مجله آموزش زبان EnglishVocabulary.ir

اصطلاحات کلیدی مغز و اعصاب (Neurology)

در این مقاله، به تمام این سوالات پاسخ خواهیم داد و شما را با دنیای پیچیده و شگفت‌انگیز نورولوژی آشنا خواهیم کرد. درک لغات تخصصی مغز و اعصاب اولین قدم برای فهم عمیق‌تر بیماری‌ها، روش‌های تشخیصی و فرایندهای درمانی است. چه بیمار باشید، چه همراه بیمار یا صرفاً یک فرد کنجکاو، این راهنمای جامع به شما کمک می‌کند تا با اطمینان بیشتری با مفاهیم این شاخه مهم از علم پزشکی روبرو شوید و مکالمات معنادارتری با تیم درمانی خود داشته باشید. با ما همراه باشید تا کلیدی‌ترین واژگان این حوزه را به زبانی ساده و کاربردی بیاموزید.

📌 نگاهی به این مقاله بیندازید:دیگه نگو I Agree! 5جایگزین ها که لولت رو بالا میبره

مفاهیم پایه و ساختار سیستم عصبی

برای درک بهتر بیماری‌ها و اختلالات، ابتدا باید با اجزای اصلی سیستم عصبی آشنا شویم. این سیستم به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود: سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی محیطی. در ادامه، اصطلاحات کلیدی مربوط به این ساختارها را بررسی می‌کنیم.

سیستم عصبی مرکزی (Central Nervous System – CNS)

این بخش فرماندهی کل بدن را بر عهده دارد و شامل مغز و نخاع می‌شود. تمام اطلاعات حسی در این بخش پردازش شده و دستورات حرکتی از آن صادر می‌شود.

سیستم عصبی محیطی (Peripheral Nervous System – PNS)

این سیستم شامل تمام اعصابی است که از مغز و نخاع منشعب شده و به سایر قسمت‌های بدن مانند عضلات، پوست و اندام‌های داخلی می‌روند. وظیفه آن انتقال پیام‌ها بین CNS و بقیه بدن است.

📌 شاید این مطلب هم برایتان جالب باشد:اصطلاح “Cheat Day”: روز خیانت یا تقلب؟

اصطلاحات مربوط به بیماری‌های شایع مغز و اعصاب

نورولوژی با طیف گسترده‌ای از بیماری‌ها سروکار دارد. آشنایی با لغات تخصصی مغز و اعصاب که برای توصیف این بیماری‌ها به کار می‌روند، بسیار مهم است.

سکته مغزی (Stroke)

سکته مغزی زمانی رخ می‌دهد که جریان خون به بخشی از مغز قطع شده (سکته ایسکمیک) یا یک رگ خونی در مغز پاره شود (سکته هموراژیک). این وضعیت منجر به مرگ سلول‌های مغزی می‌شود.

بیماری ام‌اس (Multiple Sclerosis – MS)

ام‌اس یک بیماری خودایمنی مزمن است که در آن سیستم ایمنی بدن به غلاف میلین (پوشش محافظ اعصاب) در سیستم عصبی مرکزی حمله می‌کند. این آسیب ارتباط بین مغز و سایر نقاط بدن را مختل می‌کند.

صرع (Epilepsy)

صرع یک اختلال عصبی است که با فعالیت الکتریکی غیرطبیعی و ناگهانی در مغز مشخص می‌شود و منجر به تشنج‌های مکرر می‌گردد.

📌 موضوع مشابه و کاربردی:حرکت “Deadlift”: چرا اسمش “مرده” است؟

اصطلاحات مربوط به ابزارهای تشخیصی

پزشکان برای تشخیص بیماری‌های عصبی از ابزارها و تکنیک‌های مختلفی استفاده می‌کنند. درک اصطلاحات مربوط به این روش‌ها به فهم بهتر گزارش‌های پزشکی کمک می‌کند.

روش‌های تصویربرداری عصبی (Neuroimaging)

این روش‌ها به پزشکان اجازه می‌دهند تا ساختار و عملکرد مغز و نخاع را مشاهده کنند.

تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (Magnetic Resonance Imaging – MRI): این روش با استفاده از یک میدان مغناطیسی قوی و امواج رادیویی، تصاویر بسیار دقیقی از بافت‌های نرم مانند مغز، نخاع و اعصاب ایجاد می‌کند. MRI برای تشخیص تومورها، ضایعات ام‌اس، سکته مغزی و سایر ناهنجاری‌های ساختاری بسیار مفید است.

توموگرافی کامپیوتری (Computed Tomography – CT Scan): در این روش از اشعه ایکس برای ایجاد تصاویر مقطعی از بدن استفاده می‌شود. سی‌تی اسکن سریع‌تر از MRI است و برای تشخیص خونریزی حاد مغزی (در سکته هموراژیک)، شکستگی‌های جمجمه و آسیب‌های تروماتیک بسیار کارآمد است.

آنژیوگرافی (Angiography): روشی برای تصویربرداری از عروق خونی مغز. در این روش، یک ماده حاجب به داخل رگ‌ها تزریق می‌شود تا در تصاویر اشعه ایکس یا MRI به وضوح دیده شوند. این تکنیک برای شناسایی آنوریسم، تنگی عروق یا انسدادها استفاده می‌شود.

آزمایش‌های الکتروفیزیولوژی

این آزمایش‌ها عملکرد الکتریکی سیستم عصبی را ارزیابی می‌کنند.

نوار عصب و عضله (Electromyography – EMG / Nerve Conduction Velocity – NCV): این آزمایش سلامت عضلات و اعصابی که آن‌ها را کنترل می‌کنند، ارزیابی می‌کند. EMG فعالیت الکتریکی عضلات را ثبت می‌کند و NCV سرعت انتقال پیام در طول یک عصب را اندازه‌گیری می‌کند. این آزمایش برای تشخیص بیماری‌هایی مانند سندروم تونل کارپال، نوروپاتی محیطی و بیماری‌های عضلانی کاربرد دارد.

پتانسیل‌های برانگیخته (Evoked Potentials – EP): این آزمایش سرعت پاسخ سیستم عصبی به محرک‌های حسی خاص (مانند دیداری، شنیداری یا حسی) را اندازه‌گیری می‌کند. این روش می‌تواند به تشخیص آسیب در مسیرهای عصبی کمک کند، به ویژه در بیماری ام‌اس.

📌 پیشنهاد ویژه برای شما:تفاوت خنده‌دار Chips در انگلیس و آمریکا (سیب‌زمینی سرخ کرده؟)

جدول مقایسه اصطلاحات کلیدی

برای درک بهتر تفاوت بین برخی از مفاهیم نزدیک به هم، جدول زیر می‌تواند مفید باشد.

اصطلاح توضیح کلیدی مثال کاربردی
نورون (Neuron) سلول اصلی انتقال‌دهنده پیام در سیستم عصبی. در بیماری پارکینسون، نورون‌های تولیدکننده دوپامین از بین می‌روند.
عصب (Nerve) مجموعه‌ای از آکسون‌های نورونی که در خارج از مغز و نخاع قرار دارند. عصب سیاتیک بزرگترین عصب بدن است که درد آن می‌تواند از کمر تا پا کشیده شود.
ایسکمیک (Ischemic) مربوط به کاهش یا قطع جریان خون به یک بافت. سکته مغزی ایسکمیک به دلیل انسداد رگ خونی اتفاق می‌افتد.
هموراژیک (Hemorrhagic) مربوط به خونریزی. سکته مغزی هموراژیک ناشی از پارگی یک رگ خونی در مغز است.
MRI تصویربرداری دقیق از بافت‌های نرم با استفاده از میدان مغناطیسی. برای مشاهده پلاک‌های دمیلیناسیون در بیماران ام‌اس استفاده می‌شود.
CT Scan تصویربرداری سریع با اشعه ایکس، مناسب برای اورژانس‌ها. اولین اقدام تشخیصی برای رد کردن خونریزی مغزی در یک بیمار مشکوک به سکته.
📌 انتخاب هوشمند برای شما:چرا به چربی پهلو میگن “Love Handles”؟ (دستگیره عشق!)

نتیجه‌گیری

آشنایی با لغات تخصصی مغز و اعصاب یک ابزار قدرتمند برای بیماران و خانواده‌های آن‌هاست. این دانش به شما کمک می‌کند تا گزارش‌های پزشکی را بهتر درک کنید، سوالات دقیق‌تری از پزشک خود بپرسید و در تصمیم‌گیری‌های مربوط به درمان نقش فعال‌تری داشته باشید. اگرچه دنیای نورولوژی بسیار وسیع است، اما یادگیری اصطلاحات کلیدی که در این مقاله به آن‌ها اشاره شد، نقطه شروعی عالی برای توانمندسازی شما در مسیر مدیریت سلامت عصبی است. به یاد داشته باشید که این مقاله جایگزین مشاوره پزشکی نیست، اما می‌تواند به عنوان یک منبع آموزشی معتبر در کنار راهنمایی‌های تیم درمانی شما مورد استفاده قرار گیرد.

این پست چقدر برای شما مفید بود؟

برای امتیاز دادن روی ستاره‌ها کلیک کنید!

امتیاز میانگین 4.9 / 5. تعداد رای‌ها: 112

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *