- آیا میدانید حرف اضافه “through” چگونه معنای افعال ساده انگلیسی را کاملاً دگرگون میکند؟
- به دنبال درک عمیق و کاربردی مهمترین فریزال وربها با Through هستید؟
- چگونه میتوان از این افعال عبارتی بهدرستی در مکالمات روزمره و آزمونهای زبان استفاده کرد؟
- آیا با تفاوتهای ظریف بین افعالی مانند go through، get through و see through آشنا هستید؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات پاسخ خواهیم داد و شما را با ۱۵ مورد از کلیدیترین و پرکاربردترین نمونههای فریزال ورب با Through آشنا خواهیم کرد. افعال عبارتی یا Phrasal Verbs یکی از جذابترین و در عین حال چالشبرانگیزترین بخشهای یادگیری زبان انگلیسی هستند. این افعال که از ترکیب یک فعل با یک حرف اضافه یا قید ساخته میشوند، معمولاً معنایی کاملاً جدید و اغلب غیرقابلپیشبینی پیدا میکنند. حرف اضافه “through” که معمولاً به معنای «از میانِ» یا «در طولِ» است، وقتی در کنار افعال مختلف قرار میگیرد، مفاهیم متنوعی از پشت سر گذاشتن یک سختی گرفته تا بررسی دقیق چیزی را خلق میکند. تسلط بر این افعال نه تنها به درک بهتر شما از فیلمها و مکالمات انگلیسیزبانان کمک میکند، بلکه باعث میشود گفتار و نوشتار شما طبیعیتر و روانتر به نظر برسد.
۱. Go Through
یکی از پرکاربردترین و چندمعناییترین فریزال وربها، go through است. این فعل عبارتی بسته به موقعیت، معانی مختلفی دارد که در ادامه به مهمترین آنها میپردازیم.
معنی اول: تجربه کردن یا متحمل شدن (معمولاً یک موقعیت دشوار)
این کاربرد برای توصیف دورههای سخت، چالشها یا تغییرات بزرگ در زندگی به کار میرود. وقتی کسی دورهای از بیماری، مشکلات مالی یا غم و اندوه را سپری میکند، از این فعل استفاده میکنیم.
- She has gone through a lot since her mother passed away. (او از زمانی که مادرش فوت کرد، سختیهای زیادی را پشت سر گذاشته است.)
- The country is going through a period of economic instability. (کشور در حال گذراندن یک دوره بیثباتی اقتصادی است.)
معنی دوم: بررسی کردن دقیق یا جستجو کردن
وقتی نیاز دارید چیزی را با دقت بررسی، مرور یا جستجو کنید، go through انتخاب بسیار مناسبی است. این میتواند شامل بررسی مدارک، جستجوی وسایل یا مرور کردن اطلاعات باشد.
- I need to go through these documents before the meeting. (باید قبل از جلسه این مدارک را به دقت بررسی کنم.)
- The police went through the suspect’s apartment looking for evidence. (پلیس برای یافتن مدرک، آپارتمان مظنون را جستجو کرد.)
معنی سوم: به پایان رساندن یا مصرف کردن کامل
این معنا برای اشاره به تمام کردن منابعی مانند پول، غذا یا سایر اقلام مصرفی به کار میرود.
- We’ve gone through all the coffee. I need to buy more. (ما تمام قهوه را مصرف کردهایم. باید بیشتر بخرم.)
۲. Get Through
فعل عبارتی get through شباهتهایی با go through دارد اما تفاوتهای کلیدی نیز در معنای آنها وجود دارد. تمرکز اصلی این فعل بر موفقیت در به پایان رساندن یا پشت سر گذاشتن یک مانع یا دوره دشوار است.
معنی اول: با موفقیت به پایان رساندن یا پشت سر گذاشتن
این کاربرد بر نتیجه موفقیتآمیز تأکید دارد. وقتی شما یک آزمون سخت، یک پروژه چالشبرانگیز یا یک دوره پراسترس را با موفقیت تمام میکنید، از get through استفاده میشود.
- It was a tough exam, but I managed to get through it. (آزمون سختی بود، اما موفق شدم آن را پشت سر بگذارم.)
- I don’t know how we’re going to get through the winter with so little money. (نمیدانم چگونه میخواهیم با این پول کم، زمستان را سپری کنیم.)
معنی دوم: برقراری تماس تلفنی
در مکالمات تلفنی، get through به معنای موفقیت در برقراری ارتباط با کسی است، مخصوصاً زمانی که خطوط مشغول هستند یا فرد مورد نظر در دسترس نیست.
- I tried calling you all morning, but I couldn’t get through. (تمام صبح تلاش کردم با تو تماس بگیرم، اما نتوانستم ارتباط برقرار کنم.)
۳. See Through
این فریزال ورب با Through معانی استعاری جالبی دارد و بیشتر به درک و بصیرت مربوط میشود.
معنی اول: درک نیت واقعی کسی (دست کسی را خواندن)
وقتی شما فریب ظاهر یا حرفهای کسی را نمیخورید و نیت واقعی یا دروغ او را تشخیص میدهید، از see through استفاده میکنید.
- He tried to fool me with his excuses, but I could see through him. (او سعی کرد با بهانههایش مرا گول بزند، اما من دستش را خواندم.)
- She could see through his fake compliments immediately. (او فوراً متوجه تعریفهای دروغین او شد.)
معنی دوم: حمایت از کسی تا پایان یک دوره سخت
این کاربرد کمتر رایج است اما به معنای حمایت کردن و کمک به کسی برای گذر از یک موقعیت دشوار تا انتهاست.
- Don’t worry, I’ll be there to see you through this difficult time. (نگران نباش، من کنارت خواهم بود تا به تو کمک کنم این دوره سخت را پشت سر بگذاری.)
۴. Break Through
همانطور که از کلمه “break” (شکستن) پیداست، این فعل عبارتی به معنای عبور از یک مانع فیزیکی یا غیرفیزیکی با قدرت و موفقیت است.
معنی اول: عبور از یک مانع با زور
این کاربرد به معنای شکافتن یک سد، دیوار یا هر مانع فیزیکی دیگری است.
- The protesters managed to break through the police barriers. (معترضان موفق شدند از موانع پلیس عبور کنند.)
معنی دوم: دستیابی به یک موفقیت بزرگ یا کشف علمی
در معنای استعاری، break through به یک پیشرفت بزرگ، کشف مهم یا غلبه بر یک مانع بزرگ در مسیر موفقیت اشاره دارد.
- Scientists hope to break through in the fight against cancer. (دانشمندان امیدوارند در مبارزه با سرطان به یک پیشرفت بزرگ دست یابند.)
- After years of struggling, she finally broke through and became a famous actress. (او پس از سالها تلاش، سرانجام به موفقیت رسید و بازیگر مشهوری شد.)
۵. Fall Through
این فعل عبارتی معنای منفی دارد و به شکست خوردن برنامهها، توافقات یا معاملات اشاره میکند.
معنی: شکست خوردن، به نتیجه نرسیدن
وقتی یک برنامه یا قرارداد که انتظار میرفت انجام شود، به دلیلی لغو یا ناموفق میشود، از fall through استفاده میکنیم.
- Our plans to travel to Europe fell through at the last minute. (برنامههای ما برای سفر به اروپا در لحظه آخر به هم خورد.)
- The deal to sell the company fell through because they couldn’t agree on the price. (معامله فروش شرکت به دلیل عدم توافق بر سر قیمت، شکست خورد.)
۶. Run Through
این فریزال ورب با Through نیز کاربردهای متعددی دارد، از مرور سریع گرفته تا توضیح دادن.
معنی اول: مرور سریع یا تمرین کردن
برای مرور سریع نکات، یک سخنرانی، یا تمرین یک نمایش، run through بسیار رایج است.
- Let’s run through the presentation one more time before the clients arrive. (بیایید یک بار دیگر ارائه را قبل از رسیدن مشتریان مرور کنیم.)
- The actors need to run through their lines. (بازیگران باید دیالوگهایشان را تمرین کنند.)
معنی دوم: توضیح دادن سریع
این فعل میتواند به معنای توضیح سریع چیزی برای کسی باشد.
- Could you quickly run me through the main points of the report? (میتوانی به سرعت نکات اصلی گزارش را برایم توضیح دهی؟)
۷. Look Through
این فعل عبارتی معمولاً به معنای نگاه کردن یا بررسی کردن سریع و نه چندان دقیق است.
معنی اول: نگاهی سریع انداختن، ورق زدن
وقتی یک کتاب، مجله یا سندی را به سرعت ورق میزنید تا یک ایده کلی از آن به دست آورید، از look through استفاده میکنید.
- I’ll look through the magazine while I’m waiting. (تا وقتی منتظرم، مجله را ورق میزنم.)
معنی دوم: نادیده گرفتن، نگاه کردن به کسی بدون دیدن او
این کاربرد استعاری به معنای نادیده گرفتن عمدی کسی است، طوری که انگار او را نمیبینید.
- I saw my ex-boyfriend at the party, but he just looked right through me. (دوستپسر سابقم را در مهمانی دیدم، اما او کاملاً مرا نادیده گرفت.)
۸. Pull Through
این فعل عبارتی بسیار مثبت و امیدوارکننده است و به بهبودی از یک بیماری سخت یا زنده ماندن از یک موقعیت خطرناک اشاره دارد.
معنی: جان سالم به در بردن، بهبودی یافتن
معمولاً برای بیمارانی که در وضعیت وخیمی هستند یا افرادی که در شرایط بسیار سختی قرار دارند، به کار میرود.
- The doctors were worried, but he managed to pull through. (پزشکان نگران بودند، اما او موفق شد بهبود یابد.)
- With everyone’s support, the company will pull through this crisis. (با حمایت همه، شرکت این بحران را پشت سر خواهد گذاشت.)
۹. Follow Through
این فعل به تکمیل کردن یک کار یا عمل به یک قول و تعهد اشاره دارد. مفهوم اصلی آن، به پایان رساندن چیزی است که شروع کردهاید.
معنی: به انجام رساندن، پیگیری کردن تا انتها
این فعل بر مسئولیتپذیری و تمام کردن کارها تأکید دارد.
- He makes a lot of promises, but he rarely follows through. (او قولهای زیادی میدهد، اما به ندرت به آنها عمل میکند.)
- It’s important to follow through on your commitments. (مهم است که به تعهدات خود تا انتها پایبند باشید.)
۱۰. Sleep Through
این فعل عبارتی بسیار ساده و قابل فهم است و به معنای خوابیدن در حین وقوع یک رویداد (معمولاً پر سر و صدا) بدون بیدار شدن است.
معنی: در طول چیزی خوابیدن و بیدار نشدن
- I can’t believe you slept through that thunderstorm last night! (باورم نمیشود که دیشب در تمام طول آن رعد و برق خواب بودی!)
- He was so tired that he slept through his alarm. (او آنقدر خسته بود که با صدای زنگ ساعت هم بیدار نشد.)
۱۱. Live Through
این فعل عبارتی مشابه go through است اما تأکید بیشتری بر تجربه کردن و زنده ماندن از یک دوره یا رویداد بسیار دشوار و تاریخی دارد.
معنی: تجربه کردن و جان به در بردن از یک دوره سخت
معمولاً برای رویدادهای بزرگی مانند جنگ، قحطی، یا یک بحران بزرگ استفاده میشود.
- My grandparents lived through two world wars. (پدربزرگ و مادربزرگم دو جنگ جهانی را تجربه کردند و زنده ماندند.)
- It was the worst earthquake the city had ever lived through. (آن بدترین زلزلهای بود که شهر تا به حال تجربه کرده بود.)
۱۲. Think Through
این فعل به معنای بررسی دقیق و همهجانبه یک مسئله، برنامه یا تصمیم قبل از اقدام است.
معنی: با دقت فکر کردن، سنجیدن تمام جوانب
این کار برای جلوگیری از تصمیمگیریهای عجولانه و اطمینان از در نظر گرفتن تمام نتایج احتمالی انجام میشود.
- You should think this through carefully before you quit your job. (باید قبل از استعفا از کارت، این موضوع را با دقت بررسی کنی.)
- We need to think through all the possible consequences of this decision. (ما باید تمام عواقب احتمالی این تصمیم را بسنجیم.)
۱۳. Talk Through
این فعل عبارتی به معنای بحث و گفتگو در مورد یک مشکل یا موضوع پیچیده به منظور درک بهتر یا یافتن راهحل است.
معنی: بحث کردن در مورد یک مشکل برای حل آن
این کار به افراد کمک میکند تا احساسات و نظرات خود را بیان کرده و به یک تفاهم مشترک برسند.
- Instead of arguing, let’s sit down and talk this through calmly. (به جای جر و بحث، بیا بنشینیم و با آرامش در مورد این موضوع صحبت کنیم.)
- He talked through his problems with a therapist. (او در مورد مشکلاتش با یک درمانگر صحبت کرد.)
۱۴. Work Through
این فعل نیز به حل کردن یک مشکل یا غلبه بر یک احساس منفی اشاره دارد، اما تمرکز آن بر تلاش تدریجی و فرآیندمحور است.
معنی: به تدریج حل کردن، کنار آمدن با یک مشکل
این میتواند به حل یک مسئله پیچیده در کار یا کنار آمدن با احساسات دشوار مانند غم و اندوه اشاره داشته باشد.
- It will take time to work through your grief after such a loss. (زمان میبرد تا پس از چنین утрати با غم خود کنار بیایید.)
- We need to work through these issues one by one. (باید این مشکلات را یکی یکی حل کنیم.)
۱۵. Cut Through
این فعل عبارتی هم معنای فیزیکی و هم استعاری دارد.
معنی اول: از میانبر رفتن
به معنای عبور از یک مکان برای کوتاه کردن مسیر است.
- Let’s cut through the park; it’s much quicker. (بیا از توی پارک برویم؛ خیلی سریعتر است.)
معنی دوم: سادهسازی یا حل سریع یک مسئله پیچیده
این کاربرد استعاری به معنای نادیده گرفتن جزئیات غیرضروری و پرداختن به اصل مطلب یا حل سریع یک مشکل بوروکراتیک است.
- She has a great ability to cut through the jargon and explain things clearly. (او توانایی فوقالعادهای در سادهسازی اصطلاحات پیچیده و توضیح واضح مسائل دارد.)
- We need a manager who can cut through the red tape. (ما به مدیری نیاز داریم که بتواند بروکراسی اداری را به سرعت حل کند.)
جمعبندی: چگونه فریزال ورب با Through را یاد بگیریم؟
یادگیری افعال عبارتی نیازمند تمرین و تکرار است. بهترین راه برای تسلط بر فریزال ورب با Through این است که آنها را در قالب جمله و موقعیتهای واقعی یاد بگیرید. به جای حفظ کردن لیستهای طولانی، سعی کنید برای هر فعل عبارتی یک یا دو مثال شخصی بسازید که در ذهن شما باقی بماند. به نحوه استفاده از این افعال در فیلمها، پادکستها و کتابهای انگلیسی دقت کنید. با گذشت زمان و تمرین مداوم، استفاده از این ساختارهای زبانی برای شما طبیعی و آسان خواهد شد و گام بزرگی در مسیر روان صحبت کردن انگلیسی برخواهید داشت.



