مجله آموزش زبان EnglishVocabulary.ir

لغات ضروری برای طراحان رابط کاربری و تجربه کاربری (UI/UX)

در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. دنیای طراحی رابط کاربری (UI) و تجربه کاربری (UX) پر از اصطلاحات و مفاهیم تخصصی است که برای هر طراح، چه تازه‌کار و چه حرفه‌ای، یک ضرورت محسوب می‌شود. تسلط بر این زبان مشترک نه تنها به شما کمک می‌کند تا با سایر اعضای تیم مانند برنامه‌نویسان، مدیران محصول و بازاریابان ارتباطی شفاف و کارآمد داشته باشید، بلکه درک عمیق‌تری از فرآیندهای طراحی پیدا کرده و کیفیت کار خود را به سطح بالاتری ارتقا می‌دهید. در ادامه، سفری به دنیای لغات تخصصی UI/UX خواهیم داشت و مهم‌ترین واژگان را به زبانی ساده و کاربردی برای شما شرح خواهیم داد.

📌 بیشتر بخوانید:معنی “Pre-Workout” و “Post-Workout”

مفاهیم بنیادین: ستون‌های اصلی طراحی UI/UX

پیش از ورود به جزئیات، باید با مفاهیم پایه‌ای که اساس و شالوده این حوزه را تشکیل می‌دهند، آشنا شویم. این اصطلاحات به شما کمک می‌کنند تا تفاوت‌های کلیدی را درک کرده و دیدگاهی کلی نسبت به این رشته پیدا کنید.

تجربه کاربری (User Experience – UX)

تجربه کاربری یا UX به حس و برداشت کلی یک فرد هنگام استفاده از یک محصول، سیستم یا سرویس اشاره دارد. این مفهوم فراتر از ظاهر بصری است و تمام جنبه‌های تعامل کاربر با محصول، از اولین برخورد تا رسیدن به هدف نهایی را در بر می‌گیرد. هدف اصلی طراحی UX، خلق محصولی مفید (Useful)، قابل استفاده (Usable)، مطلوب (Desirable)، قابل دسترس (Accessible) و ارزشمند (Valuable) برای کاربر است.

رابط کاربری (User Interface – UI)

رابط کاربری یا UI به جنبه‌های بصری و تعاملی یک محصول دیجیتال اشاره دارد. هر چیزی که کاربر می‌بیند و با آن تعامل می‌کند، از دکمه‌ها و آیکون‌ها گرفته تا تایپوگرافی، رنگ‌ها و چیدمان کلی صفحه، بخشی از UI است. هدف اصلی طراحی UI، ایجاد یک رابط کاربری زیبا، واضح و کارآمد است که به کاربر کمک کند به راحتی با محصول کار کرده و از نظر بصری نیز تجربه لذت‌بخشی داشته باشد.

جدول مقایسه UI و UX

برای درک بهتر تفاوت‌های این دو مفهوم کلیدی، جدول زیر را آماده کرده‌ایم:

ویژگی طراحی تجربه کاربری (UX) طراحی رابط کاربری (UI)
تمرکز اصلی احساس و سفر کلی کاربر برای حل یک مشکل ظاهر بصری و تعامل‌پذیری محصول
هدف افزایش رضایت و وفاداری کاربر از طریق بهبود کاربردپذیری و لذت‌بخش بودن تعامل ایجاد یک رابط زیبا، بصری و واکنش‌گرا
خروجی‌ها پرسونا، نقشه سفر کاربر، وایرفریم، پروتوتایپ موکاپ، راهنمای استایل (Style Guide)، طراحی بصری نهایی
مهارت‌ها تحقیق، تحلیل، تفکر انتقادی، معماری اطلاعات طراحی گرافیک، تئوری رنگ، تایپوگرافی، طراحی تعاملی
📌 انتخاب هوشمند برای شما:چطور با ChatGPT مکالمه انگلیسیمون رو “مفت” قوی کنیم؟

فرآیند طراحی: از ایده تا محصول نهایی

طراحی یک محصول دیجیتال یک فرآیند ساختاریافته است که شامل مراحل و خروجی‌های مختلفی است. آشنایی با لغات تخصصی UI/UX در این بخش به شما کمک می‌کند تا هر مرحله را بهتر درک کنید.

وایرفریم (Wireframe)

وایرفریم یک طرح اولیه و ساده از ساختار یک صفحه وب یا اپلیکیشن است. این طرح معمولاً سیاه و سفید و بدون جزئیات گرافیکی است و تنها بر چیدمان عناصر اصلی، ساختار اطلاعات و جریان کاربری تمرکز دارد. هدف از وایرفریم، مشخص کردن «اسکلت» صفحه قبل از صرف زمان برای طراحی بصری است.

موکاپ (Mockup)

موکاپ یک گام فراتر از وایرفریم است. موکاپ‌ها طرح‌های ایستا (Static) اما با جزئیات بصری کامل هستند. در این مرحله، رنگ‌ها، تایپوگرافی، آیکون‌ها و تصاویر به طرح اضافه می‌شوند تا نمایی واقعی از ظاهر نهایی محصول ارائه دهند. موکاپ‌ها برای نمایش طرح به ذی‌نفعان و گرفتن بازخورد در مورد جنبه‌های بصری بسیار مفید هستند.

پروتوتایپ (Prototype)

پروتوتایپ یک نسخه تعاملی و قابل کلیک از محصول است. برخلاف موکاپ که ایستا است، پروتوتایپ به کاربران و تیم اجازه می‌دهد تا با طرح تعامل کنند، روی دکمه‌ها کلیک کنند و جریان‌های کاربری را شبیه‌سازی نمایند. پروتوتایپ‌ها برای تست کاربردپذیری (Usability Testing) و شناسایی مشکلات تعاملی قبل از شروع کدنویسی، حیاتی هستند. پروتوتایپ‌ها می‌توانند وفاداری پایینی (Low-Fidelity) مانند یک وایرفریم قابل کلیک، یا وفاداری بالایی (High-Fidelity) شبیه به محصول نهایی داشته باشند.

طراحی واکنش‌گرا (Responsive Design)

این رویکرد در طراحی وب تضمین می‌کند که وب‌سایت یا اپلیکیشن شما در دستگاه‌های مختلف با اندازه‌های صفحه نمایش متفاوت (مانند موبایل، تبلت و دسکتاپ) به درستی نمایش داده شود و تجربه کاربری یکپارچه‌ای را ارائه دهد. در این روش، چیدمان و عناصر صفحه به صورت پویا با اندازه صفحه سازگار می‌شوند.

📌 شاید این مطلب هم برایتان جالب باشد:قلیون کشیدن به انگلیسی: Hookah یا Shisha؟

تحقیق و تحلیل کاربر: درک عمیق نیازها

اساس یک طراحی موفق، درک عمیق کاربران و نیازهای آنهاست. اصطلاحات زیر در این بخش بسیار پرکاربرد هستند.

پرسونا (Persona)

پرسونا یک شخصیت خیالی است که بر اساس داده‌های تحقیق از کاربران واقعی ساخته می‌شود. هر پرسونا نماینده یک گروه از کاربران هدف شماست و شامل اطلاعاتی مانند مشخصات دموگرافیک، اهداف، نیازها، انگیزه‌ها و نقاط درد (Pain Points) می‌شود. پرسوناها به تیم طراحی کمک می‌کنند تا در طول فرآیند، تصمیماتی کاربرمحور بگیرند.

نقشه سفر کاربر (User Journey Map)

این ابزار به صورت بصری، تمام مراحل و نقاط تماسی را که یک کاربر برای رسیدن به هدف خود در محصول شما طی می‌کند، به تصویر می‌کشد. نقشه سفر کاربر شامل اقدامات، افکار و احساسات کاربر در هر مرحله است و به شناسایی فرصت‌های بهبود تجربه کاربری کمک شایانی می‌کند.

جریان کاربر (User Flow)

جریان کاربر یک نمودار است که مسیرهای مختلفی را که کاربر می‌تواند برای انجام یک کار خاص در محصول شما طی کند، نشان می‌دهد. این نمودار به طراحان کمک می‌کند تا مطمئن شوند که مسیرهای اصلی ساده، منطقی و بدون مانع هستند.

تست کاربردپذیری (Usability Testing)

این فرآیند شامل مشاهده کاربران واقعی در حین استفاده از محصول (یا پروتوتایپ) برای انجام وظایف مشخص است. هدف از این تست، شناسایی مشکلات کاربردپذیری، جمع‌آوری داده‌های کیفی و کمی و اعتبارسنجی تصمیمات طراحی است. بازخوردهای به دست آمده از این تست‌ها برای بهبود طرح‌ها بسیار ارزشمند است.

📌 موضوع مشابه و کاربردی:فحش‌های “باکلاس” انگلیسی که شبیه تعریف کردن هستند!

عناصر و اصول طراحی بصری

این بخش به لغات تخصصی UI/UX می‌پردازد که مستقیماً با جنبه‌های بصری و تعاملی رابط کاربری سروکار دارند.

📌 پیشنهاد ویژه برای شما:اصطلاح “Overwhelm” شدم (دیگه نمیکشم!)

اصطلاحات تکمیلی و فرآیندهای کاری

در نهایت، برخی واژگان وجود دارند که به فرآیندهای کاری و همکاری تیمی در دنیای طراحی محصول مرتبط هستند.

تست A/B (A/B Testing)

روشی برای مقایسه دو نسخه مختلف از یک صفحه یا عنصر (مثلاً نسخه A و نسخه B) برای تعیین اینکه کدام یک عملکرد بهتری دارد. در این تست، نیمی از کاربران نسخه A و نیمی دیگر نسخه B را می‌بینند و معیارهایی مانند نرخ کلیک یا نرخ تبدیل اندازه‌گیری می‌شود.

سیستم طراحی (Design System)

مجموعه‌ای از استانداردها، کامپوننت‌های قابل استفاده مجدد و دستورالعمل‌ها که برای مدیریت طراحی در مقیاس بزرگ استفاده می‌شود. یک سیستم طراحی به تیم‌ها کمک می‌کند تا محصولاتی یکپارچه و با کیفیت را سریع‌تر بسازند.

محصول حداقل قابل عرضه (Minimum Viable Product – MVP)

نسخه‌ای از محصول که تنها دارای ویژگی‌های اصلی و ضروری برای عرضه به کاربران اولیه است. هدف از MVP، جمع‌آوری بازخورد واقعی از کاربران با حداقل تلاش و هزینه ممکن است تا بتوان بر اساس آن محصول را توسعه داد.

هندآف (Handoff)

فرآیند تحویل طرح‌های نهایی از تیم طراحی به تیم توسعه (برنامه‌نویسان) را هندآف می‌گویند. این فرآیند باید شامل تمام جزئیات، مشخصات و فایل‌های لازم برای پیاده‌سازی دقیق طرح باشد. ابزارهایی مانند Figma و Zeplin این فرآیند را تسهیل می‌کنند.

تسلط بر این لغات تخصصی UI/UX یک سرمایه‌گذاری ارزشمند برای هر کسی است که در حوزه طراحی محصول فعالیت می‌کند. این دانش نه تنها ارتباط شما را با همکارانتان بهبود می‌بخشد، بلکه به شما ابزارهای مفهومی لازم برای تفکر عمیق‌تر، طراحی هوشمندانه‌تر و خلق تجربیات کاربری فوق‌العاده را می‌دهد.

این پست چقدر برای شما مفید بود؟

برای امتیاز دادن روی ستاره‌ها کلیک کنید!

امتیاز میانگین 4.8 / 5. تعداد رای‌ها: 568

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *