- چرا اصطلاحات انگلیسی با حیوانات اینقدر در مکالمات روزمره رایج هستند؟
- معنی واقعی اصطلاح «let the cat out of the bag» چیست و از کجا آمده است؟
- وقتی کسی میگوید «hold your horses»، دقیقاً از ما چه میخواهد؟
- آیا اصطلاح «kill two birds with one stone» معادل فارسی هم دارد؟
- چطور میتوانیم از این اصطلاحات برای طبیعیتر کردن مکالمه انگلیسی خود استفاده کنیم؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. زبان انگلیسی پر از عبارات و اصطلاحات رنگارنگ است که درک آنها میتواند شما را یک قدم به صحبت کردن مانند یک فرد بومی نزدیکتر کند. در این میان، اصطلاحات انگلیسی با حیوانات جایگاه ویژهای دارند. این اصطلاحات که ریشه در تاریخ، فرهنگ و مشاهدات روزمره مردم دارند، به شکلی خلاقانه و اغلب طنزآمیز، مفاهیم عمیقی را بیان میکنند. یادگیری این عبارات نه تنها دایره لغات شما را گسترش میدهد، بلکه به شما کمک میکند تا ظرافتهای فرهنگی زبان انگلیسی را بهتر درک کنید. با ما همراه باشید تا ۱۰ مورد از جالبترین و پرکاربردترین این اصطلاحات را با هم بررسی کنیم.
۱. Let the cat out of the bag (پته را روی آب ریختن)
این اصطلاح یکی از معروفترین اصطلاحات انگلیسی با حیوانات است. معنی آن «فاش کردن یک راز به صورت تصادفی» است. وقتی کسی ناخواسته چیزی را که قرار بود مخفی بماند، لو میدهد، از این عبارت استفاده میشود. معادل فارسی آن میتواند «پته کسی را روی آب ریختن» یا «دهن لقی کردن» باشد.
ریشه این اصطلاح کمی نامشخص است اما یک نظریه جالب به بازارهای قرون وسطی برمیگردد. در آن زمان، کلاهبرداران بچه خوک را در کیسه (bag) میگذاشتند و به عنوان خوکچه (piglet) به مشتریان ناآگاه میفروختند. اگر مشتری کیسه را باز میکرد، گربه (cat) به جای خوکچه بیرون میپرید و حقه فروشنده لو میرفت! بنابراین، گربه از کیسه بیرون میآمد و راز فاش میشد.
- مثال:
- I wanted the party to be a surprise, but my little sister let the cat out of the bag.
- ترجمه: من میخواستم مهمانی غافلگیرکننده باشد، اما خواهر کوچکم راز را فاش کرد (پته را روی آب ریخت).
۲. Hold your horses (عجله نکن / صبر کن)
این اصطلاح به معنی «صبر کردن» یا «عجله نکردن» است. وقتی کسی با هیجان یا عجله در حال انجام کاری است و شما میخواهید به او بگویید که کمی مکث کند و بیشتر فکر کند، از این عبارت استفاده میکنید. این اصطلاح تصویری از نگه داشتن افسار اسبها برای جلوگیری از تاختن آنها را به ذهن میآورد.
این عبارت در قرن نوزدهم در آمریکا رایج شد، زمانی که اسبها وسیله اصلی حمل و نقل بودند. کلماتی مانند «Hold on» و «Hold up» نیز از همین مفهوم گرفته شدهاند. پس دفعه بعدی که خواستید به کسی بگویید «یه لحظه صبر کن!»، میتوانید از این اصطلاح جالب استفاده کنید.
- مثال:
- Hold your horses! We need to check the instructions before we start assembling the furniture.
- ترجمه: عجله نکن! قبل از اینکه شروع به سرهم کردن مبلمان کنیم، باید دستورالعملها را بررسی کنیم.
۳. Kill two birds with one stone (با یک تیر دو نشان زدن)
این یکی از آن اصطلاحات انگلیسی با حیوانات است که یک معادل بسیار نزدیک در زبان فارسی دارد: «با یک تیر دو نشان زدن». این اصطلاح به معنای انجام دو کار یا رسیدن به دو هدف مختلف با یک اقدام واحد است. در واقع شما با یک تلاش، به دو نتیجهی مطلوب دست پیدا میکنید.
این عبارت به قدری پرکاربرد است که در بسیاری از زبانهای دیگر نیز معادلی برای آن وجود دارد. ریشهی آن به داستانهای اساطیری یونان برمیگردد، جایی که دایدالوس برای فرار از هزارتو، با یک سنگ دو پرنده را شکار کرد. استفاده از این اصطلاح نشاندهنده کارایی و هوشمندی در انجام کارهاست.
- مثال:
- I can kill two birds with one stone by listening to an English podcast while I’m exercising.
- ترجمه: من میتوانم با گوش دادن به یک پادکست انگلیسی هنگام ورزش، با یک تیر دو نشان بزنم.
۴. The elephant in the room (مشکل واضحی که همه نادیده میگیرند)
این اصطلاح به یک مشکل یا موضوع بسیار بزرگ، مهم و واضح اشاره دارد که همه از آن آگاه هستند اما هیچکس به دلیل ترس یا خجالت در مورد آن صحبت نمیکند. درست مانند اینکه یک فیل در اتاق باشد و همه وانمود کنند که آن را نمیبینند!
این عبارت برای اولین بار در سال ۱۸۱۴ در یکی از نوشتههای نویسنده روسی، ایوان کریلوف، به کار رفت. در این داستان، مردی از یک موزه بازدید میکند و همه چیزهای کوچک را با جزئیات توصیف میکند اما متوجه فیل بزرگ داخل موزه نمیشود. این اصطلاح برای اشاره به مسائل حساس در جلسات کاری، جمعهای خانوادگی یا مشکلات اجتماعی که همه از آن طفره میروند، بسیار پرکاربرد است.
- مثال:
- His gambling addiction was the elephant in the room at the family dinner.
- ترجمه: اعتیاد او به قمار، آن مشکل واضحی بود که در مهمانی شام خانوادگی هیچکس دربارهاش حرف نمیزد.
۵. A wolf in sheep’s clothing (گرگی در لباس میش)
این اصطلاح نیز یک معادل دقیق در فارسی دارد: «گرگی در لباس میش». این عبارت برای توصیف فردی به کار میرود که در ظاهر دوستداشتنی، بیخطر و مهربان به نظر میرسد، اما در باطن فردی خطرناک، فریبکار و بدخواه است.
ریشه این اصطلاح به یکی از حکایتهای ازوپ و همچنین به انجیل بازمیگردد. در هر دو داستان، به خطر گرگهایی اشاره میشود که برای فریب دادن گوسفندان، خود را در پوست آنها پنهان میکنند. این یک هشدار است که نباید فریب ظاهر افراد را خورد و باید مراقب نیتهای پنهان آنها بود.
- مثال:
- Don’t trust him with your money; he’s a wolf in sheep’s clothing.
- ترجمه: پولت را به او نسپار؛ او یک گرگ در لباس میش است.
۶. Butterflies in my stomach (دلشوره داشتن / دل توی دلم نیست)
وقتی کسی میگوید «I have butterflies in my stomach»، به این معنی نیست که واقعاً پروانهای در شکم او وجود دارد! این اصطلاح برای توصیف احساس اضطراب، هیجان یا دلشوره، به خصوص قبل از یک رویداد مهم (مانند یک امتحان، سخنرانی یا قرار ملاقات) استفاده میشود. این حس فیزیکی که در شکم ایجاد میشود، شبیه به بال زدن پروانهها توصیف شده است.
این یکی از آن اصطلاحات انگلیسی با حیوانات است که به زیبایی یک حس فیزیکی را توصیف میکند. معادل فارسی آن میتواند «دلم هری ریخت»، «دلشوره دارم» یا «دل تو دلم نیست» باشد. این عبارت هم برای هیجان مثبت و هم برای اضطراب منفی کاربرد دارد.
- مثال:
- I always get butterflies in my stomach before I have to speak in public.
- ترجمه: من همیشه قبل از اینکه مجبور شوم در جمع صحبت کنم، دلشوره میگیرم.
۷. You can’t teach an old dog new tricks (نرود میخ آهنین در سنگ)
این اصطلاح به این معناست که تغییر دادن عادات قدیمی افراد، به ویژه افراد مسن، یا آموزش دادن مهارتهای جدید به آنها بسیار دشوار یا غیرممکن است. این عبارت اغلب زمانی به کار میرود که کسی در برابر یادگیری روشهای جدید مقاومت میکند و به انجام کارها به شیوه قدیمی خود اصرار دارد.
معادل فارسی این ضربالمثل میتواند «نرود میخ آهنین در سنگ» یا «درخت تر را میتوان راست کرد، نه چوب خشک را» باشد. البته باید توجه داشت که استفاده از این اصطلاح ممکن است کمی بیادبانه تلقی شود، زیرا به طور ضمنی فرد مورد نظر را سرسخت و غیرقابل انعطاف توصیف میکند.
- مثال:
- I tried to explain how to use the new software to my grandfather, but you can’t teach an old dog new tricks.
- ترجمه: سعی کردم به پدربزرگم نحوه استفاده از نرمافزار جدید را توضیح دهم، اما واقعاً نمیتوان به یک آدم قدیمی عادات جدید یاد داد.
۸. Fish out of water (معذب بودن / در جای نامناسب بودن)
این اصطلاح برای توصیف فردی به کار میرود که در یک موقعیت یا محیط خاص احساس بسیار ناراحتی و عدم تعلق میکند. درست مانند ماهی که وقتی از آب بیرون است، نمیتواند نفس بکشد و کاملاً در جای اشتباهی قرار دارد. این حس میتواند به دلیل عدم آشنایی با محیط، افراد یا فعالیتها باشد.
وقتی در یک جمع یا موقعیتی قرار میگیرید که با آن کاملاً غریبه هستید و احساس معذب بودن میکنید، میتوانید بگویید «I feel like a fish out of water». این عبارت به خوبی حس بیگانگی و ناجور بودن را منتقل میکند.
- مثال:
- As a classical musician, I felt like a fish out of water at the heavy metal concert.
- ترجمه: به عنوان یک نوازنده موسیقی کلاسیک، در کنسرت هوی متال احساس میکردم کاملاً وصله ناجورم.
۹. Straight from the horse’s mouth (از منبع موثق)
وقتی اطلاعاتی را «مستقیماً از دهان اسب» میشنوید، یعنی آن را از یک منبع اصلی، معتبر و دست اول دریافت کردهاید. این اصطلاح برای تأکید بر صحت و قابل اعتماد بودن یک خبر یا اطلاعات به کار میرود.
ریشه این عبارت به دنیای اسبدوانی برمیگردد. بهترین راه برای فهمیدن وضعیت یک اسب مسابقه (سن، سلامتی و…)، نگاه کردن مستقیم به دندانهای آن بود. بنابراین، اطلاعاتی که مستقیماً از خود اسب (یعنی با بررسی دهانش) به دست میآمد، معتبرترین اطلاعات بود. این اصطلاح جایگزین بسیار خوبی برای عباراتی مانند «from a reliable source» است.
- مثال:
- I know it’s true! I heard it straight from the horse’s mouth. The manager himself told me.
- ترجمه: میدانم که حقیقت دارد! من این را از منبع موثق شنیدم. خود مدیر به من گفت.
۱۰. When pigs fly (وقت گل نی)
این یک اصطلاح طنزآمیز و کنایهآمیز برای گفتن «هرگز» یا «هیچوقت» است. وقتی کسی در مورد اتفاقی صحبت میکند که از نظر شما کاملاً غیرممکن و محال است، میتوانید از این عبارت استفاده کنید. ایده پرواز کردن خوکها به قدری پوچ و غیرممکن است که به نمادی برای محال بودن تبدیل شده است.
معادل فارسی آن میتواند «وقت گل نی» یا «مگر خوابش را ببینی» باشد. این عبارت از قرن هفدهم در ادبیات انگلیسی وجود داشته و هنوز هم یک راه بسیار رایج و بامزه برای ابراز ناباوری نسبت به وقوع یک اتفاق است.
- مثال:
- “Do you think he will ever clean his room?” “Yes, when pigs fly!”
- ترجمه: «فکر میکنی او هیچوقت اتاقش را تمیز کند؟» «بله، وقت گل نی!»



