- آیا میدانید فریزال ورب با Break چیست و چرا یادگیری آنها برای زبانآموزان اهمیت دارد؟
- کدام فریزال وربهای رایج با Break در مکالمات روزمره انگلیسی کاربرد بیشتری دارند؟
- چگونه میتوانیم معنی دقیق هر فریزال ورب با Break را در متن تشخیص دهیم؟
- آیا راهکارهای مؤثری برای به خاطر سپردن و استفاده صحیح از فریزال وربهای Break وجود دارد؟
- چگونه میتوانیم با مثالهای کاربردی، درک بهتری از این اصطلاحات فعلی پیدا کنیم؟
در این مقاله، به تمام این سوالات پاسخ خواهیم داد و شما را با دنیای وسیع و کاربردی فریزال ورب با Break آشنا خواهیم کرد. فریزال وربها بخش جداییناپذیری از زبان انگلیسی، به ویژه در مکالمات روزمره و متون غیررسمی هستند. فعل “Break” یکی از پرکاربردترین افعالی است که با حروف اضافه و قیدهای مختلف ترکیب شده و معانی کاملاً متفاوتی پیدا میکند. تسلط بر این فریزال وربها نه تنها به تقویت دایره لغات شما کمک میکند، بلکه باعث میشود انگلیسی را طبیعیتر و روانتر صحبت کنید و متون انگلیسی را با درک عمیقتری بخوانید. با ما همراه باشید تا گام به گام به بررسی مهمترین فریزال وربهای تشکیل شده با Break بپردازیم.
فریزال ورب چیست و چرا اهمیت دارد؟
پیش از شیرجه رفتن به جزئیات فریزال ورب با Break، لازم است ابتدا درک روشنی از مفهوم فریزال وربها داشته باشیم. فریزال ورب (Phrasal Verb) ترکیبی از یک فعل (Verb) و یک حرف اضافه (Preposition) و/یا یک قید (Adverb) است که معنایی جدید و اغلب کاملاً متفاوت از معنای اصلی فعل اولیه ایجاد میکند. به عنوان مثال، فعل “look” به معنای “نگاه کردن” است، اما “look up” میتواند به معنای “جستجو کردن در فرهنگ لغت” یا “بهبود یافتن” باشد.
اهمیت یادگیری فریزال وربها در این است که آنها بخش بسیار مهمی از زبان انگلیسی، به ویژه در گفتار و نوشتار غیررسمی، محسوب میشوند. نادیده گرفتن آنها باعث میشود که بخش قابل توجهی از مکالمات روزمره را متوجه نشوید یا نتوانید منظور خود را به طور طبیعی بیان کنید. زبانآموزانی که بر فریزال وربها تسلط دارند، اغلب در نظر بومیزبانان، مهارت گفتاری بالاتری دارند و میتوانند ارتباط مؤثرتری برقرار کنند.
Break Down: از خراب شدن تا تجزیه و تحلیل
فریزال ورب Break down یکی از پرکاربردترینها در زبان انگلیسی است و معانی متعددی دارد که بسته به بافت جمله تغییر میکنند.
معانی Break Down:
- خراب شدن / از کار افتادن (ماشین، سیستم، رابطه): این رایجترین معنای Break down است.
- تجزیه و تحلیل کردن / بخشبندی کردن: شکستن یک چیز بزرگ یا پیچیده به قسمتهای کوچکتر برای درک بهتر.
- ضعف اعصاب پیدا کردن / از هم پاشیدن از نظر روحی: از دست دادن کنترل احساسات و گریه کردن.
- (مادهای) تجزیه شدن: شکستن به ذرات کوچکتر یا مواد شیمیایی سادهتر.
مثالها:
- The car broke down on the way to the airport.
ماشین در راه فرودگاه خراب شد.
- Can you break down the report into smaller sections for better understanding?
آیا میتوانی گزارش را به بخشهای کوچکتر تجزیه کنی تا بهتر درک شود؟
- She broke down in tears after hearing the bad news.
او پس از شنیدن خبر بد کنترل احساساتش را از دست داد و گریه کرد.
- Sugar breaks down quickly in water.
شکر به سرعت در آب تجزیه میشود.
Break In / Break Into: ورود غیرقانونی و آموزش
فریزال وربهای Break in و Break into هر دو میتوانند به معنای ورود غیرقانونی باشند، اما Break in معانی دیگری نیز دارد.
معانی Break In:
- با زور وارد شدن / دزدی کردن: ورود غیرمجاز به یک مکان.
- رام کردن / آموزش دادن (حیوان): تربیت کردن.
- پوشیدن چیز جدیدی برای اولین بار (کفش، لباس) تا راحت شود: جا افتادن.
- قطع کردن حرف کسی (معمولاً با بی ادبی): میان کلام کسی آمدن.
معانی Break Into:
- با زور وارد شدن / دزدی کردن (همراه با ورود فیزیکی): تاکید بر وارد شدن به فضای داخلی.
- ناگهان شروع به انجام کاری کردن (معمولاً با صدا): مانند خندیدن یا آواز خواندن.
مثالها:
- Someone tried to break in last night.
کسی دیشب تلاش کرد به زور وارد شود.
- He’s trying to break in the new horse.
او در حال رام کردن اسب جدید است.
- It takes a while to break in new shoes.
کمی طول میکشد تا کفشهای نو جا بیفتند.
- Please don’t break in when I’m speaking.
لطفاً وقتی من صحبت میکنم، میان حرفم نپر.
- Thieves broke into the house through the back door.
دزدان از در پشتی وارد خانه شدند.
- She suddenly broke into song.
او ناگهان شروع به آواز خواندن کرد.
Break Up / Break Up With: پایان روابط و متلاشی شدن
Break up و Break up with عمدتاً به معنای پایان یافتن روابط هستند.
معانی Break Up:
- تمام شدن رابطه عاشقانه / جدایی: پایان یک دوستی یا رابطه عاطفی.
- متلاشی شدن / تکه تکه شدن: از هم پاشیدن یک چیز به اجزای کوچکتر.
- تعطیل شدن مدارس برای تعطیلات: پایان ترم تحصیلی.
- (صدا یا تصویر) قطع و وصل شدن: به دلیل مشکل در سیگنال.
معانی Break Up With:
- پایان دادن به رابطه با کسی: همیشه به همراه “کسی” میآید.
مثالها:
- They decided to break up after five years together.
آنها تصمیم گرفتند پس از پنج سال زندگی مشترک جدا شوند.
- The ice on the lake began to break up in the spring.
یخ روی دریاچه در بهار شروع به متلاشی شدن کرد.
- School breaks up next Friday for the summer holidays.
مدرسه جمعه آینده برای تعطیلات تابستانی تعطیل میشود.
- Your voice keeps breaking up; I can barely hear you.
صدای شما دائم قطع و وصل میشود؛ به سختی میتوانم صدایتان را بشنوم.
- She finally broke up with her boyfriend.
او بالاخره با دوست پسرش کات کرد.
Break Out: از فرار تا شیوع بیماری
Break out نیز یکی از فریزال وربهای چندمعنایی است.
معانی Break Out:
- فرار کردن (از زندان، محوطه بسته): گریختن از محدودیت.
- شیوع پیدا کردن / ناگهان شروع شدن (جنگ، بیماری، آتشسوزی): به سرعت گسترش یافتن.
- (جوش، عرق) ظاهر شدن روی پوست: بروز ناگهانی.
- بیرون آوردن / استفاده کردن از چیزی (معمولاً برای جشن): باز کردن و استفاده کردن.
مثالها:
- Three prisoners broke out of jail last night.
سه زندانی دیشب از زندان فرار کردند.
- A fire broke out in the factory.
آتشسوزی در کارخانه شیوع پیدا کرد.
- She broke out in a rash after eating the shrimp.
بعد از خوردن میگو، پوستش دچار جوش شد.
- Let’s break out the champagne to celebrate!
بیایید برای جشن شامپاین را باز کنیم!
Break Off: قطع کردن یا پایان دادن
فریزال ورب Break off عمدتاً به معنای قطع کردن یا پایان دادن به چیزی است.
معانی Break Off:
- جدا کردن / شکستن بخشی از یک چیز: جدا کردن فیزیکی.
- ناگهان متوقف کردن چیزی (رابطه، مذاکره): پایان دادن ناگهانی.
مثالها:
- He broke off a piece of chocolate and gave it to me.
او تکهای شکلات شکست و به من داد.
- They had to break off negotiations after the disagreement.
آنها مجبور شدند پس از اختلاف نظر، مذاکرات را قطع کنند.
- She broke off in the middle of her sentence.
او وسط جملهاش حرفش را قطع کرد.
Break Away: گریز و استقلال
Break away به معنای جدا شدن یا فرار کردن از یک گروه یا موقعیت است.
معانی Break Away:
- جدا شدن / فرار کردن (از یک گروه، محدودیت): استقلال یافتن.
- گریختن (از دست کسی که شما را گرفته است): رها شدن.
مثالها:
- The smaller party decided to break away from the main coalition.
حزب کوچکتر تصمیم گرفت از ائتلاف اصلی جدا شود.
- He managed to break away from his captors.
او موفق شد از دست اسیرکنندگانش فرار کند.
Break Through: نفوذ و پیشرفت
Break through به معنای نفوذ کردن از مانع یا دستیابی به پیشرفت است.
معانی Break Through:
- نفوذ کردن / راه باز کردن (از طریق یک مانع فیزیکی یا ذهنی): عبور کردن.
- دستیابی به موفقیت / پیشرفت بزرگ: عبور از یک مرحله دشوار.
مثالها:
- The sun finally broke through the clouds.
خورشید بالاخره از میان ابرها نفوذ کرد.
- Scientists are hoping to break through in cancer research.
دانشمندان امیدوارند در تحقیقات سرطان پیشرفتی ایجاد کنند.
Break Even: سربه سر شدن
Break even یک اصطلاح مالی مهم است.
معانی Break Even:
- سربهسر شدن / نه سود و نه زیان کردن: وضعیت مالی که در آن درآمد با هزینهها برابر است.
مثالها:
- After the first year, the new business just managed to break even.
پس از سال اول، کسبوکار جدید فقط توانست سربهسر شود.
Break With: گسستن سنتها
Break with اغلب به معنای قطع رابطه با یک سنت، ایده یا گروه است.
معانی Break With:
- قطع رابطه کردن (با یک سنت، عادت، دوست): ترک کردن یا مخالفت با.
مثالها:
- He decided to break with tradition and not follow his father’s footsteps.
او تصمیم گرفت با سنت قطع رابطه کند و راه پدرش را ادامه ندهد.
Break Open: با زور باز کردن
Break open به معنای باز کردن چیزی با استفاده از زور یا شکستن آن است.
معانی Break Open:
- به زور باز کردن (یک در، صندوق، بطری): باز کردن با شکستن یا اعمال نیرو.
مثالها:
- The police had to break open the door to get inside.
پلیس مجبور شد در را به زور باز کند تا وارد شود.
Break Free: رها شدن
Break free به معنای رهایی یافتن از قید و بند یا محدودیت است.
معانی Break Free:
- آزاد شدن / رهایی یافتن (از قید و بند، محدودیت یا کنترل): خلاص شدن.
مثالها:
- The dog managed to break free from its leash and ran away.
سگ توانست از قلادهاش رها شود و فرار کرد.
نکات کلیدی برای یادگیری مؤثر فریزال وربها
یادگیری فریزال ورب با Break و سایر فریزال وربها میتواند چالشبرانگیز باشد، اما با استفاده از روشهای صحیح، این فرآیند آسانتر میشود:
- یادگیری در بستر (Context): به جای حفظ کردن لیست خشک فریزال وربها، آنها را در جملات و متون واقعی یاد بگیرید. این کار به شما کمک میکند تا معنای دقیق آنها را در شرایط مختلف درک کنید.
- استفاده از مثالها: برای هر فریزال ورب، حداقل یک یا دو جمله مثال بسازید که برای شما معنیدار باشد.
- دستهبندی موضوعی: فریزال وربها را بر اساس فعل اصلی (مانند “Break”) یا بر اساس موضوع (مانند فریزال وربهای مربوط به سفر) دستهبندی کنید.
- مرور منظم: به طور منظم فریزال وربهایی که یاد گرفتهاید را مرور کنید. از فلشکارتها یا اپلیکیشنهای مرور لغات استفاده کنید.
- استفاده فعال: سعی کنید فریزال وربها را در مکالمات خود، نوشتار یا تمرینهای زبان استفاده کنید. استفاده فعال به ماندگاری آنها در حافظه کمک میکند.
- توجه به تفاوتهای ظریف: برخی فریزال وربها معانی مشابهی دارند اما در بافتهای خاصی استفاده میشوند. به این تفاوتهای ظریف دقت کنید.
جمعبندی
همانطور که مشاهده کردید، فعل “Break” در ترکیب با حروف اضافه و قیدهای مختلف، مجموعهای غنی از فریزال وربها را تشکیل میدهد که هر کدام معنایی منحصر به فرد و کاربردی دارند. از “Break down” به معنای خراب شدن تا “Break through” به معنای دستیابی به پیشرفت، تسلط بر فریزال ورب با Break برای هر زبانآموز انگلیسی که به دنبال بهبود مهارتهای ارتباطی خود است، ضروری است.
با مطالعه دقیق این مقاله و تمرین مثالها، میتوانید درک عمیقتری از این فریزال وربها پیدا کنید. به یاد داشته باشید که کلید موفقیت در یادگیری زبان، تمرین مستمر و قرار گرفتن در معرض زبان است. پس از امروز شروع به استفاده از این فریزال وربها در گفتار و نوشتار خود کنید و شاهد پیشرفت چشمگیر خود باشید.



