- آیا میدانید فعل Blow در ترکیب با حروف اضافه مختلف چه معانی کاملاً متفاوتی پیدا میکند؟
- چگونه میتوان از فریزال ورب با Blow در مکالمات روزمره انگلیسی به شکل طبیعی استفاده کرد؟
- معنی دقیق Blow up، Blow out، و Blow away چیست و چه تفاوتی با هم دارند؟
- آیا با کاربردهای کمتر شناختهشدهی فریزال وربهایی مانند Blow over یا Blow off آشنا هستید؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. افعال عبارتی یا Phrasal Verbs یکی از جذابترین و در عین حال چالشبرانگیزترین بخشهای یادگیری زبان انگلیسی هستند. فعل «Blow» نیز از این قاعده مستثنی نیست و با ترکیب شدن با حروف اضافهی گوناگون، معانی کاملاً جدیدی میسازد که دانستن آنها برای درک عمیقتر مکالمات و متون انگلیسی ضروری است. در ادامه، به تفصیل به بررسی انواع فریزال ورب با Blow به همراه مثالهای کاربردی و ترجمه روان فارسی میپردازیم تا یک بار برای همیشه این مبحث را به خوبی یاد بگیرید.
فریزال ورب Blow up
یکی از پرکاربردترین و چندمعناییترین افعال عبارتی، Blow up است. بسته به متن، این فریزال ورب میتواند معانی مختلفی داشته باشد که در ادامه به تفکیک هر یک را بررسی میکنیم.
۱. منفجر شدن یا منفجر کردن
این رایجترین معنی Blow up است. این فعل هم میتواند لازم باشد (چیزی خودبهخود منفجر شود) و هم متعدی (کسی چیزی را منفجر کند). این فریزال ورب از نوع جداشدنی (Separable) است، یعنی میتوان مفعول را بین blow و up قرار داد.
- The terrorists tried to blow up the bridge.
تروریستها سعی کردند پل را منفجر کنند. - The car blew up after it crashed into the wall.
ماشین پس از برخورد به دیوار منفجر شد. - They blew the old building up with dynamite.
آنها ساختمان قدیمی را با دینامیت منفجر کردند.
۲. باد کردن (لاستیک، بادکنک و …)
معنای رایج دیگر Blow up، پر کردن چیزی با هوا یا گاز است. این کاربرد نیز جداشدنی است.
- Could you help me blow up these balloons for the party?
میتوانی کمکم کنی این بادکنکها را برای مهمانی باد کنم؟ - My bicycle tire is flat. I need to blow it up.
لاستیک دوچرخهام پنچر است. باید آن را باد کنم.
۳. ناگهان بسیار عصبانی شدن
در زبان محاوره، وقتی کسی ناگهان از کوره در میرود و خشمگین میشود، از Blow up استفاده میشود. در این کاربرد، فعل لازم است و مفعول نمیپذیرد.
- My dad blew up at me when he saw my report card.
پدرم وقتی کارنامهام را دید، سر من از عصبانیت منفجر شد. - I’m sorry I blew up at you. I was having a bad day.
متاسفم که سرت فریاد کشیدم. روز بدی داشتم.
۴. بزرگ کردن (عکس)
وقتی یک عکس یا تصویر را در ابعاد بزرگتر چاپ میکنیم، از فعل Blow up استفاده میکنیم.
- I’m going to have this photo blown up and framed.
قصد دارم این عکس را بزرگ کنم و قاب بگیرم. - She blew up a small picture of her family to hang on the wall.
او عکس کوچکی از خانوادهاش را بزرگ کرد تا به دیوار آویزان کند.
فریزال ورب Blow out
این فریزال ورب نیز کاربردهای متعددی دارد که اغلب به خاموش کردن شعله یا ترکیدن مربوط میشود.
۱. خاموش کردن با فوت (شمع، کبریت)
رایجترین معنی Blow out، خاموش کردن شعله با استفاده از نفس یا باد است. این کاربرد جداشدنی است.
- Make a wish and blow out the candles on your birthday cake.
یک آرزو کن و شمعهای روی کیک تولدت را فوت کن. - The wind opened the window and blew the candle out.
باد پنجره را باز کرد و شمع را خاموش کرد.
۲. ترکیدن یا پنچر شدن (لاستیک)
وقتی یک لاستیک به طور ناگهانی هوای خود را از دست میدهد و میترکد، از فعل Blow out استفاده میشود. این فعل در اینجا لازم است.
- We had a blowout on the highway and had to pull over.
در بزرگراه لاستیکمان ترکید و مجبور شدیم کنار بزنیم. - One of the front tires blew out.
یکی از لاستیکهای جلو ترکید.
۳. شکست دادن قاطعانه (در ورزش)
در انگلیسی آمریکایی، Blow out به معنی شکست دادن یک تیم یا رقیب با اختلاف بسیار زیاد است.
- The home team blew out the visitors by 30 points.
تیم میزبان تیم میهمان را با اختلاف ۳۰ امتیاز قاطعانه شکست داد.
فریزال ورب Blow away
این فریزال ورب با Blow اغلب حس شگفتی، هیجان یا پیروزی قاطع را منتقل میکند.
۱. به شدت تحت تأثیر قرار دادن؛ شگفتزده کردن
وقتی چیزی شما را به شدت شگفتزده و متحیر میکند، میتوانید از Blow away استفاده کنید. این کاربرد بسیار رایج است و همیشه جداشدنی است (مفعول بین blow و away قرار میگیرد).
- Her performance blew me away. I’ve never seen such a talented singer.
اجرای او مرا شگفتزده کرد. هرگز چنین خواننده بااستعدادی ندیده بودم. - The special effects in the movie will blow you away.
جلوههای ویژه در فیلم شما را حیرتزده خواهد کرد.
۲. بردن یا پراکنده کردن توسط باد
این معنی به معنای تحتاللفظی کلمه نزدیکتر است و به حرکت اجسام توسط باد اشاره دارد.
- The wind was so strong it blew away my hat.
باد آنقدر شدید بود که کلاهم را برد. - Don’t leave your papers outside, or they’ll blow away.
کاغذهایت را بیرون نگذار، وگرنه باد آنها را میبرد.
۳. شکست دادن کامل یا کشتن
در معنایی قویتر، Blow away میتواند به معنی شکست دادن کامل یک رقیب یا حتی کشتن کسی (بهویژه با اسلحه) باشد.
- The new company is blowing away all its competitors.
شرکت جدید دارد تمام رقبایش را از میدان به در میکند. - In the movie, the hero blows away the villain in the final scene.
در فیلم، قهرمان در صحنه پایانی آدم بد را میکشد.
فریزال ورب Blow over
این فعل عبارتی معمولاً برای اشاره به مشکلات یا موقعیتهای ناخوشایندی به کار میرود که بدون ایجاد آسیب جدی، تمام میشوند.
۱. فروکش کردن؛ تمام شدن بدون عواقب جدی
وقتی یک مشکل، بحث، یا رسوایی به تدریج اهمیت خود را از دست میدهد و فراموش میشود، از Blow over استفاده میکنیم.
- They had a big argument, but it soon blew over.
آنها یک مشاجره بزرگ داشتند، اما خیلی زود تمام شد (فروکش کرد). - The scandal was in the news for a week, but it eventually blew over.
رسوایی به مدت یک هفته در اخبار بود، اما در نهایت فراموش شد.
۲. گذشتن (طوفان)
این فعل همچنین برای توصیف طوفان یا هوای بدی که بدون ایجاد خسارت زیاد به پایان میرسد، استفاده میشود.
- The storm will blow over by the morning.
طوفان تا صبح تمام خواهد شد.
فریزال ورب Blow off
این فریزال ورب معانی متفاوتی دارد که بیشتر در زبان محاوره و غیررسمی به کار میروند.
۱. نادیده گرفتن؛ اهمیت ندادن
وقتی کسی عمداً به یک مسئولیت، نصیحت یا قرار ملاقات بیتوجهی میکند، از Blow off استفاده میشود.
- I told him to clean his room, but he just blew it off and went out with his friends.
به او گفتم اتاقش را تمیز کند، اما او اهمیت نداد و با دوستانش بیرون رفت. - He blew off the meeting because he said he was too busy.
او جلسه را نادیده گرفت چون گفت سرش خیلی شلوغ است.
۲. کنسل کردن قرار ملاقات (بهصورت غیررسمی)
این کاربرد شبیه به معنی قبلی است و به معنای حاضر نشدن در یک قرار یا برنامه اجتماعی است.
- She blew me off at the last minute, so I went to the cinema alone.
او در لحظه آخر قرار را کنسل کرد، برای همین من تنها به سینما رفتم.
۳. خارج کردن بخار یا فشار
این معنا بیشتر فنی است و به آزاد کردن بخار یا فشار از یک سیستم اشاره دارد. اصطلاح “blow off some steam” نیز از همینجا آمده و به معنی “تخلیه انرژی یا عصبانیت” است.
- After a stressful week at work, I like to go for a run to blow off some steam.
بعد از یک هفته پر استرس کاری، دوست دارم برای دویدن بروم تا کمی خودم را خالی کنم.
جدول خلاصه فریزال ورب با Blow
برای مرور سریع و مقایسه این افعال عبارتی، جدول زیر میتواند بسیار مفید باشد.
| فریزال ورب | معانی اصلی | مثال کوتاه |
|---|---|---|
| Blow up | منفجر کردن، باد کردن، عصبانی شدن، بزرگ کردن عکس | He blew up the balloons. |
| Blow out | فوت کردن (شمع)، ترکیدن (لاستیک)، شکست دادن قاطعانه | She blew out the candles. |
| Blow away | شگفتزده کردن، بردن با باد، کشتن | The concert blew me away. |
| Blow over | فروکش کردن، تمام شدن (بدون دردسر) | The argument will blow over. |
| Blow off | نادیده گرفتن، کنسل کردن قرار، تخلیه انرژی | He blew off my advice. |
نتیجهگیری
همانطور که مشاهده کردید، فعل Blow در ترکیب با حروف اضافه مختلف میتواند معانی بسیار متنوع و گستردهای داشته باشد. یادگیری فریزال ورب با Blow و درک تفاوتهای ظریف بین آنها، گامی بزرگ در جهت تسلط بر زبان انگلیسی محاورهای و درک بهتر فیلمها، موسیقی و مکالمات روزمره است. بهترین راه برای به خاطر سپردن این افعال، استفاده از آنها در جمله و تمرین مداوم است. سعی کنید برای هر کدام از این فریزال وربها، مثالهای شخصی خود را بسازید تا معانی آنها برای همیشه در ذهن شما حک شود.



