مجله آموزش زبان EnglishVocabulary.ir

اصطلاحات انگلیسی محیط کار

در این مقاله، به تمام این سوالات پاسخ خواهیم داد و شما را با مجموعه‌ای از کاربردی‌ترین اصطلاحات انگلیسی محیط کار آشنا خواهیم کرد. استفاده هوشمندانه از این اصطلاحات نه تنها سطح زبان شما را بالاتر نشان می‌دهد، بلکه به شما کمک می‌کند تا در موقعیت‌های مختلف کاری، از شروع یک پروژه گرفته تا ارائه بازخورد و حل چالش‌ها، منظورتان را به شکلی نافذ و حرفه‌ای منتقل کنید. این عبارات کلید ورود شما به سطح جدیدی از ارتباطات تجاری به زبان انگلیسی است.

📌 مطلب مرتبط و خواندنی:چرا نباید به استاد دانشگاه بگیم “Teacher”؟ (توهینه!)

شروع کار و پیشبرد پروژه‌ها

این دسته از اصطلاحات برای آغاز فعالیت‌ها، به حرکت درآوردن تیم و صحبت در مورد مراحل اولیه یک پروژه بسیار ضروری هستند. استفاده از آنها نشان می‌دهد که شما فردی عمل‌گرا و مسلط به زبان تجارت هستید.

1. Get the ball rolling

این اصطلاح به معنی شروع کردن یک کار یا فرآیند است. وقتی می‌خواهید دیگران را تشویق کنید که کاری را آغاز کنند یا اولین قدم را در یک پروژه بردارند، این عبارت بسیار کاربردی است.

2. Touch base

این عبارت به معنی برقراری یک ارتباط کوتاه و سریع با کسی برای اطلاع از وضعیت یک موضوع یا هماهنگی است. معمولاً به یک مکالمه یا ایمیل کوتاه اشاره دارد.

3. From the ground up

وقتی کاری را از صفر و بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای شروع می‌کنید، از این اصطلاح استفاده می‌کنید. این عبارت نشان‌دهنده ساختن چیزی از پایه و اساس است.

4. Hit the ground running

این اصطلاح برای زمانی به کار می‌رود که فردی یک کار یا موقعیت جدید را با سرعت، انرژی و آمادگی کامل شروع می‌کند و از همان ابتدا عملکرد موفقی دارد.

📌 توصیه می‌کنیم این را هم ببینید:اصطلاح “Overwhelm” شدم (دیگه نمیکشم!)

بهره‌وری و عملکرد در کار

این مجموعه از اصطلاحات انگلیسی محیط کار به شما کمک می‌کند تا در مورد کارایی، پیشرفت و نحوه انجام وظایف به شکلی حرفه‌ای صحبت کنید.

5. Ahead of the curve

این عبارت به معنی جلوتر بودن از دیگران یا از رقبا است؛ یعنی پیشرو بودن در ایده‌ها، تکنولوژی یا روش‌های کاری. افرادی که “ahead of the curve” هستند، نوآور و آینده‌نگر محسوب می‌شوند.

6. Cut corners

این اصطلاح به معنی انجام دادن کاری به ساده‌ترین، سریع‌ترین یا ارزان‌ترین شکل ممکن، معمولاً با نادیده گرفتن کیفیت یا قوانین است. این عبارت بار معنایی منفی دارد و به معنی «ماست‌مالی کردن» یا «از سر وا کردن» است.

7. Go the extra mile

این عبارت یعنی فراتر از وظایف و انتظارات معمول تلاش کردن. وقتی کسی “goes the extra mile”، یعنی با تعهد و سخت‌کوشی بیشتری کار می‌کند تا نتیجه‌ای عالی به دست آورد.

8. On the same page

وقتی افراد یا اعضای یک تیم درک و دیدگاه یکسانی در مورد یک موضوع دارند و با هم هماهنگ هستند، از این اصطلاح استفاده می‌شود.

📌 شاید این مطلب هم برایتان جالب باشد:چطور به انگلیسی درخواست “افزایش حقوق” کنیم؟ (بدون اینکه اخراج بشیم!)

ارتباطات و جلسات کاری

جلسات و ایمیل‌ها بخش جدایی‌ناپذیر دنیای کار هستند. این اصطلاحات به شما کمک می‌کنند تا در این موقعیت‌ها با اعتماد به نفس و مسلط به نظر برسید.

9. Keep me in the loop

این عبارت یک راه حرفه‌ای برای گفتن این است که «من را در جریان آخرین اطلاعات و پیشرفت‌ها قرار بده». با این جمله از دیگران می‌خواهید شما را از تغییرات مطلع کنند.

10. Long story short

وقتی می‌خواهید از جزئیات یک ماجرای طولانی صرف‌نظر کنید و مستقیماً به خلاصه یا اصل مطلب بپردازید، از این عبارت استفاده می‌کنید. معادل فارسی آن «خلاصه کلام» یا «مختصر و مفید» است.

11. In a nutshell

این اصطلاح نیز بسیار شبیه به “Long story short” است و برای بیان خلاصه یک موضوع پیچیده به کار می‌رود. به معنی «به طور خلاصه» یا «در یک کلام» است.

12. By the book

انجام دادن کاری دقیقاً طبق قوانین، مقررات و رویه‌های استاندارد. این عبارت نشان‌دهنده پایبندی کامل به اصول است.

📌 انتخاب هوشمند برای شما:فرق House و Home: چرا هیچوقت نمی‌گیم “I am going to house”؟

مواجهه با چالش‌ها و تصمیم‌گیری

در محیط کار، همیشه با مشکلات و تصمیم‌های سخت روبرو می‌شویم. این اصطلاحات به شما کمک می‌کنند تا در مورد این موقعیت‌ها به زبان انگلیسی صحبت کنید.

13. Back to the drawing board

این عبارت زمانی استفاده می‌شود که یک طرح یا ایده شکست خورده و باید کار را از اول شروع کرد. به معنی بازگشت به مرحله برنامه‌ریزی و طراحی اولیه است.

14. A learning curve

این اصطلاح به فرآیند یادگیری یک مهارت یا دانش جدید اشاره دارد. اگر کاری “a steep learning curve” داشته باشد، یعنی یادگیری آن در ابتدا سخت و چالش‌برانگیز است.

15. Think outside the box

این عبارت به معنی خلاقانه و متفاوت فکر کردن است؛ یعنی فراتر از روش‌ها و ایده‌های معمول و سنتی به یک مسئله نگاه کردن.

16. The bottom line

این اصطلاح به مهم‌ترین نکته یا نتیجه نهایی یک موضوع اشاره دارد. همچنین می‌تواند به معنای سود یا زیان نهایی یک شرکت نیز باشد.

📌 نگاهی به این مقاله بیندازید:اصطلاح “No Pain, No Gain”: فقط یه شعار نیست!

اصطلاحات تکمیلی برای حرفه‌ای‌ها

در نهایت، این چند اصطلاح به شما کمک می‌کنند تا مکالمات خود را کامل‌تر کرده و تسلط خود را به نمایش بگذارید.

17. Raise the bar

به معنی بالا بردن استانداردها و سطح انتظارات است. وقتی کسی یا شرکتی “raises the bar”، یعنی کیفیت یا عملکرد بهتری را به عنوان معیار جدید تعیین می‌کند.

18. See eye to eye

این عبارت به معنی موافق بودن و تفاهم داشتن با کسی در مورد یک موضوع است. وقتی با کسی “see eye to eye”، یعنی دیدگاه یکسانی دارید.

19. Win-win situation

به موقعیتی گفته می‌شود که برای همه طرف‌های درگیر سودمند و مطلوب است. معادل فارسی آن «موقعیت برد-برد» است.

20. The elephant in the room

این اصطلاح به یک مشکل بزرگ یا موضوع مهم و واضحی اشاره دارد که همه از آن آگاه هستند، اما هیچ‌کس به دلیل ناراحت‌کننده یا حساس بودن، در مورد آن صحبت نمی‌کند.

📌 موضوع مشابه و کاربردی:معنی واقعی “Red Flag” در روابط (چطور بفهمیم پارتنرمون سمیه؟)

جمع‌بندی: چگونه از این اصطلاحات استفاده کنیم؟

یادگیری اصطلاحات انگلیسی محیط کار یک قدم مهم برای ارتقای مهارت‌های زبانی شماست. اما صرفاً به خاطر سپردن آنها کافی نیست. سعی کنید به مکالمات افراد نیتیو در فیلم‌ها یا پادکست‌های تجاری گوش دهید و به نحوه استفاده از این عبارات دقت کنید. مهم‌تر از آن، شجاعت به خرج دهید و شروع به استفاده از آنها در ایمیل‌ها و مکالمات روزمره خود کنید. با تمرین، این اصطلاحات به بخشی طبیعی از دایره واژگان شما تبدیل خواهند شد و به شما کمک خواهند کرد تا با اعتماد به نفس و حرفه‌ای‌تر ارتباط برقرار کنید.

این پست چقدر برای شما مفید بود؟

برای امتیاز دادن روی ستاره‌ها کلیک کنید!

امتیاز میانگین 4.8 / 5. تعداد رای‌ها: 520

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *