- افعال دو قسمتی یا Phrasal Verbs دقیقاً چه هستند و چرا یادگیری آنها ضروری است؟
- چطور میتوان معنی یک فعل دو قسمتی را که قبلاً ندیدهایم حدس بزنیم؟
- پرکاربردترین افعال دو قسمتی که در مکالمات روزمره انگلیسیزبانان استفاده میشود کدامند؟
- آیا راهی ساده برای به خاطر سپردن این افعال وجود دارد؟
- چگونه میتوانیم از این افعال به درستی در جملات خود استفاده کنیم تا طبیعیتر به نظر برسیم؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. یادگیری افعال دو قسمتی پرکاربرد (Common Phrasal Verbs) یکی از مهمترین قدمها برای عبور از سطح مبتدی و رسیدن به تسلطی روان و طبیعی در مکالمه انگلیسی است. این افعال که از ترکیب یک فعل با یک حرف اضافه یا قید ساخته میشوند، معنایی کاملاً جدید پیدا میکنند و بخش جداییناپذیر زبان محاورهای هستند. با تسلط بر ۵۰ فعلی که در ادامه معرفی میکنیم، نه تنها درک شما از فیلمها، موسیقی و مکالمات روزمره به شدت افزایش مییابد، بلکه خودتان نیز میتوانید مانند یک فرد بومی (Native) صحبت کنید.
افعال دو قسمتی (Phrasal Verbs) واقعاً چه هستند؟
قبل از اینکه به لیست پرکاربردترینها بپردازیم، بگذارید یک بار برای همیشه این مفهوم را روشن کنیم. فعل دو قسمتی یا آنطور که در گرامر انگلیسی شناخته میشود، Phrasal Verb، ترکیبی از یک فعل اصلی (مثل get, put, take) و یک جزء دیگر است که معمولاً یک حرف اضافه (مانند in, on, at) یا یک قید (مانند up, down, away) میباشد. جادوی این افعال در این است که معنای ترکیب نهایی، اغلب هیچ ارتباطی با معنای تکتک کلمات سازندهاش ندارد.
برای مثال، فعل look به معنای «نگاه کردن» و after به معنای «بعد از» است. اما ترکیب look after به معنای «مراقبت کردن» است. همین ویژگی باعث میشود که این افعال برای زبانآموزان کمی چالشبرانگیز باشند، اما با یادگیری آنها، جهش بزرگی در مهارت مکالمه خود تجربه خواهید کرد.
دستهبندی افعال دو قسمتی برای یادگیری آسانتر
برای اینکه این لیست ۵۰ تایی قابل هضمتر باشد، آنها را بر اساس موضوع و کاربردشان در مکالمات روزمره دستهبندی کردهایم. این روش به شما کمک میکند تا ارتباط معنایی بین آنها را بهتر درک کرده و سریعتر به خاطر بسپارید.
دسته اول: افعال مربوط به فعالیتهای روزمره و شخصی
این گروه از افعال به کارهای عادی و روزانهای که همه ما انجام میدهیم مربوط میشوند.
- Wake up (بیدار شدن):
I wake up at 7 AM every morning.
من هر روز صبح ساعت ۷ بیدار میشوم. - Get up (بلند شدن از رختخواب):
It’s hard to get up on cold winter mornings.
بلند شدن از رختخواب در صبحهای سرد زمستان سخت است. - Put on (پوشیدن لباس):
Put on your jacket; it’s cold outside.
ژاکتت را بپوش؛ بیرون سرد است. - Take off (درآوردن لباس / بلند شدن هواپیما):
Please take off your shoes before you enter.
لطفاً قبل از ورود کفشهایت را در بیاور. - Turn on / Turn off (روشن / خاموش کردن):
Could you turn on the light? / Don’t forget to turn off the TV.
میشود لامپ را روشن کنی؟ / فراموش نکن تلویزیون را خاموش کنی. - Go out (بیرون رفتن):
Let’s go out for dinner tonight.
بیا امشب برای شام بیرون برویم. - Eat out (بیرون غذا خوردن):
We usually eat out on Fridays.
ما معمولاً جمعهها بیرون غذا میخوریم. - Work out (ورزش کردن / تمرین بدنی کردن):
She works out at the gym three times a week.
او سه بار در هفته در باشگاه ورزش میکند. - Clean up (تمیز کردن):
It’s your turn to clean up the kitchen.
نوبت توست که آشپزخانه را تمیز کنی. - Lie down (دراز کشیدن):
I’m going to lie down for a few minutes.
میخواهم برای چند دقیقه دراز بکشم.
دسته دوم: افعال مربوط به کار، تحصیل و برنامهریزی
این افعال در محیطهای کاری، تحصیلی و هنگام صحبت در مورد برنامهها و وظایف بسیار پرکاربرد هستند.
- Fill out / Fill in (پر کردن فرم):
You need to fill out this application form.
شما باید این فرم درخواست را پر کنید. - Hand in (تحویل دادن تکلیف یا گزارش):
Please hand in your essays by Monday.
لطفاً مقالههایتان را تا دوشنبه تحویل دهید. - Look up (جستجو کردن اطلاعات):
If you don’t know a word, look it up in the dictionary.
اگر معنی کلمهای را نمیدانی، آن را در دیکشنری جستجو کن. - Carry on (ادامه دادن):
Sorry for the interruption, please carry on with your story.
ببخشید که حرفتان را قطع کردم، لطفاً داستانتان را ادامه دهید. - Call off (لغو کردن):
They had to call off the meeting due to the storm.
آنها مجبور شدند به دلیل طوفان جلسه را لغو کنند. - Put off (به تعویق انداختن):
Never put off until tomorrow what you can do today.
هرگز کاری که امروز میتوانی انجام دهی را به فردا موکول نکن. - Set up (برپا کردن / راهاندازی کردن):
We need to set up a new system for online orders.
ما باید یک سیستم جدید برای سفارشات آنلاین راهاندازی کنیم. - Take on (پذیرفتن مسئولیت یا کار):
I can’t take on any more work right now.
من در حال حاضر نمیتوانم کار بیشتری قبول کنم. - Show up (حاضر شدن / آمدن):
He didn’t show up for the party.
او در مهمانی حاضر نشد. - Catch up (رسیدن به کسی یا کاری / جبران کردن عقبافتادگی):
I have a lot of work to catch up on after my vacation.
بعد از تعطیلات کلی کار عقبافتاده دارم که باید جبران کنم.
دسته سوم: افعال مربوط به روابط اجتماعی و ارتباطات
هنگام صحبت با دوستان، خانواده و همکاران، این افعال به کارتان میآیند تا مکالمات شما روانتر و طبیعیتر شود.
- Get along (with) (رابطه خوبی داشتن با کسی):
I get along really well with my colleagues.
من با همکارانم خیلی خوب کنار میآیم. - Look after (مراقبت کردن از کسی یا چیزی):
Can you look after my cat while I’m away?
میتوانی وقتی من نیستم از گربهام مراقبت کنی؟ - Hang out (وقت گذراندن با دوستان):
We should hang out this weekend.
باید این آخر هفته با هم وقت بگذرانیم. - Break up (پایان دادن به یک رابطه عاطفی):
They decided to break up after five years together.
آنها تصمیم گرفتند بعد از پنج سال زندگی مشترک از هم جدا شوند. - Make up (آشتی کردن / جبران کردن):
They always argue, but they quickly make up.
آنها همیشه جر و بحث میکنند، اما سریع آشتی میکنند. - Bring up (مطرح کردن یک موضوع / بزرگ کردن فرزند):
Don’t bring up that topic again. / She was brought up by her grandparents.
دوباره آن موضوع را مطرح نکن. / او توسط پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شد. - Run into (اتفاقی کسی را دیدن):
I ran into an old friend at the supermarket yesterday.
دیروز در سوپرمارکت به طور اتفاقی یکی از دوستان قدیمیام را دیدم. - Come across (اتفاقی چیزی را پیدا کردن):
I came across some old photos while cleaning my room.
هنگام تمیز کردن اتاقم، به طور اتفاقی چند عکس قدیمی پیدا کردم. - Back up (حمایت کردن / پشتیبانی کردن):
My friends will always back me up.
دوستانم همیشه از من حمایت خواهند کرد. - Let down (ناامید کردن):
I feel like I’ve let my parents down.
احساس میکنم والدینم را ناامید کردهام.
دسته چهارم: افعال مربوط به موقعیتها و مشکلات
زندگی پر از چالش است و این افعال به شما کمک میکنند تا در مورد مشکلات، راهحلها و موقعیتهای مختلف صحبت کنید.
| Phrasal Verb | معنی فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
|---|---|---|---|
| Give up | تسلیم شدن، دست کشیدن | Don’t give up on your dreams. | رویاهایت را رها نکن. |
| Find out | فهمیدن، کشف کردن | I need to find out what time the train leaves. | باید بفهمم قطار چه ساعتی حرکت میکند. |
| Figure out | سر درآوردن، فهمیدن راهحل | I can’t figure out how to solve this puzzle. | نمیتوانم بفهمم چطور این معما را حل کنم. |
| Break down | خراب شدن (وسیله نقلیه) | My car broke down on the highway. | ماشینم در بزرگراه خراب شد. |
| Deal with | رسیدگی کردن به، سر و کله زدن با | You have to deal with this problem yourself. | باید خودت به این مشکل رسیدگی کنی. |
| End up | در نهایت به جایی رسیدن، سر از جایی درآوردن | We got lost and ended up in the wrong city. | ما گم شدیم و سر از یک شهر اشتباه درآوردیم. |
| Look for | دنبال چیزی گشتن | I’m looking for my keys. Have you seen them? | دارم دنبال کلیدهایم میگردم. آنها را دیدهای؟ |
| Sort out | حل و فصل کردن، مرتب کردن | We need to sort out these files by tomorrow. | باید تا فردا این پروندهها را مرتب کنیم. |
| Run out of | تمام کردن، چیزی را دیگر نداشتن | We’ve run out of milk. Can you buy some? | شیرمان تمام شده. میتوانی مقداری بخری؟ |
| Go on | ادامه دادن، اتفاق افتادن | What’s going on here? | اینجا چه خبر است؟ |
دسته پنجم: افعال عمومی و چندمنظوره
این گروه آخر شامل افعالی است که در موقعیتهای بسیار متنوعی به کار میروند و یادگیری آنها فوقالعاده مفید است.
- Pick up (برداشتن / یاد گرفتن / کسی را سوار کردن):
Can you pick up that book for me? / I picked up some Italian on my trip. / I’ll pick you up at 8.
میتوانی آن کتاب را برایم برداری؟ / در سفرم کمی ایتالیایی یاد گرفتم. / ساعت ۸ دنبالت میآیم. - Drop off (پیاده کردن کسی / تحویل دادن چیزی):
I can drop you off at the station.
میتوانم تو را در ایستگاه پیاده کنم. - Turn down (رد کردن پیشنهاد / کم کردن صدا):
He turned down the job offer. / Please turn down the music.
او پیشنهاد شغلی را رد کرد. / لطفاً صدای موسیقی را کم کن. - Hold on (صبر کردن):
Hold on a second, I’ll be right back.
یک لحظه صبر کن، الان برمیگردم. - Check in / Check out (پذیرش گرفتن در هتل / تسویه حساب و خروج از هتل):
We need to check in before 3 PM. / We checked out of the hotel this morning.
باید قبل از ساعت ۳ بعدازظهر پذیرش بگیریم. / ما امروز صبح از هتل تسویه کردیم و خارج شدیم. - Grow up (بزرگ شدن):
What do you want to be when you grow up?
وقتی بزرگ شدی میخواهی چه کاره شوی؟ - Come back (برگشتن):
He promised he would come back soon.
او قول داد که زود برمیگردد. - Go back (بازگشتن به مکانی):
I want to go back to Paris one day.
دلم میخواهد یک روز به پاریس برگردم. - Take out (بیرون بردن / خارج کردن):
Please take out the trash.
لطفاً زباله را بیرون ببر. - Look forward to (مشتاقانه منتظر بودن):
I’m really looking forward to the holidays.
من واقعاً مشتاقانه منتظر تعطیلات هستم.
چگونه افعال دو قسمتی را به خاطر بسپاریم؟
حفظ کردن ۵۰ فعل جدید ممکن است دلهرهآور به نظر برسد، اما با چند تکنیک ساده میتوانید این فرآیند را بسیار آسانتر کنید:
- یادگیری در متن (Context): به جای حفظ کردن لیستهای طولانی، سعی کنید هر فعل را در یک جمله یاد بگیرید. جملات مثال این مقاله نقطه شروع خوبی هستند.
- گروهبندی موضوعی: همان کاری که ما در این مقاله انجام دادیم. یادگیری افعال مرتبط با هم به مغز شما کمک میکند تا ارتباطات قویتری ایجاد کند.
- استفاده فعال: سعی کنید هر روز چند فعل جدید را در صحبت کردن یا نوشتن خود به کار ببرید. حتی اگر برای خودتان جمله بسازید، این تمرین بسیار مؤثر است.
- فلش کارت: یک طرف فلش کارت، فعل دو قسمتی را بنویسید و طرف دیگر معنی و یک جمله مثال. این یک روش کلاسیک و بسیار کارآمد است.
تسلط بر افعال دو قسمتی پرکاربرد یک شبه اتفاق نمیافتد، اما با تمرین مداوم و استفاده از آنها در مکالمات واقعی، به زودی متوجه خواهید شد که چقدر زبان انگلیسی شما طبیعیتر و روانتر شده است. این ۵۰ فعل پایه و اساس مکالمات روزمره هستند و با یادگیری آنها، کلید ورود به دنیای انگلیسی محاورهای را در دست خواهید داشت.



