- آیا از تکرار فعلهای ساده و عمومی در مکالمات کاری خود خسته شدهاید؟
- چگونه میتوانید منظور خود را در محیط کار حرفهایتر، طبیعیتر و شبیه به افراد نیتیو بیان کنید؟
- فریزال ورب (Phrasal Verb) چیست و چرا یادگیری آن برای موفقیت شغلی تا این حد ضروری است؟
- مهمترین و پرکاربردترین فریزال وربها برای محیط کار و بیزینس کدامند؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات کلیدی پاسخ خواهیم داد و شما را با دنیای شگفتانگیز و کاربردی «عبارات فعلی» یا همان فریزال وربها آشنا میکنیم. یادگیری و استفاده از فریزال ورب برای محیط کار نه تنها سطح زبان انگلیسی شما را به شکل چشمگیری ارتقا میدهد، بلکه به شما کمک میکند تا مانند یک فرد بومی (Native) صحبت کرده و در جلسات، ایمیلها و مکالمات روزمره، ارتباطی موثرتر، دقیقتر و حرفهایتر برقرار کنید. در ادامه، لیستی از ۲۰ فریزال ورب ضروری را به همراه معنی شفاف و مثالهای کاملاً کاربردی در محیط کسبوکار بررسی خواهیم کرد تا با اعتماد به نفس بیشتری در مسیر پیشرفت شغلی خود قدم بردارید.
چرا یادگیری فریزال ورب برای محیط کار حیاتی است؟
شاید در نگاه اول، فریزال وربها کمی پیچیده به نظر برسند. آنها ترکیبی از یک فعل اصلی و یک یا دو حرف اضافه (مانند on, off, up, down, in, out) هستند که با هم معنایی کاملاً متفاوت از فعل اصلی ایجاد میکنند. اما واقعیت این است که این عبارات بخش جداییناپذیر مکالمات روزمره و بهخصوص، مکالمات حرفهای در زبان انگلیسی هستند. استفاده نکردن از آنها باعث میشود کلام شما خشک، کتابی و غیرطبیعی به نظر برسد. با تسلط بر فریزال ورب برای محیط کار، شما میتوانید:
- دقیقتر و خلاصهتر صحبت کنید: گاهی یک فریزال ورب میتواند جایگزین یک جمله کامل شود و منظور شما را سریعتر منتقل کند.
- ارتباط بهتری با همکاران انگلیسیزبان برقرار کنید: درک و استفاده از این عبارات به شما کمک میکند تا مکالمات آنها را بهتر بفهمید و در بحثها مشارکت فعالتری داشته باشید.
- حرفهایتر به نظر برسید: تسلط بر این بخش از زبان انگلیسی نشاندهنده سطح بالای مهارت شماست و تاثیر مثبتی بر وجهه حرفهای شما خواهد داشت.
۲۰ فریزال ورب پرکاربرد در محیط کار و بیزینس
در این بخش، به سراغ لیستی منتخب از ۲۰ فریزال ورب کلیدی میرویم که به طور مداوم در جلسات، ایمیلها، گزارشها و مکالمات روزمره کاری استفاده میشوند. هر مورد به همراه معنی دقیق و دو مثال کاربردی ارائه شده است.
۱. Carry out (انجام دادن، اجرا کردن)
این فریزال ورب به معنای تکمیل کردن یک وظیفه، دستور یا برنامه است. معمولاً برای وظایف رسمی و برنامهریزی شده استفاده میشود.
مثال ۱: The team was asked to carry out a detailed market analysis before launching the new product.
ترجمه: از تیم خواسته شد تا قبل از عرضه محصول جدید، یک تحلیل بازار دقیق را اجرا کنند.
مثال ۲: We need to carry out the manager’s instructions precisely to avoid any issues.
ترجمه: ما باید دستورالعملهای مدیر را به دقت انجام دهیم تا از بروز هرگونه مشکلی جلوگیری کنیم.
۲. Bring up (مطرح کردن، پیش کشیدن)
این عبارت به معنای شروع به صحبت کردن در مورد یک موضوع خاص در طول یک جلسه یا گفتگو است.
مثال ۱: I’d like to bring up the issue of the budget for the next quarter in our meeting today.
ترجمه: مایلم امروز در جلسه، موضوع بودجه برای فصل آینده را مطرح کنم.
مثال ۲: She brought up some valid concerns about the project timeline that we need to address.
ترجمه: او نگرانیهای معتبری را در مورد جدول زمانی پروژه مطرح کرد که باید به آنها رسیدگی کنیم.
۳. Look into (بررسی کردن، تحقیق کردن)
وقتی نیاز به تحقیق و بررسی دقیقتر یک مشکل، سوال یا موضوع دارید، از این فریزال ورب استفاده میکنید.
مثال ۱: The IT department will look into the network connection issues immediately.
ترجمه: بخش فناوری اطلاعات فوراً مشکلات اتصال شبکه را بررسی خواهد کرد.
مثال ۲: Could you please look into why we received so many customer complaints last week?
ترجمه: آیا ممکن است لطفاً بررسی کنید که چرا هفته گذشته این همه شکایت از مشتری دریافت کردیم؟
۴. Follow up (پیگیری کردن)
این عبارت به معنای انجام اقدامات بعدی پس از یک رویداد اولیه (مانند یک جلسه یا ایمیل) برای اطمینان از پیشرفت کار یا کسب اطلاعات بیشتر است.
مثال ۱: I am writing to follow up on our conversation from last Tuesday.
ترجمه: مینویسم تا گفتگوی سهشنبه گذشتهمان را پیگیری کنم.
مثال ۲: It’s important to follow up with potential clients after the initial presentation.
ترجمه: پیگیری مشتریان بالقوه پس از ارائه اولیه بسیار مهم است.
۵. Put off (به تعویق انداختن)
این فریزال ورب به معنای به تعویق انداختن یک کار یا رویداد به زمانی دیگر است.
مثال ۱: We have to put off the team meeting until next Friday because the manager is sick.
ترجمه: مجبوریم جلسه تیم را تا جمعه آینده به تعویق بیندازیم چون مدیر بیمار است.
مثال ۲: Don’t put off writing the report; the deadline is approaching fast.
ترجمه: نوشتن گزارش را به تعویق نینداز؛ مهلت نهایی به سرعت نزدیک میشود.
۶. Call off (کنسل کردن، لغو کردن)
این عبارت به معنای لغو کردن یک رویداد یا برنامه از پیش تعیین شده است.
مثال ۱: The client decided to call off the project due to budget cuts.
ترجمه: مشتری به دلیل کاهش بودجه تصمیم گرفت پروژه را لغو کند.
مثال ۲: The annual company picnic was called off because of the bad weather forecast.
ترجمه: پیکنیک سالانه شرکت به دلیل پیشبینی هوای بد لغو شد.
۷. Take on (به عهده گرفتن)
به معنای پذیرفتن یک مسئولیت، وظیفه یا چالش جدید است.
مثال ۱: She is going to take on the role of project manager starting next month.
ترجمه: او قرار است از ماه آینده نقش مدیر پروژه را به عهده بگیرد.
مثال ۲: I’m not sure if I have the capacity to take on any more tasks right now.
ترجمه: مطمئن نیستم در حال حاضر ظرفیت به عهده گرفتن وظایف بیشتری را داشته باشم.
۸. Go over (مرور کردن، بازبینی کردن)
این عبارت به معنای مرور دقیق و با جزئیات یک سند، گزارش یا طرح است.
مثال ۱: Let’s go over the sales figures one more time before the presentation.
ترجمه: بیایید قبل از ارائه، یک بار دیگر ارقام فروش را مرور کنیم.
مثال ۲: The legal team needs to go over the contract carefully before we sign it.
ترجمه: تیم حقوقی باید قبل از امضای قرارداد، آن را با دقت بازبینی کند.
۹. Come up with (ایدهای به ذهن رسیدن، ارائه دادن)
به معنای فکر کردن و تولید یک ایده، طرح یا راهحل جدید است.
مثال ۱: We need to come up with a new marketing strategy to boost our sales.
ترجمه: ما باید یک استراتژی بازاریابی جدید برای افزایش فروش خود ارائه دهیم.
مثال ۲: Has anyone come up with a solution to this production delay?
ترجمه: آیا راهحلی برای این تاخیر در تولید به ذهن کسی رسیده است؟
۱۰. Set up (برپا کردن، ترتیب دادن)
این عبارت معانی مختلفی دارد، اما در محیط کار اغلب به معنای سازماندهی یا ترتیب دادن یک جلسه، سیستم یا رویداد است.
مثال ۱: Can you please set up a meeting with the marketing team for tomorrow afternoon?
ترجمه: آیا میتوانی لطفاً یک جلسه با تیم بازاریابی برای فردا بعدازظهر ترتیب دهی؟
مثال ۲: We need to set up a new filing system to organize our documents better.
ترجمه: ما باید یک سیستم بایگانی جدید برای سازماندهی بهتر اسنادمان برپا کنیم.
۱۱. Figure out (فهمیدن، سر درآوردن از)
به معنای درک کردن چیزی یا پیدا کردن راهحل یک مشکل پس از مقداری فکر کردن است.
مثال ۱: We need to figure out how to reduce our operational costs.
ترجمه: ما باید بفهمیم چگونه هزینههای عملیاتی خود را کاهش دهیم.
مثال ۲: I can’t figure out why the software is crashing. I’ll ask IT for help.
ترجمه: نمیتوانم سر در بیاورم که چرا نرمافزار از کار میافتد. از بخش IT کمک خواهم گرفت.
۱۲. Fill in for (جای کسی را پر کردن، جانشین شدن)
زمانی که به طور موقت وظایف فرد دیگری را که غایب است انجام میدهید، از این عبارت استفاده میکنید.
مثال ۱: Could you fill in for me at the client meeting on Friday? I have a doctor’s appointment.
ترجمه: آیا میتوانی روز جمعه در جلسه با مشتری جای من را پر کنی؟ من وقت دکتر دارم.
مثال ۲: Sarah will be filling in for John while he is on vacation.
ترجمه: سارا در مدتی که جان در تعطیلات است، جانشین او خواهد بود.
۱۳. Get back to (پاسخ دادن، دوباره تماس گرفتن)
به معنای پاسخ دادن به کسی در زمانی دیگر است، چه از طریق تلفن، ایمیل یا حضوری.
مثال ۱: I don’t have the answer right now, but I will find out and get back to you by the end of the day.
ترجمه: الان جواب را ندارم، اما مطلع میشوم و تا پایان روز به شما پاسخ خواهم داد.
مثال ۲: Thank you for your email. I will review it and get back to you shortly.
ترجمه: از ایمیل شما متشکرم. آن را بررسی کرده و به زودی به شما پاسخ خواهم داد.
۱۴. Turn down (رد کردن)
به معنای نپذیرفتن یک پیشنهاد، درخواست یا فرصت است.
مثال ۱: He had to turn down the job offer because the salary was too low.
ترجمه: او مجبور شد پیشنهاد شغلی را رد کند چون حقوق آن خیلی پایین بود.
مثال ۲: Unfortunately, we have to turn down your proposal as it does not meet our current needs.
ترجمه: متاسفانه، ما مجبوریم پیشنهاد شما را رد کنیم زیرا نیازهای فعلی ما را برآورده نمیکند.
۱۵. Sort out (حل و فصل کردن، مرتب کردن)
این عبارت به معنای حل کردن یک مشکل یا سازماندهی و مرتب کردن چیزی است.
مثال ۱: We need to sort out the issues with the supplier as soon as possible.
ترجمه: ما باید هر چه سریعتر مشکلات با تامینکننده را حل و فصل کنیم.
مثال ۲: Let’s have a meeting to sort out the details of the upcoming event.
ترجمه: بیایید جلسهای داشته باشیم تا جزئیات رویداد پیش رو را مرتب کنیم.
۱۶. Take over (به دست گرفتن کنترل، تحویل گرفتن)
به معنای به دست گرفتن کنترل یا مسئولیت چیزی از شخص دیگری است.
مثال ۱: The new CEO will take over the company in January.
ترجمه: مدیرعامل جدید در ماه ژانویه کنترل شرکت را به دست خواهد گرفت.
مثال ۲: When my manager retired, I had to take over many of his responsibilities.
ترجمه: وقتی مدیرم بازنشسته شد، مجبور شدم بسیاری از مسئولیتهای او را تحویل بگیرم.
۱۷. Draw up (تنظیم کردن، تهیه کردن)
معمولاً برای تهیه و نوشتن اسناد رسمی مانند قرارداد، برنامه یا پیشنهاد استفاده میشود.
مثال ۱: Our legal team will draw up a new contract for the client.
ترجمه: تیم حقوقی ما قرارداد جدیدی برای مشتری تنظیم خواهد کرد.
مثال ۲: We need to draw up a business plan for the next five years.
ترجمه: ما باید یک طرح تجاری برای پنج سال آینده تهیه کنیم.
۱۸. Back up (پشتیبانی کردن، حمایت کردن)
این فریزال ورب دو معنی رایج در محیط کار دارد: حمایت از یک همکار یا ایده، و تهیه نسخه پشتیبان از دادههای کامپیوتری.
مثال ۱ (حمایت کردن): I will back you up in the meeting if you present this idea.
ترجمه: اگر این ایده را ارائه دهی، من در جلسه از تو حمایت خواهم کرد.
مثال ۲ (نسخه پشتیبان): It’s crucial to back up all important files at the end of each workday.
ترجمه: تهیه نسخه پشتیبان از تمام فایلهای مهم در پایان هر روز کاری حیاتی است.
۱۹. Deal with (رسیدگی کردن به، سر و کار داشتن با)
به معنای مدیریت کردن یک موقعیت، مشکل یا شخص خاص است.
مثال ۱: The customer service department is trained to deal with difficult clients.
ترجمه: بخش خدمات مشتریان برای رسیدگی به مشتریان دشوار آموزش دیدهاند.
مثال ۲: I have to deal with a lot of paperwork in my job.
ترجمه: من در شغلم باید با حجم زیادی از کاغذبازی سر و کار داشته باشم.
۲۰. Wrap up (به پایان رساندن، جمعبندی کردن)
این عبارت برای به پایان رساندن یک جلسه، پروژه یا وظیفه به کار میرود.
مثال ۱: Let’s try to wrap up this meeting in the next 10 minutes.
ترجمه: بیایید سعی کنیم این جلسه را در ۱۰ دقیقه آینده به پایان برسانیم.
مثال ۲: We need to wrap up the project by the end of the month.
ترجمه: ما باید تا پایان ماه پروژه را جمعبندی کنیم.
جمعبندی و نکات نهایی برای استفاده از فریزال وربها
تسلط بر فریزال ورب برای محیط کار یک شبه اتفاق نمیافتد و نیازمند تمرین و تکرار است. این ۲۰ عبارت نقطهی شروعی عالی برای شما هستند. سعی کنید هر روز یک یا دو مورد از آنها را در ایمیلها یا مکالمات خود به کار ببرید. به مکالمات همکاران انگلیسیزبان خود با دقت گوش دهید و سعی کنید فریزال وربهایی را که استفاده میکنند، شناسایی و یادداشت کنید. با گذشت زمان، استفاده از این عبارات برای شما طبیعی و آسان خواهد شد و متوجه تاثیر شگرف آن بر مهارتهای ارتباطی و وجهه حرفهای خود خواهید شد. به یاد داشته باشید که درک و استفاده صحیح از این عبارات، شما را یک گام بزرگ به صحبت کردن مانند یک فرد نیتیو نزدیکتر میکند.



