- چگونه میتوانم فراتر از کلمات سادهای مثل “money” و “rich” در مورد مسائل مالی به انگلیسی صحبت کنم؟
- رایجترین اصطلاحات انگلیسی در مورد پول که در فیلمها و مکالمات روزمره میشنویم کدامند؟
- چطور میتوانم با استفاده از اصطلاحات تخصصی، درک خودم از مفاهیم اقتصادی و مالی را به زبان انگلیسی نشان دهم؟
- آیا اصطلاحاتی برای صحبت در مورد بیپولی، پسانداز کردن یا ولخرجی در زبان انگلیسی وجود دارد؟
- یادگیری این اصطلاحات چگونه به تقویت مهارت مکالمه و درک مطلب من کمک میکند؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. یادگیری اصطلاحات انگلیسی در مورد پول یکی از جذابترین و کاربردیترین بخشهای تسلط بر این زبان است. این اصطلاحات نه تنها دایره لغات شما را غنیتر میکنند، بلکه به شما کمک میکنند تا مکالمات روزمره، فیلمها، و اخبار اقتصادی را با درکی عمیقتر دنبال کنید. با ما همراه باشید تا دنیای متنوع و رنگارنگ اصطلاحات مالی در زبان انگلیسی را کشف کرده و با اعتماد به نفس بیشتری در مورد پول و ثروت صحبت کنید.
چرا یادگیری اصطلاحات انگلیسی در مورد پول اهمیت دارد؟
زبان انگلیسی فقط مجموعهای از کلمات و گرامر نیست؛ بلکه پنجرهای به سوی فرهنگ و طرز فکر مردمان انگلیسیزبان است. پول و مسائل مالی بخش بزرگی از زندگی روزمره را تشکیل میدهند و طبیعتاً، اصطلاحات و عبارات زیادی حول این محور شکل گرفتهاند. وقتی شما از اصطلاحات انگلیسی در مورد پول استفاده میکنید، نشان میدهید که درک عمیقتری از زبان دارید و میتوانید مانند یک فرد بومی (Native) صحبت کنید. این موضوع به خصوص در محیطهای کاری، مذاکرات تجاری یا حتی درک فیلمها و سریالهای تلویزیونی اهمیت پیدا میکند.
علاوه بر این، بسیاری از این اصطلاحات معنای مجازی دارند و ترجمه کلمه به کلمهی آنها شما را به بیراهه میبرد. به عنوان مثال، اگر کسی بگوید “It costs an arm and a leg”، منظور او این نیست که واقعاً باید دست و پای خود را برای خرید چیزی بدهد! این تنها یکی از دهها مثالی است که نشان میدهد چرا یادگیری این عبارات ضروری است.
اصطلاحات مربوط به ثروت و پولدار بودن
وقتی میخواهیم در مورد ثروت و دارایی زیاد صحبت کنیم، راههای زیادی در زبان انگلیسی وجود دارد. استفاده از این اصطلاحات به جای کلمه ساده “rich”، مکالمه شما را بسیار طبیعیتر و جذابتر میکند.
1. To be rolling in it / To be loaded
این دو اصطلاح به معنی “خرپول بودن” یا “بسیار ثروتمند بودن” هستند. وقتی کسی “rolling in it” است، یعنی آنقدر پول دارد که انگار در آن غلت میزند!
- مثال: After he sold his company, he was absolutely rolling in it.
- ترجمه: بعد از اینکه شرکتش را فروخت، حسابی پولدار شد.
- مثال: I can’t ask her for a loan; she’s not exactly loaded.
- ترجمه: نمیتوانم از او پول قرض بگیرم؛ او آنقدرها هم پولدار نیست.
2. To make a killing
این اصطلاح به معنی کسب سود بسیار زیاد و ناگهانی از یک معامله یا سرمایهگذاری است. معادل فارسی آن میتواند “بار خود را بستن” باشد.
- مثال: They made a killing on the stock market last year.
- ترجمه: آنها پارسال در بازار بورس سود کلانی به جیب زدند.
3. Born with a silver spoon in one’s mouth
این عبارت در مورد کسی به کار میرود که در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمده و از بدو تولد همه چیز برایش فراهم بوده است. معادل فارسی آن “در پر قو بزرگ شدن” یا “بچه پولدار بودن” است.
- مثال: He never had to work a day in his life; he was born with a silver spoon in his mouth.
- ترجمه: او هرگز مجبور نبود یک روز هم در زندگیاش کار کند؛ در خانوادهای ثروتمند به دنیا آمده بود.
4. A cash cow
“گاو شیرده” بهترین معادل برای این اصطلاح است. “A cash cow” به بخشی از یک کسبوکار، یک محصول یا یک سرمایهگذاری گفته میشود که به طور مداوم و با زحمت کم، سود زیادی تولید میکند.
- مثال: Their new mobile app has become a real cash cow for the company.
- ترجمه: اپلیکیشن موبایل جدیدشان به یک گاو شیرده واقعی برای شرکت تبدیل شده است.
اصطلاحات مربوط به بیپولی و مشکلات مالی
همانطور که برای ثروت اصطلاحات متنوعی وجود دارد، برای بیپولی و تنگدستی نیز عبارات رایجی استفاده میشود. یادگیری این اصطلاحات انگلیسی در مورد پول به شما کمک میکند تا شرایط سخت مالی را به درستی توصیف کنید.
1. To be broke / To be skint
هر دو اصطلاح به معنی “بیپول بودن” یا “ورشکسته بودن” هستند. “Broke” در انگلیسی آمریکایی و بریتانیایی رایج است، اما “skint” بیشتر در انگلیسی بریتانیایی شنیده میشود.
- مثال: I can’t go to the cinema tonight, I’m completely broke.
- ترجمه: امشب نمیتوانم سینما بروم، کاملاً بیپولم.
2. To live from hand to mouth
این اصطلاح برای توصیف وضعیتی به کار میرود که فرد درآمد کافی برای پسانداز ندارد و تمام پولش را فقط برای نیازهای اولیه و ضروری خرج میکند. معادل فارسی آن “هشتش گرو نهش بودن” است.
- مثال: Since he lost his job, his family has been living from hand to mouth.
- ترجمه: از وقتی کارش را از دست داده، خانوادهاش به سختی خرجشان را در میآورند (هشتشان گرو نهشان است).
3. To be in the red
این عبارت به معنی بدهکار بودن به بانک یا داشتن تراز مالی منفی است. ریشه این اصطلاح به سنت حسابداری برمیگردد که در آن، مقادیر منفی یا بدهیها با جوهر قرمز ثبت میشد.
- مثال: The company has been in the red for three consecutive quarters.
- ترجمه: شرکت برای سه فصل متوالی در وضعیت ضرردهی (بدهکار) بوده است.
4. To tighten one’s belt
وقتی کسی مجبور میشود هزینههایش را کاهش دهد و کمتر خرج کند، از این اصطلاح استفاده میکنیم. معادل دقیق آن در فارسی “کمر همت را بستن” نیست، بلکه بیشتر به معنی “کمربندها را سفتتر بستن” برای صرفهجویی است.
- مثال: With the recent increase in prices, many families have to tighten their belts.
- ترجمه: با افزایش اخیر قیمتها، بسیاری از خانوادهها مجبورند صرفهجویی کنند (کمتر خرج کنند).
اصطلاحات مربوط به خرج کردن پول
نحوه خرج کردن پول نیز بخش مهمی از مکالمات مالی است. آیا شما ولخرج هستید یا حسابگر؟ این اصطلاحات به شما کمک میکنند تا این رفتارها را توصیف کنید.
1. To cost an arm and a leg
همانطور که در مقدمه اشاره شد، این اصطلاح به معنی “بسیار گران بودن” است. وقتی چیزی “an arm and a leg” قیمت دارد، یعنی برای خریدش باید هزینه گزافی پرداخت کنید.
- مثال: I’d love to buy that car, but it would cost an arm and a leg.
- ترجمه: خیلی دوست دارم آن ماشین را بخرم، اما خیلی گران است (قیمتش خون پدرم است).
2. To splash out on something
این عبارت به معنی ولخرجی کردن و هزینه زیادی برای چیزی (معمولاً غیرضروری) پرداختن است. این کار اغلب برای لذت بردن یا تحت تأثیر قرار دادن دیگران انجام میشود.
- مثال: She splashed out on a designer handbag for her birthday.
- ترجمه: او برای تولدش کلی پول خرج کرد و یک کیف دستی برند خرید.
3. To pay through the nose
این اصطلاح نیز به معنی پرداختن مبلغی بسیار بیشتر از ارزش واقعی یک کالا یا خدمات است. میتوان آن را “پول خون دادن” یا “گزاف پرداختن” ترجمه کرد.
- مثال: If you buy tickets from a scalper, you’ll have to pay through the nose.
- ترجمه: اگر از بازار سیاه بلیت بخری، مجبوری پول خون پدرت را بدهی.
جدول مقایسهای: اصطلاحات پسانداز در مقابل ولخرجی
برای درک بهتر تفاوتهای ظریف، بیایید برخی از اصطلاحات انگلیسی در مورد پول را در یک جدول مقایسه کنیم:
| مفهوم | اصطلاح مربوط به پسانداز و صرفهجویی | اصطلاح مربوط به ولخرجی و هزینه زیاد |
|---|---|---|
| توصیف کلی رفتار | To tighten one’s belt (کم خرج کردن) | To splash out (ولخرجی کردن) |
| توصیف هزینه یک کالا | A real bargain / A steal (مفت، خیلی ارزان) | To cost an arm and a leg (بسیار گران) |
| توصیف پسانداز برای آینده | To save for a rainy day (برای روز مبادا پسانداز کردن) | Money burns a hole in one’s pocket (کسی که نمیتواند پول نگه دارد) |
اصطلاحات کاربردی دیگر در مورد پول
دنیای اصطلاحات انگلیسی در مورد پول بسیار وسیع است. در ادامه به چند مورد پرکاربرد دیگر اشاره میکنیم که در مکالمات روزمره بسیار مفید خواهند بود.
1. To foot the bill
این اصطلاح به معنی پرداختن صورتحساب (معمولاً برای دیگران) است. وقتی شما “foot the bill” میکنید، یعنی مسئولیت پرداخت کل هزینه را بر عهده میگیرید.
- مثال: Don’t worry about the meal, I’ll foot the bill tonight.
- ترجمه: نگران غذا نباش، امشب من حساب میکنم.
2. To make ends meet
این عبارت شباهت زیادی به “live from hand to mouth” دارد و به معنی داشتن درآمد کافی فقط برای پوشش دادن هزینههای اساسی زندگی است. به عبارت دیگر، دخل و خرج را به هم رساندن.
- مثال: With three kids and a low salary, it’s difficult for them to make ends meet.
- ترجمه: با سه بچه و حقوق کم، برایشان سخت است که دخل و خرجشان را جور کنند.
3. Money talks
یک ضربالمثل معروف که میگوید پول قدرت و نفوذ زیادی دارد و میتواند شرایط را تغییر دهد. معادل فارسی آن “پول حلال مشکلات است” میباشد.
- مثال: He didn’t have the right qualifications, but he got the job. It just shows that money talks.
- ترجمه: او صلاحیت لازم را نداشت، اما شغل را به دست آورد. این فقط نشان میدهد که پول حلال مشکلات است.
4. To save for a rainy day
این اصطلاح به معنی پسانداز کردن پول برای آینده و مواقعی است که به طور غیرمنتظره به آن نیاز پیدا میکنید (مانند بیماری یا از دست دادن شغل). معادل دقیق آن “پسانداز برای روز مبادا” است.
- مثال: It’s always a good idea to save for a rainy day. You never know what might happen.
- ترجمه: همیشه فکر خوبی است که برای روز مبادا پسانداز کنی. هیچوقت نمیدانی چه اتفاقی ممکن است بیفتد.
نتیجهگیری: چگونه این اصطلاحات را به خاطر بسپاریم؟
یادگیری اصطلاحات انگلیسی در مورد پول یک شبه اتفاق نمیافتد. بهترین راه برای به خاطر سپردن آنها، استفاده فعالانه در مکالمات و نوشتههایتان است. سعی کنید هر هفته چند اصطلاح جدید را انتخاب کرده و برای خودتان با آنها جمله بسازید. فیلمها و سریالهای انگلیسی زبان را با دقت بیشتری تماشا کنید و به دنبال این اصطلاحات بگردید. وقتی یک اصطلاح را در بستر طبیعی آن میشنوید، معنای آن برای همیشه در ذهن شما حک میشود.
فراموش نکنید که تسلط بر این عبارات نه تنها زبان شما را زیباتر میکند، بلکه به شما اعتماد به نفس بیشتری در برقراری ارتباط با انگلیسیزبانان میدهد و درک شما را از فرهنگ آنها عمیقتر میسازد. پس از همین امروز شروع کنید و این اصطلاحات کاربردی را به جعبه ابزار زبانی خود اضافه کنید.



