- چطور میتوانم از فریزال ورب با Pass در مکالمات روزمره انگلیسی استفاده کنم؟
- مهمترین و پرکاربردترین افعال عبارتی با Pass کدامند و چه معنایی دارند؟
- آیا هر فریزال ورب با Pass تنها یک معنی دارد یا میتوانند در موقعیتهای مختلف معانی متفاوتی داشته باشند؟
- چگونه با مثالهای عملی، تفاوت بین Pass away، Pass out و Pass up را به خاطر بسپارم؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. افعال عبارتی یا Phrasal Verbs یکی از چالشبرانگیزترین و در عین حال شیرینترین بخشهای یادگیری زبان انگلیسی هستند. ترکیب یک فعل ساده مانند Pass با حروف اضافه مختلف، دنیایی از معانی جدید را خلق میکند که دانستن آنها برای درک عمیقتر فیلمها، مکالمات و متون انگلیسی ضروری است. یادگیری فریزال ورب با Pass به شما کمک میکند تا طبیعیتر و روانتر صحبت کنید و منظور خود را با دقت بیشتری بیان نمایید. با ما همراه باشید تا با هم سفری به دنیای این افعال عبارتی جذاب داشته باشیم و با مثالهای متعدد و ترجمه فارسی، کاربرد هر یک را به طور کامل بیاموزیم.
مفهوم و ساختار فریزال ورب (Phrasal Verb)
قبل از اینکه به طور خاص به سراغ فریزال ورب با Pass برویم، بهتر است مروری کوتاه بر مفهوم کلی افعال عبارتی داشته باشیم. فریزال ورب ترکیبی از یک فعل اصلی (مانند Pass, Go, Get, Look) و یک یا چند حرف اضافه یا قید (مانند up, on, away, out) است. نکته کلیدی این است که معنای ترکیب جدید، اغلب کاملاً متفاوت از معنای تکتک کلمات تشکیلدهنده آن است. برای مثال، فعل Look به معنای «نگاه کردن» و حرف اضافه for به معنای «برای» است، اما ترکیب Look for به معنای «جستجو کردن» است. همین ویژگی باعث میشود که یادگیری آنها نیازمند تمرین و تکرار باشد.
مجموعه کامل فریزال ورب با Pass به همراه معنی و مثال
فعل Pass به تنهایی معانی مختلفی مانند «عبور کردن»، «گذراندن» یا «پاس دادن» دارد. اما وقتی با حروف اضافه ترکیب میشود، معانی جدید و متنوعی پیدا میکند. در ادامه، لیستی از مهمترین و پرکاربردترین این افعال را با هم بررسی میکنیم.
1. Pass away
این فریزال ورب با Pass یکی از مودبانهترین و رایجترین روشها برای بیان «فوت کردن» یا «درگذشتن» است. استفاده از این عبارت به جای فعل die بسیار محترمانهتر است، به خصوص در موقعیتهای رسمی یا هنگام صحبت با خانواده فرد متوفی.
- معنی: درگذشتن، فوت کردن (معادل مودبانه die)
مثالها:
-
English: His grandfather passed away peacefully after a long illness.
فارسی: پدربزرگش پس از یک دوره بیماری طولانی، با آرامش درگذشت.
-
English: I was sad to hear that your beloved pet passed away.
فارسی: متاسف شدم که شنیدم حیوان خانگی محبوبت از دنیا رفت.
-
English: She passed away in her sleep at the age of 90.
فارسی: او در سن ۹۰ سالگی در خواب فوت کرد.
2. Pass out
این عبارت دو معنای کاملاً متفاوت اما رایج دارد. شناختن هر دو معنی برای جلوگیری از سوءتفاهم ضروری است.
معنی اول: غش کردن / از هوش رفتن
این رایجترین کاربرد Pass out است و به معنای از دست دادن هوشیاری به صورت ناگهانی است، معمولاً به دلیل گرما، خستگی، بیماری یا شوک.
- معنی: غش کردن، از هوش رفتن، بیهوش شدن (معادل faint)
مثالها:
-
English: It was so hot in the room that I felt like I was going to pass out.
فارسی: اتاق آنقدر گرم بود که حس کردم دارم غش میکنم.
-
English: When he saw the blood, he immediately passed out.
فارسی: وقتی خون را دید، بلافاصله از هوش رفت.
معنی دوم: توزیع کردن / پخش کردن
این کاربرد بیشتر در انگلیسی آمریکایی رایج است و به معنای دادن چیزی به هر یک از اعضای یک گروه است.
- معنی: توزیع کردن، پخش کردن (معادل distribute یا hand out)
مثالها:
-
English: The teacher asked me to pass out the worksheets to the class.
فارسی: معلم از من خواست که برگههای تمرین را بین کلاس پخش کنم.
-
English: They were passing out free samples of the new product at the mall.
فارسی: آنها در حال توزیع کردن نمونههای رایگان محصول جدید در مرکز خرید بودند.
3. Pass up
Pass up به معنای نادیده گرفتن یا صرفنظر کردن از یک فرصت خوب است. این عبارت معمولاً با حسرت یا پشیمانی همراه است.
- معنی: رد کردن یک فرصت، از دست دادن، صرفنظر کردن
مثالها:
-
English: I can’t believe you passed up the chance to study abroad!
فارسی: باورم نمیشود که فرصت تحصیل در خارج از کشور را از دست دادی!
-
English: It was a fantastic job offer, but I had to pass it up for personal reasons.
فارسی: یک پیشنهاد کاری فوقالعاده بود، اما به دلایل شخصی مجبور شدم آن را رد کنم.
-
English: Never pass up an opportunity to learn something new.
فارسی: هرگز فرصت یادگیری یک چیز جدید را از دست نده.
4. Pass on
این فریزال ورب با Pass نیز معانی متعددی دارد که باید به آنها توجه کرد.
معنی اول: انتقال دادن (پیام، اطلاعات، بیماری)
این عبارت برای انتقال چیزی از یک شخص به شخص دیگر استفاده میشود. این «چیز» میتواند یک پیام، یک خبر، یک مهارت یا حتی یک بیماری باشد.
- معنی: انتقال دادن، رساندن
مثالها:
-
English: Could you please pass on this message to Sarah when you see her?
فارسی: ممکن است لطفاً این پیام را وقتی سارا را دیدی به او برسانی؟
-
English: The skills were passed on from one generation to the next.
فارسی: مهارتها از یک نسل به نسل بعدی منتقل میشد.
-
English: It’s easy to pass on a cold to others if you’re not careful.
فارسی: اگر مراقب نباشی، به راحتی میتوانی سرماخوردگی را به دیگران منتقل کنی.
معنی دوم: رد کردن (دعوت یا پیشنهاد)
این کاربرد شبیه Pass up است اما کمی غیررسمیتر است و به معنای نپذیرفتن یک دعوت یا پیشنهاد است.
- معنی: نپذیرفتن، رد کردن
مثالها:
-
English: I’m going to pass on the dessert, I’m too full.
فارسی: من دسر را نمیخورم (رد میکنم)، خیلی سیر هستم.
-
English: Thanks for the invitation, but I think I’ll pass on the party tonight.
فارسی: ممنون از دعوتت، اما فکر کنم امشب به مهمانی نروم.
5. Pass by
این فعل عبارتی به معنای عبور از کنار یک مکان یا شخص است، معمولاً بدون توقف. همچنین میتواند به معنای نادیده گرفته شدن یا از دست رفتن یک فرصت باشد.
معنی اول: از کنار جایی رد شدن
- معنی: عبور کردن، رد شدن
مثالها:
-
English: I pass by the library on my way to work every day.
فارسی: من هر روز در مسیرم به محل کار، از کنار کتابخانه رد میشوم.
-
English: A strange car passed by our house a few minutes ago.
فارسی: چند دقیقه پیش یک ماشین غریبه از کنار خانه ما عبور کرد.
معنی دوم: نادیده گرفته شدن (برای یک فرصت)
- معنی: فرصتی را از دست دادن، مورد توجه قرار نگرفتن
مثالها:
-
English: She felt that life was passing her by.
فارسی: او احساس میکرد که زندگی دارد از دستش میرود (و او نقشی در آن ندارد).
-
English: Don’t let this great opportunity pass you by.
فارسی: نگذار این فرصت عالی از دستت برود.
6. Pass through
این عبارت به معنای سفر کردن از داخل یک مکان (مانند شهر یا کشور) و توقف کوتاه یا عدم توقف در آنجاست. همچنین میتواند به معنای تجربه کردن یک دوره سخت باشد.
معنی اول: عبور کردن از یک مکان
- معنی: گذشتن از، عبور کردن از داخل
مثالها:
-
English: We’re just passing through the town on our way to the coast.
فارسی: ما فقط در مسیرمان به سمت ساحل، در حال عبور از این شهر هستیم.
-
English: The train will pass through several tunnels before reaching its destination.
فارسی: قطار قبل از رسیدن به مقصد از چندین تونل عبور خواهد کرد.
معنی دوم: تجربه کردن یک دوره سخت
- معنی: پشت سر گذاشتن، تجربه کردن
مثالها:
-
English: The company is passing through a difficult period.
فارسی: شرکت در حال پشت سر گذاشتن یک دوره سخت است.
7. Pass for
Pass for به معنای «به جای چیزی جا زدن» یا «به نظر رسیدن» است. زمانی استفاده میشود که چیزی یا شخصی به اشتباه به عنوان چیز دیگری پذیرفته میشود چون به آن شباهت دارد.
- معنی: به جای چیزی پذیرفته شدن، به نظر رسیدن، جا زدن
مثالها:
-
English: He’s nearly 40, but he could easily pass for 30.
فارسی: او نزدیک ۴۰ سال دارد، اما به راحتی میتواند به جای یک فرد ۳۰ ساله جا بزند.
-
English: This fake leather is of such high quality that it could pass for the real thing.
فارسی: این چرم مصنوعی آنقدر کیفیت بالایی دارد که میتواند به جای چرم واقعی پذیرفته شود.
8. Pass off
این فریزال ورب با Pass نیز چند کاربرد دارد که یکی از آنها منفی و به معنای فریب دادن است.
معنی اول: جا زدن چیزی به عنوان چیز دیگر (با قصد فریب)
این عبارت زمانی استفاده میشود که شخصی سعی میکند چیزی تقلبی یا کمارزش را به عنوان چیزی اصیل و باارزش به دیگری بفروشد یا معرفی کند.
- معنی: قالب کردن، جا زدن
مثالها:
-
English: He tried to pass off a cheap watch as a designer brand.
فارسی: او سعی کرد یک ساعت ارزان را به عنوان یک برند طراحیشده (گرانقیمت) قالب کند.
-
English: The art dealer was arrested for passing off fakes as original paintings.
فارسی: دلال آثار هنری به خاطر جا زدن تابلوهای تقلبی به عنوان نقاشیهای اصلی دستگیر شد.
معنی دوم: به خوبی برگزار شدن (یک رویداد)
این کاربرد بیشتر در انگلیسی بریتانیایی رایج است و برای توصیف رویدادی است که بدون مشکل و با موفقیت انجام شده است.
- معنی: برگزار شدن، انجام شدن
مثالها:
-
English: The meeting passed off peacefully, without any arguments.
فارسی: جلسه بدون هیچ بحثی، با آرامش برگزار شد.
جمعبندی و نکات کلیدی
یادگیری فریزال ورب با Pass یکی از قدمهای مؤثر برای ارتقای سطح زبان انگلیسی شماست. همانطور که دیدید، افزودن یک حرف اضافه ساده میتواند معنای فعل Pass را به کلی تغییر دهد. برای تسلط بر این افعال، نکات زیر را به خاطر بسپارید:
- به متن توجه کنید: بهترین راه برای درک معنای یک فریزال ورب، توجه به جملهای است که در آن به کار رفته است. متن به شما سرنخهای لازم برای فهمیدن معنی درست را میدهد.
- جداشدنی یا جدانشدنی بودن: برخی از این افعال جداشدنی (Separable) هستند، یعنی مفعول میتواند بین فعل و حرف اضافه قرار بگیرد (مانند pass the worksheets out). برخی دیگر جدانشدنی (Inseparable) هستند (مانند pass away).
- تمرین و تکرار: سعی کنید برای هر فریزال ورب با Pass که یاد میگیرید، چند مثال شخصی بسازید. این کار به تثبیت معنای آنها در ذهن شما کمک میکند.
امیدواریم این راهنمای جامع به شما در درک و استفاده صحیح از این افعال عبارتی پرکاربرد کمک کرده باشد. با تمرین مستمر، شما نیز میتوانید مانند یک فرد انگلیسیزبان بومی از این عبارات در مکالمات خود استفاده کنید.



