مجله آموزش زبان EnglishVocabulary.ir
اصطلاحات رایج انگلیسی

در این مقاله جامع، به تمام این سوالات پاسخ خواهیم داد و شما را با دنیای شگفت‌انگیز اصطلاحات رایج انگلیسی آشنا خواهیم کرد. بسیاری از زبان‌آموزان با وجود تسلط بر گرامر و داشتن دایره لغات گسترده، همچنان در درک مکالمات روزمره یا فیلم‌ها دچار مشکل می‌شوند، زیرا زبان چیزی فراتر از ترجمه کلمه‌به‌کلمه است. اصطلاحات (Idioms) بخش جدایی‌ناپذیر فرهنگ و زبان انگلیسی هستند و یادگیری آن‌ها پلی است که شما را از سطح یک زبان‌آموز متوسط به یک سخنران مسلط و طبیعی عبور می‌دهد. با ما همراه باشید تا با یادگیری این عبارات کلیدی، به زبان انگلیسی جان ببخشید و در مکالمات خود بدرخشید.

📌 نگاهی به این مقاله بیندازید:تفاوت خنده‌دار Chips در انگلیس و آمریکا (سیب‌زمینی سرخ کرده؟)

چرا یادگیری اصطلاحات انگلیسی یک ضرورت است؟

اصطلاحات یا Idioms عباراتی هستند که معنای آن‌ها را نمی‌توان از معنای تک‌تک کلماتشان حدس زد. آن‌ها مانند چاشنی‌هایی هستند که به زبان طعم و رنگ می‌بخشند و درک عمیق‌تری از فرهنگ انگلیسی‌زبانان به شما می‌دهند. وقتی از اصطلاحات رایج انگلیسی استفاده می‌کنید، نشان می‌دهید که فقط کلمات را حفظ نکرده‌اید، بلکه با جریان طبیعی و فرهنگی زبان نیز آشنا هستید. این کار باعث می‌شود در نظر یک فرد نیتیو، دانش زبانی شما بسیار پیشرفته‌تر و طبیعی‌تر جلوه کند. علاوه بر این، بسیاری از شوخی‌ها، کنایه‌ها و مفاهیم عمیق در مکالمات روزمره، فیلم‌ها و حتی اخبار، در قالب اصطلاحات بیان می‌شوند. بدون دانستن آن‌ها، بخش بزرگی از مفهوم کلام را از دست خواهید داد.

📌 پیشنهاد ویژه برای شما:معنی واقعی “Red Flag” در روابط (چطور بفهمیم پارتنرمون سمیه؟)

اصطلاحات پرکاربرد در مکالمات روزمره

بیایید با چند مورد از پرکاربردترین اصطلاحاتی که تقریباً هر روز در مکالمات انگلیسی می‌شنوید، شروع کنیم. این عبارات کلید ورود شما به مکالمات طبیعی و دوستانه هستند.

Break the ice

معنی: سر صحبت را باز کردن، از بین بردن جو سنگین و سکوت اولیه در یک جمع.
این اصطلاح به هیچ وجه به معنای شکستن یخ واقعی نیست! بلکه به شکستن سکوت و خجالت اولیه در یک موقعیت اجتماعی اشاره دارد.
مثال:
He told a funny joke to break the ice when the meeting started.
(او یک جوک خنده‌دار تعریف کرد تا در ابتدای جلسه سر صحبت را باز کند.)

Spill the beans

معنی: راز را فاش کردن، لو دادن یک موضوع محرمانه.
وقتی کسی «لوبیاها را می‌ریزد»، در واقع اطلاعاتی را که قرار بود مخفی بماند، برملا می‌کند.
مثال:
We were planning a surprise party for Sarah, but her brother spilled the beans.
(ما در حال برنامه‌ریزی یک مهمانی غافلگیرکننده برای سارا بودیم، اما برادرش همه چیز را لو داد.)

Piece of cake

معنی: بسیار آسان، مثل آب خوردن.
این اصطلاح برای توصیف کاری استفاده می‌شود که انجام آن به هیچ تلاش خاصی نیاز ندارد.
مثال:
I thought the exam would be difficult, but it was a piece of cake.
(فکر می‌کردم امتحان سخت باشد، اما مثل آب خوردن بود.)

Under the weather

معنی: ناخوش بودن، کمی مریض بودن.
به جای گفتن “I’m a little sick”، می‌توانید از این اصطلاح رایج و طبیعی استفاده کنید تا نشان دهید حالتان چندان خوب نیست.
مثال:
I’m feeling a bit under the weather today, so I think I’ll stay home.
(امروز کمی ناخوشم، برای همین فکر کنم در خانه بمانم.)

📌 همراه با این مقاله بخوانید:چطور در دانشگاه‌های خارجی “نتورکینگ” کنیم؟ (دوست پیدا کن)

اصطلاحات انگلیسی مرتبط با موفقیت و شکست

در محیط کار، تحصیل یا حتی در گفتگو درباره اهداف شخصی، صحبت از موفقیت و شکست امری رایج است. استفاده از اصطلاحات مناسب در این زمینه، کلام شما را حرفه‌ای‌تر می‌کند.

Hit the nail on the head

معنی: دقیقاً به هدف زدن، گفتن یا انجام دادن کاری کاملاً درست.
این اصطلاح زمانی به کار می‌رود که کسی ماهیت یک مشکل یا موقعیت را به درستی تشخیص می‌دهد.
مثال:
You hit the nail on the head when you said our main problem is marketing.
(دقیقاً به هدف زدی وقتی گفتی مشکل اصلی ما بازاریابی است.)

Back to square one

معنی: برگشتن به نقطه اول، شروع مجدد از ابتدا.
این عبارت زمانی استفاده می‌شود که یک تلاش یا برنامه با شکست مواجه شده و باید همه چیز را از اول شروع کرد.
مثال:
After the client rejected our proposal, we were back to square one.
(بعد از اینکه مشتری پیشنهاد ما را رد کرد، به نقطه اول بازگشتیم.)

Break a leg

معنی: موفق باشی!
این یکی از عجیب‌ترین اما رایج‌ترین اصطلاحات انگلیسی است. این عبارت که ریشه در تئاتر دارد، برای آرزوی موفقیت برای کسی، به‌ویژه قبل از یک اجرا یا رویداد مهم به کار می‌رود. گفتن “Good luck” در تئاتر بدشگون تلقی می‌شد، بنابراین این عبارت جایگزین آن شد.
مثال:
“I have my driving test tomorrow.” “Oh, break a leg!”
(«فردا امتحان رانندگی دارم.» «اوه، موفق باشی!»)

Bite off more than you can chew

معنی: لقمه بزرگ‌تر از دهان برداشتن.
این اصطلاح برای توصیف موقعیتی به کار می‌رود که شخصی مسئولیتی را بر عهده می‌گیرد که توانایی انجام آن را ندارد.
مثال:
By accepting three big projects at once, he realized he had bitten off more than he could chew.
(با پذیرفتن سه پروژه بزرگ به صورت همزمان، او فهمید که لقمه بزرگ‌تر از دهانش برداشته است.)

📌 توصیه می‌کنیم این را هم ببینید:حرکت “Deadlift”: چرا اسمش “مرده” است؟

اصطلاحات مربوط به پول و هزینه

پول بخش مهمی از زندگی است و طبیعتاً اصطلاحات زیادی نیز در این باره وجود دارد. یادگیری این موارد به شما کمک می‌کند تا در مکالمات مالی روان‌تر صحبت کنید.

Money doesn’t grow on trees

معنی: پول علف خرس نیست.
این یک عبارت بسیار رایج است که والدین برای آموزش ارزش پول و پرهیز از ولخرجی به فرزندانشان می‌گویند.
مثال:
You can’t just buy a new phone every year! Money doesn’t grow on trees.
(نمی‌توانی هر سال یک گوشی جدید بخری! پول که علف خرس نیست.)

Cost an arm and a leg

معنی: بسیار گران بودن، هزینه سرسام‌آور داشتن.
وقتی چیزی بسیار گران است، انگلیسی‌زبان‌ها می‌گویند که به قیمت یک دست و یک پا تمام شده است!
مثال:
I love that new car, but it would cost an arm and a leg.
(من عاشق آن ماشین جدید هستم، اما خیلی گران است.)

On the money

معنی: دقیق و درست (معمولاً در مورد یک پیش‌بینی یا تخمین).
اگر حدس، تحلیل یا نظر کسی کاملاً صحیح باشد، از این اصطلاح استفاده می‌شود.
مثال:
His prediction about the stock market was right on the money.
(پیش‌بینی او درباره بازار سهام کاملاً دقیق بود.)

📌 این مقاله را از دست ندهید:“کوه به کوه نمیرسه آدم به آدم میرسه” به انگلیسی چی میشه؟

چگونه این اصطلاحات را یاد بگیریم و استفاده کنیم؟

یادگیری اصطلاحات رایج انگلیسی یک شبه اتفاق نمی‌افتد، اما با راهکارهای درست می‌توانید این فرآیند را بسیار ساده‌تر و لذت‌بخش‌تر کنید.

  1. یادگیری در بستر متن (Context): هرگز یک اصطلاح را به تنهایی یاد نگیرید. همیشه آن را در یک جمله یا داستان کوتاه بخوانید تا کاربرد واقعی آن را درک کنید.
  2. توجه به فیلم‌ها و سریال‌ها: فیلم‌ها و سریال‌های انگلیسی‌زبان، معدن طلا برای یادگیری اصطلاحات هستند. یک دفترچه یادداشت داشته باشید و هر اصطلاح جدیدی را که می‌شنوید، همراه با موقعیتی که در آن استفاده شده، یادداشت کنید.
  3. دسته‌بندی موضوعی: اصطلاحات را بر اساس موضوع (مثلاً پول، موفقیت، احساسات) دسته‌بندی کنید. این کار به مغز شما کمک می‌کند تا ارتباط معنایی بین آن‌ها برقرار کرده و راحت‌تر به خاطرشان بسپارد.
  4. استفاده فعال: مهم‌ترین قدم، استفاده از این اصطلاحات است. سعی کنید در مکالمات خود، حتی اگر با خودتان صحبت می‌کنید یا در حال نوشتن هستید، از اصطلاحات جدیدی که یاد گرفته‌اید استفاده کنید. از اشتباه کردن نترسید؛ این بخشی از فرآیند یادگیری است.
📌 مطلب مرتبط و خواندنی:نوشدارو بعد از مرگ سهراب: Medicine after death

جدول جمع‌بندی اصطلاحات

برای مرور سریع، در اینجا جدولی از اصطلاحات ذکر شده در این مقاله به همراه معنی خلاصه آن‌ها آورده شده است.

اصطلاح (Idiom) معنی فارسی
Break the ice سر صحبت را باز کردن
Spill the beans راز را فاش کردن
Piece of cake بسیار آسان
Under the weather ناخوش و مریض بودن
Hit the nail on the head دقیقاً به هدف زدن
Back to square one برگشتن به نقطه شروع
Break a leg موفق باشی
Cost an arm and a leg بسیار گران بودن
📌 بیشتر بخوانید:این کلمه را در فرودگاه بگویید “دیپورت” می‌شوید! (هشدار جدی)

نتیجه‌گیری

تسلط بر اصطلاحات رایج انگلیسی شاید در ابتدا چالش‌برانگیز به نظر برسد، اما یک سرمایه‌گذاری ارزشمند برای ارتقای سطح زبان شماست. این عبارات نه تنها مکالمات شما را طبیعی‌تر و جذاب‌تر می‌کنند، بلکه درک شما از فرهنگ انگلیسی‌زبان را نیز عمیق‌تر می‌سازند. با تمرین مستمر و به کارگیری نکاتی که در این مقاله ذکر شد، شما نیز می‌توانید با اعتماد به نفس از این اصطلاحات استفاده کنید و مانند یک فرد نیتیو صحبت کنید. به یاد داشته باشید که زبان یک موجود زنده است و اصطلاحات، قلب تپنده آن هستند.

این پست چقدر برای شما مفید بود؟

برای امتیاز دادن روی ستاره‌ها کلیک کنید!

امتیاز میانگین 4.8 / 5. تعداد رای‌ها: 748

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *