- چگونه میتوانم از فریزال ورب با On در مکالمات روزمره انگلیسی استفاده کنم؟
- مهمترین و پرکاربردترین افعال عبارتی با حرف اضافه On کدامند؟
- آیا هر فریزال ورب با On فقط یک معنی دارد یا میتوانند چندین کاربرد داشته باشند؟
- چطور معنای دقیق یک فریزال ورب با On را در جمله تشخیص دهم؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات پاسخ خواهیم داد و شما را با ۱۵ مورد از کلیدیترین و پراستفادهترین افعال عبارتی در زبان انگلیسی آشنا خواهیم کرد. افعال عبارتی یا Phrasal Verbs بخش جداییناپذیر مکالمات روزمره و زبان طبیعی انگلیسی هستند. درک صحیح فریزال ورب با On به شما کمک میکند تا مانند یک بومیزبان (Native Speaker) صحبت کنید و مفهوم فیلمها، آهنگها و مکالمات را عمیقتر درک نمایید. این راهنما به شما کمک میکند تا با مثالهای واضح و کاربردی، بر این دسته از افعال مسلط شوید و با اطمینان بیشتری از آنها استفاده کنید.
۱. Carry on: ادامه دادن
یکی از معروفترین و پرکاربردترین افعال در لیست فریزال ورب با On بدون شک Carry on است. این فعل عبارتی به معنای ادامه دادن یک فعالیت یا کار است، بهخصوص پس از یک وقفه یا مشکل. وقتی کسی به شما میگوید “Carry on”، در واقع شما را تشویق میکند که به کار خود ادامه دهید.
- مثال ۱:
Please carry on with your work while I’m out.
لطفاً تا وقتی من بیرون هستم به کارت ادامه بده. - مثال ۲:
Even though she was tired, she decided to carry on studying.
با اینکه خسته بود، تصمیم گرفت به درس خواندن ادامه دهد.
نکته مهم در مورد Carry on
این فریزال ورب همچنین میتواند به معنای رفتار کردن به شیوهای خاص نیز باشد. برای مثال: “The way he carries on, you’d think he won the lottery.” (جوری رفتار میکند که انگار لاتاری برده است).
۲. Go on: ادامه دادن / اتفاق افتادن
فریزال ورب Go on شباهت زیادی به Carry on دارد و اغلب به معنای ادامه دادن به کار یا صحبت است. اما یک کاربرد بسیار مهم دیگر آن، به معنای اتفاق افتادن یا رخ دادن است. این تفاوت معنایی معمولاً از بافت جمله مشخص میشود.
- مثال ۱ (ادامه دادن):
Sorry for the interruption. Please go on.
ببخشید که حرفتان را قطع کردم. لطفاً ادامه دهید. - مثال ۲ (اتفاق افتادن):
What’s going on here? Why is everyone shouting?
اینجا چه خبر است (چه اتفاقی دارد میافتد)؟ چرا همه فریاد میزنند؟
۳. Put on: پوشیدن / روشن کردن
Put on یک فریزال ورب با On بسیار پرکاربرد با دو معنای اصلی و متفاوت است. اولین و رایجترین معنای آن، پوشیدن لباس، کفش، یا هر نوع پوشیدنی دیگر است. معنای دوم آن به معنای روشن کردن یا فعال کردن یک دستگاه است، هرچند برای این منظور Turn on رایجتر است. همچنین میتواند به معنای افزایش وزن (Put on weight) نیز باشد.
- مثال ۱ (پوشیدن):
It’s cold outside. You should put on your jacket.
بیرون سرد است. باید ژاکتت را بپوشی. - مثال ۲ (افزایش وزن):
I think I’ve put on a few kilos over the holidays.
فکر کنم در تعطیلات چند کیلو وزن اضافه کردهام.
۴. Turn on: روشن کردن
وقتی صحبت از دستگاههای الکتریکی، چراغها، تلویزیون یا هر وسیله دیگری میشود، Turn on اولین انتخاب برای بیان روشن کردن است. این فعل عبارتی دقیقاً متضاد Turn off (خاموش کردن) است و در زندگی روزمره به وفور استفاده میشود.
- مثال ۱:
Could you please turn on the lights? It’s too dark in here.
میشه لطفاً چراغها را روشن کنی؟ اینجا خیلی تاریک است. - مثال ۲:
I always turn on the news in the morning to see what’s happening.
من همیشه صبحها اخبار را روشن میکنم تا ببینم چه خبر است.
۵. Get on: سوار شدن / کنار آمدن
Get on نیز یک فریزال ورب چندمعنایی است. معنای اصلی آن سوار شدن به وسایل نقلیه عمومی بزرگ مانند اتوبوس، قطار، هواپیما یا کشتی است. معنای بسیار رایج دیگر آن، داشتن رابطهای خوب و کنار آمدن با کسی است.
- مثال ۱ (سوار شدن):
We need to get on the bus before it leaves.
باید قبل از اینکه اتوبوس حرکت کند سوار شویم. - مثال ۲ (کنار آمدن):
She and her new boss get on really well.
او و رئیس جدیدش خیلی خوب با هم کنار میآیند.
۶. Rely on / Count on: اعتماد کردن / حساب کردن روی
این دو فریزال ورب معنای بسیار نزدیکی دارند و هر دو به معنای اعتماد کردن، اطمینان کردن یا حساب کردن روی کسی یا چیزی هستند. Count on کمی غیررسمیتر از Rely on است اما هر دو به طور گستردهای استفاده میشوند.
- مثال ۱ (Rely on):
You can rely on me. I will be there for you.
میتوانی روی من حساب کنی. من کنارت خواهم بود. - مثال ۲ (Count on):
I’m counting on you to finish the project on time.
برای تمام کردن پروژه سر وقت، روی تو حساب میکنم.
۷. Hold on: صبر کردن / نگه داشتن
Hold on یکی از پرکاربردترین عبارات، بهخصوص در مکالمات تلفنی است و به معنای صبر کردن یا منتظر ماندن برای مدت کوتاه است. معنای دیگر آن، محکم نگه داشتن چیزی است.
- مثال ۱ (صبر کردن):
Hold on a second, I think I have his phone number.
یک لحظه صبر کن، فکر کنم شماره تلفنش را دارم. - مثال ۲ (نگه داشتن):
Hold on tight! The road is very bumpy.
محکم بچسب! جاده خیلی دستانداز دارد.
۸. Try on: پرو کردن (لباس)
این فریزال ورب با On به طور خاص برای امتحان کردن یا پرو کردن لباس، کفش یا اکسسوری به کار میرود تا ببینید اندازه و ظاهر آن مناسب است یا نه. این عبارت در هنگام خرید بسیار کاربردی است.
- مثال ۱:
Can I try on this shirt? I’m not sure if it’s my size.
میتوانم این پیراهن را پرو کنم؟ مطمئن نیستم سایزم باشد. - مثال ۲:
She spent an hour trying on different dresses for the party.
او یک ساعت را صرف پرو کردن لباسهای مختلف برای مهمانی کرد.
۹. Decide on: انتخاب کردن / تصمیم گرفتن برای
وقتی از بین چند گزینه، یکی را انتخاب میکنید یا در مورد چیزی تصمیم نهایی خود را میگیرید، از Decide on استفاده میکنید. این فریزال ورب بر نتیجه نهایی یک فرآیند تصمیمگیری تاکید دارد.
- مثال ۱:
Have you decided on a name for your new company?
آیا برای شرکت جدیدت اسمی انتخاب کردهای؟ - مثال ۲:
We finally decided on going to Italy for our vacation.
ما بالاخره تصمیم گرفتیم که برای تعطیلات به ایتالیا برویم.
۱۰. Take on: به عهده گرفتن / استخدام کردن
Take on معانی مختلفی دارد اما دو کاربرد اصلی آن شامل به عهده گرفتن یک مسئولیت، شغل یا چالش جدید، و استخدام کردن یک کارمند جدید است.
- مثال ۱ (به عهده گرفتن):
I’m not ready to take on such a big responsibility.
من آماده نیستم چنین مسئولیت بزرگی را به عهده بگیرم. - مثال ۲ (استخدام کردن):
The company is planning to take on twenty new employees this year.
شرکت قصد دارد امسال بیست کارمند جدید استخدام کند.
۱۱. Move on: عبور کردن / رفتن به مرحله بعد
Move on به معنای پشت سر گذاشتن یک موقعیت (معمولاً دشوار) و حرکت به سمت یک تجربه یا مرحله جدید است. این عبارت میتواند هم در مورد روابط عاطفی و هم در مورد مسائل کاری یا موضوعات بحث به کار رود.
- مثال ۱:
It was a difficult breakup, but I think it’s time to move on.
جدایی سختی بود، اما فکر میکنم وقتش است که (از این مرحله) عبور کنم. - مثال ۲:
If there are no more questions on this topic, let’s move on to the next point.
اگر سوال دیگری در این مورد نیست، بیایید به سراغ نکته بعدی برویم.
۱۲. Switch on: روشن کردن
Switch on مترادف دقیق Turn on است و به معنای روشن کردن یک دستگاه الکتریکی میباشد. استفاده از هر دوی آنها صحیح است، هرچند Turn on در گفتار روزمره کمی رایجتر است.
- مثال ۱:
The first thing I do in the morning is switch on the coffee machine.
اولین کاری که صبح انجام میدهم روشن کردن قهوهساز است. - مثال ۲:
Please switch on the TV, the match is about to start.
لطفاً تلویزیون را روشن کن، مسابقه نزدیک است شروع شود.
۱۳. Log on: وارد شدن (به سیستم)
این یک فریزال ورب با On است که در عصر دیجیتال بسیار کاربرد دارد. Log on یا Log in به معنای وارد شدن به یک سیستم کامپیوتری، وبسایت یا اپلیکیشن با استفاده از نام کاربری و رمز عبور است.
- مثال ۱:
I can’t log on to my email account; I forgot my password.
نمیتوانم وارد حساب ایمیلم شوم؛ رمز عبورم را فراموش کردهام. - مثال ۲:
You need to log on to the company’s network to access these files.
برای دسترسی به این فایلها باید به شبکه شرکت وارد شوید.
۱۴. Focus on: تمرکز کردن بر روی
Focus on به معنای تمرکز کردن تمام توجه و تلاش خود بر روی یک شخص، شیء یا فعالیت خاص است. این فریزال ورب در محیطهای کاری و تحصیلی بسیار رایج است.
- مثال ۱:
You need to focus on your studies if you want to pass the exam.
اگر میخواهی در امتحان قبول شوی باید روی درسهایت تمرکز کنی. - مثال ۲:
Let’s focus on finding a solution instead of blaming each other.
بیایید به جای مقصر دانستن یکدیگر، روی پیدا کردن یک راهحل تمرکز کنیم.
۱۵. Keep on: ادامه دادن (با سماجت)
Keep on شباهت زیادی به Carry on دارد اما معمولاً بر تداوم و سماجت در انجام یک کار، حتی با وجود مشکلات، تاکید بیشتری دارد. این عبارت حس تلاش بیوقفه را منتقل میکند.
- مثال ۱:
The secret to success is to keep on trying and never give up.
راز موفقیت این است که به تلاش ادامه دهی و هرگز تسلیم نشوی. - مثال ۲:
He kept on asking me the same question over and over again.
او مدام و پشت سر هم همان سوال را از من میپرسید.
جمعبندی: چگونه فریزال ورب با On را بهتر یاد بگیریم؟
یادگیری افعال عبارتی نیازمند تمرین و تکرار است. بهترین راه برای تسلط بر فریزال ورب با On، دیدن و شنیدن آنها در متنهای واقعی است. سعی کنید:
- مثالهای خودتان را بسازید: برای هر فریزال ورب، یک یا دو جمله مرتبط با زندگی خودتان بنویسید.
- به فیلمها و پادکستها توجه کنید: دقت کنید که افراد بومیزبان چگونه و در چه موقعیتهایی از این افعال استفاده میکنند.
- گروهبندی کنید: افعالی که معنای مشابهی دارند (مانند Carry on, Go on, Keep on) را با هم یاد بگیرید و تفاوتهای ظریف آنها را درک کنید.
- تمرین کنید: از این افعال در مکالمات و نوشتههای خود استفاده کنید. اشتباه کردن بخشی از فرآیند یادگیری است.
با دنبال کردن این راهنما و تمرین مستمر، میتوانید به راحتی از این ۱۵ فریزال ورب مهم در مکالمات انگلیسی خود استفاده کرده و سطح زبان خود را به شکل چشمگیری ارتقا دهید.



