعل آن انسان باشد یا یک شیء، و یا اینکه در مورد روابط انسانی صحبت میکند یا مشکلات فنی، معنای کاملاً متفاوتی داشته باشد.
بهترین راه برای یادگیری این عبارات، تمرین و تکرار است. سعی کنید هر روز یک یا دو مورد از این فریزال وربها را انتخاب کرده و برای خودتان با آنها جمله بسازید. به مکالمات فیلمها و سریالهای انگلیسی با دقت گوش دهید و ببینید بومیزبانان چگونه از این عبارات استفاده میکنند. با کمی تمرین، شما نیز میتوانید به راحتی از این ساختارهای رایج و کاربردی در مکالمات خود استفاده کرده و سطح زبان انگلیسی خود را به شکل چشمگیری ارتقا دهید.



