- چگونه میتوانم معانی مختلف فریزال ورب با Put را یاد بگیرم؟
- پرکاربردترین افعال عبارتی با Put کدامها هستند و در جمله چگونه استفاده میشوند؟
- آیا تفاوتی بین Put off و Put back وجود دارد؟
- چطور میتوانم عبارت «تحمل کردن» را با استفاده از یک فریزال ورب با Put بیان کنم؟
- آیا تمام این افعال عبارتی یک معنی دارند یا کاربرد آنها در جمله متفاوت است؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. فعل “Put” یکی از پرکاربردترین افعال در زبان انگلیسی است که وقتی با حروف اضافه مختلف ترکیب میشود، مجموعهای گسترده از افعال عبارتی یا Phrasal Verbs را میسازد. یادگیری این افعال برای درک مکالمات روزمره و متون انگلیسی ضروری است. ما در این راهنما، مهمترین و رایجترین فریزال ورب با Put را به همراه معنی دقیق، مثالهای کاربردی و ترجمه روان فارسی بررسی خواهیم کرد تا یک بار برای همیشه این مبحث مهم را به خوبی یاد بگیرید.
دستهبندی اول: فریزال وربهای مرتبط با تعویق و جابجایی
برخی از مهمترین افعال عبارتی با Put به تعویق انداختن کارها یا جابجا کردن اشیاء اشاره دارند. درک تفاوتهای ظریف بین آنها کلیدی است.
Put off: به تعویق انداختن
این یکی از رایجترین فریزال وربهاست و به معنی به تعویق انداختن یا موکول کردن یک کار یا رویداد به زمانی دیگر است. معمولاً این تعویق به دلیل عدم تمایل یا وجود مانع است.
- معنی: به تعویق انداختن، عقب انداختن، موکول کردن
- مثال: He decided to put off the meeting until next Friday.
- ترجمه: او تصمیم گرفت جلسه را تا جمعه آینده به تعویق بیندازد.
- مثال: Stop putting off your homework and do it now!
- ترجمه: اینقدر انجام تکالیفت را عقب نینداز و همین الان انجامش بده!
Put back: بازگرداندن به جای اول یا به تعویق انداختن
این فریزال ورب دو کاربرد اصلی دارد. اولین و رایجترین کاربرد آن، برگرداندن چیزی به مکان اصلیاش است. کاربرد دوم که کمتر رایج است، مشابه Put off به معنای به تعویق انداختن یک قرار یا رویداد است.
- معنی ۱: سر جای خود گذاشتن، بازگرداندن
- مثال: Please put the books back on the shelf when you’re done.
- ترجمه: لطفاً وقتی کارتان تمام شد کتابها را سر جایش در قفسه بگذارید.
- معنی ۲: به تعویق انداختن
- مثال: The meeting has been put back to 4 PM.
- ترجمه: جلسه به ساعت ۴ بعد از ظهر موکول شده است.
Put away: کنار گذاشتن، در جای مناسب قرار دادن
این عبارت به معنی قرار دادن اشیاء در جای معمول و همیشگیشان است، مخصوصاً بعد از استفاده. این کار معمولاً برای مرتبسازی و نظم دادن انجام میشود.
- معنی: جمع کردن، کنار گذاشتن، سر جایش گذاشتن
- مثال: It’s time to put away your toys and go to bed.
- ترجمه: وقتش است که اسباببازیهایت را جمع کنی و به رختخواب بروی.
- مثال: After dinner, she washed the dishes and put them away.
- ترجمه: بعد از شام، او ظرفها را شست و آنها را سر جایشان گذاشت.
دستهبندی دوم: فریزال وربهای مرتبط با پوشیدن، ساختن و تحمل کردن
این دسته از افعال عبارتی کاربردهای بسیار متنوعی از پوشیدن لباس تا تحمل شرایط ناخوشایند را پوشش میدهند.
Put on: پوشیدن، اجرا کردن، تظاهر کردن
این فریزال ورب با Put معانی متعددی دارد که بسته به متن جمله مشخص میشود. رایجترین معنی آن پوشیدن لباس است.
- معنی ۱: پوشیدن (لباس، کفش، عینک و …)
- مثال: It’s cold outside. Put on your coat.
- ترجمه: بیرون سرد است. کتت را بپوش.
- معنی ۲: افزایش وزن
- مثال: He has put on a lot of weight since he stopped exercising.
- ترجمه: او از وقتی ورزش را کنار گذاشته وزن زیادی اضافه کرده است.
- معنی ۳: اجرا کردن (نمایش، کنسرت)
- مثال: The local theater is putting on a production of Hamlet.
- ترجمه: تئاتر محلی در حال اجرای نمایشنامه هملت است.
- معنی ۴: تظاهر کردن، وانمود کردن
- مثال: He wasn’t really sad. He was just putting on an act.
- ترجمه: او واقعاً ناراحت نبود. فقط داشت تظاهر میکرد (فیلم بازی میکرد).
Put up: ساختن، نصب کردن، اقامت دادن
این عبارت نیز کاربردهای گوناگونی دارد که از ساختن یک سازه تا فراهم کردن مکانی برای خواب را شامل میشود.
- معنی ۱: ساختن، نصب کردن، برپا کردن
- مثال: They are putting up a new fence around their garden.
- ترجمه: آنها در حال نصب یک حصار جدید دور باغ خود هستند.
- معنی ۲: اقامت دادن موقت به کسی
- مثال: We can put you up for the night if you miss your train.
- ترجمه: اگر از قطارت جا ماندی، ما میتوانیم برای امشب به تو جا بدهیم.
Put up with: تحمل کردن
این یک فریزال ورب سه کلمهای و بسیار پرکاربرد است که به معنی تحمل کردن یک وضعیت یا شخص ناخوشایند بدون شکایت است.
- معنی: تحمل کردن، کنار آمدن با
- مثال: I don’t know how she puts up with his terrible attitude.
- ترجمه: نمیدانم چطور اخلاق وحشتناک او را تحمل میکند.
- مثال: I can’t put up with this noise anymore!
- ترجمه: من دیگر نمیتوانم این سر و صدا را تحمل کنم!
دستهبندی سوم: فریزال وربهای مرتبط با ارتباطات و ارائه اطلاعات
این گروه از افعال عبارتی به نحوه بیان ایدهها، ارائه پیشنهادات و برقراری ارتباط تلفنی مربوط میشوند.
Put across/over: به طور واضح بیان کردن
این عبارت به معنی انتقال موفقیتآمیز یک ایده یا نظر به دیگران است، به طوری که کاملاً قابل درک باشد.
- معنی: به وضوح بیان کردن، فهماندن
- مثال: She is very good at putting her ideas across in meetings.
- ترجمه: او در بیان ایدههایش در جلسات بسیار خوب عمل میکند.
Put forward: پیشنهاد دادن، مطرح کردن
وقتی یک ایده، طرح یا نامزدی را برای بررسی و بحث ارائه میدهید، از این فریزال ورب استفاده میکنید.
- معنی: مطرح کردن، پیشنهاد دادن
- مثال: He put forward a new proposal to solve the budget problem.
- ترجمه: او پیشنهاد جدیدی را برای حل مشکل بودجه مطرح کرد.
Put through: وصل کردن (تلفن)، گذراندن (از یک تجربه سخت)
این عبارت در مکالمات تلفنی برای وصل کردن یک شخص به شخص دیگر استفاده میشود. همچنین به معنای وادار کردن کسی به تحمل یک تجربه دشوار نیز به کار میرود.
- معنی ۱: وصل کردن (تلفن)
- مثال: Could you please put me through to the sales department?
- ترجمه: ممکن است لطفاً من را به بخش فروش وصل کنید؟
- معنی ۲: باعث شدن کسی تجربه سختی را از سر بگذراند
- مثال: The company really put him through a lot during the interview process.
- ترجمه: شرکت در طول فرآیند مصاحبه واقعاً او را اذیت کرد (تجربه سختی برایش رقم زد).
دستهبندی چهارم: فریزال وربهای مرتبط با خاموش کردن، انتقاد و ذخیره کردن
در این بخش به بررسی افعال عبارتی میپردازیم که معانی کاملاً متفاوتی مانند خاموش کردن آتش، تحقیر کردن کسی یا پسانداز کردن پول دارند.
Put out: خاموش کردن، منتشر کردن، به زحمت انداختن
این یک فریزال ورب با Put با کاربردهای متعدد است که باید با توجه به متن معنی آن را تشخیص داد.
- معنی ۱: خاموش کردن (آتش، سیگار، چراغ)
- مثال: The firefighters worked for hours to put out the forest fire.
- ترجمه: آتشنشانان ساعتها برای خاموش کردن آتش جنگل تلاش کردند.
- معنی ۲: منتشر کردن (اطلاعیه، محصول)
- مثال: The company will put out a press release tomorrow.
- ترجمه: شرکت فردا یک بیانیه مطبوعاتی منتشر خواهد کرد.
- معنی ۳: به زحمت انداختن، اذیت کردن
- مثال: I hope my request didn’t put you out.
- ترجمه: امیدوارم درخواستم شما را به زحمت نینداخته باشد.
Put down: زمین گذاشتن، تحقیر کردن، نوشتن، کشتن (حیوان بیمار)
این عبارت معانی بسیار متنوعی دارد، از یک عمل فیزیکی ساده تا مفاهیم عمیقتر و گاهی ناراحتکننده.
- معنی ۱: زمین گذاشتن
- مثال: She put down her bag and ran to greet him.
- ترجمه: او کیفش را زمین گذاشت و برای خوشامدگویی به او دوید.
- معنی ۲: تحقیر کردن، کوچک کردن
- مثال: He’s always putting his wife down in front of others.
- ترجمه: او همیشه همسرش را جلوی دیگران تحقیر میکند.
- معنی ۳: یادداشت کردن
- مثال: Can I put your name down on the list?
- ترجمه: میتوانم اسمتان را در لیست بنویسم؟
- معنی ۴: کشتن حیوان به دلیل بیماری یا پیری (از روی ترحم)
- مثال: We had to put our old dog down last week.
- ترجمه: ما مجبور شدیم سگ پیرمان را هفته گذشته از روی ترحم بکشیم (خلاص کنیم).
Put aside / Put by: کنار گذاشتن، پسانداز کردن
این دو فریزال ورب معنای بسیار نزدیکی دارند و به معنی ذخیره کردن پول یا زمان برای یک هدف مشخص در آینده هستند. همچنین میتوانند به معنی نادیده گرفتن یک اختلاف یا مشکل برای تمرکز بر هدف مهمتر باشند.
- معنی ۱: پسانداز کردن (پول)، کنار گذاشتن (زمان)
- مثال: I try to put aside some money each month for my vacation.
- ترجمه: من سعی میکنم هر ماه مقداری پول برای تعطیلاتم کنار بگذارم.
- معنی ۲: نادیده گرفتن (اختلافات)
- مثال: Let’s put aside our differences and work together on this project.
- ترجمه: بیایید اختلافاتمان را کنار بگذاریم و روی این پروژه با هم کار کنیم.
جدول خلاصه فریزال وربها با Put
برای مرور سریع و مقایسه بهتر، در اینجا خلاصهای از پرکاربردترین افعال عبارتی با Put در یک جدول آورده شده است.
| فریزال ورب (Phrasal Verb) | معنی اصلی (فارسی) | مثال (انگلیسی) |
|---|---|---|
| Put off | به تعویق انداختن | They put off the wedding. |
| Put on | پوشیدن، افزایش وزن | Put on your jacket. |
| Put out | خاموش کردن (آتش) | He put out the cigarette. |
| Put up with | تحمل کردن | I can’t put up with the noise. |
| Put away | سر جایش گذاشتن | Put your clothes away. |
| Put down | تحقیر کردن، نوشتن | Don’t put me down. / Put down your name. |
| Put back | بازگرداندن به جای اول | Put the milk back in the fridge. |
| Put forward | پیشنهاد دادن، مطرح کردن | She put forward a great idea. |
| Put through | وصل کردن (تلفن) | Can you put me through to extension 101? |
| Put aside | پسانداز کردن، کنار گذاشتن | I put aside money for a new car. |
یادگیری فریزال ورب با Put شاید در ابتدا چالشبرانگیز به نظر برسد، اما با تمرین و استفاده از آنها در جملات، به راحتی در ذهن شما تثبیت خواهند شد. بهترین راه برای تسلط کامل، توجه به متن و زمینهای است که این افعال در آن به کار میروند. سعی کنید هر روز چند مورد از این افعال را در مکالمات یا نوشتههای خود به کار ببرید تا به بخشی طبیعی از دایره واژگان شما تبدیل شوند.



