- آیا از دیدن فعل Break در جملات مختلف با معانی کاملاً متفاوت گیج شدهاید؟
- چگونه میتوان تفاوت بین Break down، Break up، Break in و Break out را یک بار برای همیشه یاد گرفت؟
- آیا به دنبال مثالهای کاربردی و واقعی برای هر فریزال ورب با Break هستید تا آنها را فراموش نکنید؟
- معنی دقیق عباراتی مانند “break the news” یا “break the ice” چیست و در چه موقعیتهایی استفاده میشوند؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. یادگیری فریزال ورب با Break یکی از چالشهای رایج برای زبانآموزان فارسیزبان است، زیرا افزودن یک حرف اضافه ساده میتواند معنی این فعل پرکاربرد را به کلی دگرگون کند. اما نگران نباشید! ما در این راهنما تمام فریزال وربهای مهم با فعل Break را به همراه معانی مختلف، مثالهای واضح و ترجمه روان فارسی گردآوری کردهایم تا این مفهوم را به طور کامل برای شما شفافسازی کنیم. با مطالعه این مقاله، دیگر هرگز معنی این عبارات فعلی را با یکدیگر اشتباه نخواهید گرفت.
فریزال ورب Break Down
یکی از پرکاربردترین و چندمعناترین فریزال وربها، Break down است. بسته به موضوع جمله (انسان، ماشین یا یک مفهوم) معنای آن تغییر میکند. در ادامه معانی مختلف آن را بررسی میکنیم.
معنی اول: از کار افتادن یا خراب شدن (برای ماشینآلات و دستگاهها)
این رایجترین معنی Break down است و زمانی به کار میرود که یک دستگاه، وسیله نقلیه یا ماشین از کار میافتد.
- Our car broke down on the highway and we had to call a tow truck.
ماشین ما در بزرگراه خراب شد و مجبور شدیم با یدککش تماس بگیریم. - The washing machine broke down again. I think we need to buy a new one.
ماشین لباسشویی دوباره از کار افتاد. فکر کنم باید یکی جدید بخریم. - The entire computer network broke down this morning, causing a lot of chaos.
کل شبکه کامپیوتری امروز صبح از کار افتاد و باعث هرج و مرج زیادی شد.
معنی دوم: فروپاشی احساسی یا روحی (برای انسان)
وقتی فردی به خاطر فشار زیاد، غم یا استرس، کنترل احساسات خود را از دست میدهد و شروع به گریه کردن میکند، از این فریزال ورب استفاده میشود.
- She broke down in tears when she heard the bad news.
وقتی خبر بد را شنید، بغضش ترکید و زد زیر گریه. - He felt so overwhelmed with pressure that he broke down during the meeting.
او آنقدر تحت فشار بود که در طول جلسه از نظر روحی فروپاشید. - After weeks of holding it all in, he finally broke down and told her everything.
بعد از هفتهها تحمل، بالاخره طاقتش تمام شد و همه چیز را به او گفت.
معنی سوم: شکست خوردن یا متوقف شدن (برای مذاکرات، روابط یا سیستمها)
این معنی برای اشاره به شکست خوردن یک فرایند یا سیستم به کار میرود. برای مثال، وقتی مذاکرات یا گفتگوها به بنبست میرسند.
- The peace talks between the two countries have broken down.
مذاکرات صلح بین دو کشور به شکست انجامیده است. - Communication between them broke down, and they stopped talking to each other.
ارتباط بین آنها قطع شد و دیگر با هم صحبت نکردند.
معنی چهارم: تجزیه کردن یا به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
در این کاربرد، Break down به معنی تحلیل کردن، سادهسازی یا تقسیم یک موضوع پیچیده به اجزای کوچکتر و قابل فهمتر است.
- Let’s break down this complex problem into smaller, manageable parts.
بیایید این مسئله پیچیده را به بخشهای کوچکتر و قابل مدیریت تجزیه کنیم. - The teacher broke down the grammar rule for the students.
معلم آن قاعده گرامری را برای دانشآموزان به بخشهای سادهتر تقسیم کرد.
فریزال ورب Break Up
این فریزال ورب نیز بسیار رایج است و اغلب به پایان روابط عاطفی اشاره دارد، اما معانی دیگری نیز دارد.
معنی اول: تمام کردن یک رابطه عاطفی
این شناختهشدهترین معنی Break up است.
- Sarah and Tom decided to break up after five years together.
سارا و تام تصمیم گرفتند بعد از پنج سال زندگی مشترک، از هم جدا شوند. - She broke up with him because he wasn’t honest with her.
دختر به خاطر اینکه پسر با او صادق نبود، رابطهاش را با او تمام کرد.
معنی دوم: متفرق شدن یا پایان یافتن (برای گردهمایی یا جلسه)
وقتی یک مهمانی، جلسه یا تجمع به پایان میرسد و افراد متفرق میشوند، از این عبارت استفاده میشود.
- The party finally broke up at 3 AM.
مهمانی بالاخره ساعت ۳ صبح تمام شد (و همه رفتند). - The police arrived and ordered the crowd to break up.
پلیس رسید و به جمعیت دستور داد که متفرق شوند.
معنی سوم: خندیدن شدید و از دست دادن کنترل
این یک کاربرد غیررسمی است و زمانی استفاده میشود که فردی نمیتواند جلوی خنده خود را بگیرد.
- He told a joke and everyone in the room broke up laughing.
او یک جوک گفت و همه در اتاق از خنده رودهبر شدند.
معنی چهارم: قطع شدن صدا (در تماس تلفنی یا ارتباط رادیویی)
وقتی در حین مکالمه تلفنی صدا قطع و وصل میشود، از این فریزال ورب با Break استفاده میکنند.
- You’re breaking up. I can’t hear you clearly.
صدات داره قطع و وصل میشه. نمیتونم واضح بشنومت.
فریزال ورب Break In / Break Into
این دو فریزال ورب معنای بسیار نزدیکی دارند و اغلب به جای هم استفاده میشوند، اما تفاوتهای کوچکی نیز دارند.
معنی اول: ورود غیرقانونی و به زور به یک مکان
این اصلیترین معنی است و به عمل دزدی یا ورود غیرمجاز به یک ساختمان اشاره دارد.
- Someone tried to break into our house last night.
دیشب یک نفر سعی کرد به زور وارد خانه ما شود. - The thieves broke in through the kitchen window.
دزدها از پنجره آشپزخانه وارد شدند.
نکته: معمولاً بعد از Break into مفعول (مکان) میآید (break into the house)، در حالی که Break in میتواند به تنهایی و بدون مفعول نیز بیاید (The thieves broke in).
معنی دوم: قطع کردن صحبت کسی
این کاربرد که به آن “interrupt” هم میگویند، زمانی است که کسی وسط حرف دیگری میپرد.
- Sorry to break in, but I have an important message for you.
ببخشید که وسط حرفتان میپرم، اما یک پیام مهم برایتان دارم. - He kept breaking into our conversation with his own opinions.
او مدام با نظرات خودش حرف ما را قطع میکرد.
معنی سوم: رام کردن یا عادت دادن (اسب)
یک معنی کمتر رایج برای Break in، آموزش دادن و رام کردن یک اسب وحشی است.
- It takes a lot of patience to break in a wild horse.
رام کردن یک اسب وحشی به صبر زیادی نیاز دارد.
فریزال ورب Break Out
معنی اول: فرار کردن (از زندان)
این معنی بسیار رایج است و به فرار از یک مکان محدودکننده مانند زندان اشاره دارد.
- Three prisoners managed to break out of the high-security prison.
سه زندانی موفق شدند از زندان فوق امنیتی فرار کنند.
معنی دوم: شروع ناگهانی (جنگ، آتشسوزی، بیماری)
وقتی یک اتفاق ناخوشایند و گسترده به طور ناگهانی شروع میشود، از Break out استفاده میکنیم.
- The war broke out shortly after the assassination.
جنگ کمی پس از آن ترور آغاز شد. - A fire broke out in the school’s chemistry lab.
آتشی در آزمایشگاه شیمی مدرسه شعلهور شد. - An epidemic of cholera broke out in the region.
یک اپیدمی وبا در منطقه شیوع پیدا کرد.
معنی سوم: جوش زدن یا ظاهر شدن دانههای پوستی
برای اشاره به جوش زدن صورت یا بدن به کار میرود.
- I ate too much chocolate and now my face is breaking out.
من شکلات خیلی زیادی خوردم و حالا صورتم داره جوش میزنه. - She breaks out in a rash whenever she eats peanuts.
هر وقت بادام زمینی میخورد، پوستش کهیر میزند.
سایر فریزال وربهای مهم با Break
علاوه بر موارد بالا، چندین فریزال ورب با Break دیگر نیز وجود دارند که دانستن آنها ضروری است. در جدول زیر به طور خلاصه آنها را مرور میکنیم.
| فریزال ورب | معنی فارسی | مثال |
|---|---|---|
| Break through | عبور کردن از مانع، دستیابی به موفقیت بزرگ | The army finally broke through the enemy’s defenses. ارتش بالاخره از خط دفاعی دشمن عبور کرد. |
| Break off | قطع ناگهانی صحبت، پایان دادن به رابطه یا مذاکره | She broke off in the middle of her sentence. او در وسط جملهاش ناگهان حرفش را قطع کرد. |
| Break away | جدا شدن از گروه، فرار کردن | One of the horses broke away from the group. یکی از اسبها از گروه جدا شد و فرار کرد. |
| Break with | پایان دادن به یک سنت یا عادت، قطع رابطه | He decided to break with tradition and not get married. او تصمیم گرفت سنتشکنی کند و ازدواج نکند. |
جمعبندی نهایی
همانطور که مشاهده کردید، فعل ساده Break با اضافه شدن حروف اضافه مختلف، میتواند معانی بسیار گسترده و متفاوتی پیدا کند. کلید تسلط بر این فریزال وربها با Break، توجه به متن و موضوع جمله است. آیا جمله درباره یک ماشین، یک انسان، یک مذاکره یا یک بیماری صحبت میکند؟ پاسخ به این سوال به شما کمک میکند تا معنی درست را تشخیص دهید. بهترین راه برای یادگیری کامل این عبارات، تمرین مداوم و استفاده از آنها در جملات شخصی است. سعی کنید برای هر کدام از این فریزال وربها چند مثال مرتبط با زندگی روزمره خود بسازید تا برای همیشه در ذهن شما باقی بمانند.



