- آیا میدانید فریزال ورب (Phrasal Verb) چیست و چرا یادگیری آن برای صحبت کردن طبیعی مانند یک نیتیو ضروری است؟
- به دنبال لیستی از مهمترین و پرکاربردترین فریزال وربها با حرف اضافه “For” هستید؟
- چگونه میتوان معنای مختلف یک فریزال ورب با For را در جملات متفاوت تشخیص داد؟
- آیا میخواهید با مثالهای واضح و کاربردی، نحوه استفاده صحیح از این افعال عبارتی را یاد بگیرید؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر پاسخ خواهیم داد. افعال عبارتی یا Phrasal Verbs یکی از چالشبرانگیزترین و در عین حال، ضروریترین بخشهای یادگیری زبان انگلیسی هستند. آنها به مکالمات شما رنگ و بوی طبیعیتری میبخشند و درک شما را از فیلمها، سریالها و مکالمات روزمره به شدت افزایش میدهند. تمرکز ما در این مطلب بر روی فریزال ورب با For خواهد بود. ما ۱۵ مورد از مهمترین و رایجترین آنها را با معنی دقیق و مثالهای متعدد بررسی میکنیم تا شما بتوانید با اطمینان کامل از آنها در مکالمات و نوشتههای خود استفاده کنید.
۱. Ask for: درخواست کردن، خواستن
شاید یکی از سادهترین و پرکاربردترین افعال در این لیست، Ask for باشد. این فریزال ورب به معنای «درخواست کردن» یا «چیزی را خواستن» است. تقریباً در هر موقعیتی که نیاز به درخواست مودبانه دارید، میتوانید از آن استفاده کنید.
مثالهای کاربردی:
- If you get lost, don’t hesitate to ask for directions. (اگر گم شدی، در پرسیدن آدرس تردید نکن.)
- He asked for a cup of coffee and a slice of cake. (او یک فنجان قهوه و یک تکه کیک درخواست کرد.)
- She went to the bank to ask for a loan. (او به بانک رفت تا درخواست وام کند.)
۲. Look for: جستجو کردن، به دنبال گشتن
وقتی در حال جستجو و گشتن به دنبال چیزی یا کسی هستید، Look for بهترین انتخاب است. این فریزال ورب بسیار رایج است و در مکالمات روزمره به وفور شنیده میشود.
مثالهای کاربردی:
- I’m looking for my car keys. Have you seen them? (من دنبال کلیدهای ماشینم میگردم. آنها را دیدهای؟)
- What qualities do you look for in a friend? (در یک دوست به دنبال چه ویژگیهایی میگردی؟)
- The police are looking for a man in his early twenties. (پلیس به دنبال مردی در اوایل دهه بیست زندگیاش است.)
۳. Care for: مراقبت کردن از / علاقه داشتن به
فریزال ورب Care for دو معنای اصلی و مهم دارد. اولین و رایجترین معنای آن «مراقبت کردن» یا «نگهداری کردن» از کسی یا چیزی است، مخصوصاً اگر آن شخص بیمار، کودک یا سالمند باشد. معنای دوم آن کمی رسمیتر است و به معنای «علاقه داشتن» یا «مایل بودن» به چیزی است.
مثالها برای معنای «مراقبت کردن»:
- She moved back home to care for her elderly parents. (او به خانه بازگشت تا از والدین سالمندش مراقبت کند.)
- It’s a difficult job to care for children with special needs. (مراقبت از کودکان با نیازهای ویژه کار دشواری است.)
مثالها برای معنای «علاقه داشتن»:
- Would you care for another drink? (آیا مایل به یک نوشیدنی دیگر هستید؟)
- I don’t really care for spicy food. (من واقعاً به غذای تند علاقه ندارم.)
۴. Pay for: پرداخت کردن هزینه / تاوان پس دادن
معنای اول Pay for بسیار ساده و مشخص است: پرداخت هزینه یا پول چیزی. اما این فریزال ورب یک معنای مجازی و مهم دیگر هم دارد و آن «تاوان پس دادن» یا «متحمل عواقب منفی یک کار شدن» است.
مثالها برای معنای «پرداخت هزینه»:
- How much did you pay for your new phone? (چقدر برای گوشی جدیدت پرداخت کردی؟)
- Don’t worry about the meal, I’ll pay for it. (نگران غذا نباش، من هزینهاش را پرداخت میکنم.)
مثالها برای معنای «تاوان پس دادن»:
- He lied to his boss and eventually had to pay for it. (او به رئیسش دروغ گفت و در نهایت مجبور شد تاوانش را پس بدهد.)
- You’ll pay for your mistakes one day. (یک روز تاوان اشتباهاتت را خواهی داد.)
۵. Wait for: منتظر بودن، انتظار کشیدن
یکی دیگر از افعال عبارتی بسیار پرکاربرد، Wait for است که به سادگی به معنای «منتظر کسی یا چیزی بودن» است. این یک فریزال ورب با For است که هر زبانآموزی باید آن را بداند.
مثالهای کاربردی:
- I’ve been waiting for you for over an hour! (بیش از یک ساعت است که منتظر تو هستم!)
- Please wait for the green light before crossing the street. (لطفاً قبل از عبور از خیابان منتظر چراغ سبز بمانید.)
- We are all waiting for the exam results. (همه ما منتظر نتایج امتحان هستیم.)
۶. Blame for: مقصر دانستن برای
وقتی میخواهید بگویید کسی مسئول یک اتفاق بد یا یک اشتباه است، از Blame for استفاده میکنید. ساختار آن معمولاً به صورت `blame someone for something` است.
مثالهای کاربردی:
- Don’t blame me for your own problems. (مرا برای مشکلات خودت مقصر ندان.)
- The driver was blamed for the accident. (راننده برای آن تصادف مقصر شناخته شد.)
- She blamed her failure for a lack of preparation. (او شکست خود را ناشی از عدم آمادگی دانست.)
۷. Head for: عازم شدن، به سمت جایی رفتن
این فریزال ورب برای بیان حرکت به سمت یک مقصد یا مکان خاص استفاده میشود. Head for نشاندهنده جهت حرکت است و به معنای «عازم بودن» یا «راهی شدن» است.
مثالهای کاربردی:
- It’s getting late, I think we should head for home. (دیر شده، فکر میکنم باید به سمت خانه راهی شویم.)
- The ship was heading for the nearest port. (کشتی به سمت نزدیکترین بندر در حرکت بود.)
- After the meeting, they all headed for a nearby café. (بعد از جلسه، همگی به سمت کافهای در آن نزدیکی رفتند.)
۸. Apologize for: عذرخواهی کردن برای
برای بیان تأسف و عذرخواهی بابت انجام کاری، از فریزال ورب Apologize for استفاده میشود. این عبارت بسیار مودبانه و رسمیتر از گفتن `I’m sorry` است.
مثالهای کاربردی:
- I must apologize for my late arrival. (من باید بابت تأخیر در رسیدنم عذرخواهی کنم.)
- He apologized for shouting at her. (او بابت فریاد زدن بر سر او عذرخواهی کرد.)
- The company apologized for the error in the bill. (شرکت بابت اشتباه در صورتحساب عذرخواهی کرد.)
۹. Prepare for: آماده شدن برای
هر زمان که در حال آمادهسازی خود یا چیزی برای یک رویداد، امتحان، یا موقعیت خاصی هستید، میتوانید از Prepare for استفاده کنید.
مثالهای کاربردی:
- The students are busy preparing for their final exams. (دانشآموزان مشغول آماده شدن برای امتحانات نهایی خود هستند.)
- We need to prepare for a long winter. (ما باید برای یک زمستان طولانی آماده شویم.)
- She spent the whole day preparing for the party. (او تمام روز را صرف آماده شدن برای مهمانی کرد.)
۱۰. Stand for: نماد چیزی بودن / حمایت کردن از
فریزال ورب Stand for نیز دو کاربرد بسیار رایج دارد. یکی به معنای «نماد بودن» یا «مخفف چیزی بودن» است. دیگری به معنای «حمایت کردن» یا «طرفداری کردن» از یک ایده یا باور است.
مثالها برای معنای «نماد بودن»:
- What does “USA” stand for? It stands for the United States of America. («USA» مخفف چیست؟ مخفف ایالات متحده آمریکا است.)
- The dove often stands for peace. (کبوتر اغلب نماد صلح است.)
مثالها برای معنای «حمایت کردن»:
- It’s important to stand for what you believe in. (مهم است که از چیزی که به آن اعتقاد دارید حمایت کنید.)
- Our political party stands for freedom and equality. (حزب سیاسی ما از آزادی و برابری حمایت میکند.)
۱۱. Account for: توضیح دادن / تشکیل دادن
این فریزال ورب کمی پیچیدهتر است. معنای اول آن «توضیح دادن» یا «دلیل چیزی بودن» است. معنای دوم آن «تشکیل دادن» یا «شامل شدن» بخشی از یک کل است.
مثالها برای معنای «توضیح دادن»:
- He was unable to account for the money that had gone missing. (او قادر به توضیح دادن پولی که گم شده بود، نبود.)
- How do you account for your sudden change of mind? (تغییر عقیده ناگهانی خود را چگونه توضیح میدهی؟)
مثالها برای معنای «تشکیل دادن»:
- Students account for the vast majority of our customers. (دانشجویان اکثریت قریب به اتفاق مشتریان ما را تشکیل میدهند.)
- Oil exports account for over 90% of the country’s revenue. (صادرات نفت بیش از ۹۰ درصد درآمد کشور را تشکیل میدهد.)
۱۲. Fall for: عاشق شدن / گول خوردن
Fall for یک فریزال ورب جالب با دو معنای کاملاً متفاوت است. معنای اول که بسیار رایج است، «عاشق کسی شدن» یا «دل باختن» است. معنای دوم، «گول خوردن» یا «فریب خوردن» توسط یک دروغ یا حقه است.
مثالها برای معنای «عاشق شدن»:
- He fell for her the moment he saw her. (او به محض دیدنش عاشقش شد.)
- They met in college and quickly fell for each other. (آنها در دانشگاه با هم آشنا شدند و به سرعت عاشق یکدیگر شدند.)
مثالها برای معنای «گول خوردن»:
- I can’t believe I fell for that old trick! (باورم نمیشه گول اون حقه قدیمی رو خوردم!)
- He told me he was a famous actor and I almost fell for it. (او به من گفت که یک بازیگر مشهور است و من تقریباً باورش کردم.)
۱۳. Go for: انتخاب کردن / تلاش برای به دست آوردن
این فریزال ورب با For معمولاً دو کاربرد اصلی دارد. یکی به معنای «انتخاب کردن» چیزی از میان گزینههای موجود است و دیگری به معنای «تلاش کردن برای رسیدن به یک هدف» یا «دنبال کردن» یک هدف است.
مثالها برای معنای «انتخاب کردن»:
- I think I’ll go for the chicken salad. (فکر کنم سالاد مرغ را انتخاب کنم.)
- Which one are you going for? The red one or the blue one? (کدام را انتخاب میکنی؟ قرمزه یا آبیه؟)
مثالها برای معنای «تلاش کردن»:
- She is going for the world record. (او برای ثبت رکورد جهانی تلاش میکند.)
- If you want that promotion, you have to go for it! (اگر آن ترفیع را میخواهی، باید برایش تلاش کنی!)
۱۴. Make for: به سمت جایی رفتن / منجر شدن به
فریزال ورب Make for نیز دو معنای متمایز دارد. معنای اول شبیه به `Head for` است و به معنای «حرکت کردن به سمت یک مکان» است. معنای دوم آن «منجر شدن به» یا «باعث شدنِ» یک موقعیت یا نتیجه خاص است.
مثالها برای معنای «به سمت جایی رفتن»:
- When the storm started, we had to make for shelter. (وقتی طوفان شروع شد، مجبور شدیم به سمت یک پناهگاه برویم.)
- The escaped prisoner was making for the border. (زندانی فراری به سمت مرز در حرکت بود.)
مثالها برای معنای «منجر شدن به»:
- Having all the necessary ingredients makes for a delicious cake. (داشتن تمام مواد لازم منجر به یک کیک خوشمزه میشود.)
- Constant interruptions don’t make for a productive workday. (وقفههای مداوم باعث یک روز کاری پربار نمیشود.)
۱۵. Hope for: امید داشتن به، آرزو کردن
در نهایت، Hope for یک فریزال ورب ساده و مثبت به معنای «امیدوار بودن به وقوع یک اتفاق خوب» یا «آرزوی چیزی را داشتن» است.
مثالهای کاربردی:
- We are all hoping for good weather on our vacation. (همه ما به هوای خوب در تعطیلاتمان امیدواریم.)
- She is hoping for a positive response to her job application. (او به یک پاسخ مثبت برای درخواست شغلیاش امیدوار است.)
- Let’s hope for the best, but prepare for the worst. (بیایید به بهترینها امیدوار باشیم، اما برای بدترینها آماده شویم.)



