آسمون ریسمون بافتن به انگلیسی: از داستان خروس و گاو تا حاشیه رفتن!
تاحالا شده موقع فیلم دیدن یکهو یک شخصیت به اون یکی بگه: “Stop beating around the bush!” و شما اینطوری باشید که: «چی؟ دور بوش یا بوته راه رفتن دیگه چه صیغهایه؟» یا شاید همکارتون بعد از یه ارائه ناموفق زیر لب غر زده که: “He just told a cock and bull story.” و شما رو با علامت سوالی بزرگ تنها گذاشته؟
خب، بذارید روراست باشیم، اینها دقیقاً همون لحظههایی هستن که فرق بین انگلیسی کتابی و انگلیسی واقعی (همونی که نیتیوها استفاده میکنن) معلوم میشه. اگه از گرامرهای خشک و لغات بیروح کتابها خسته شدید و دنبال انگلیسی زنده و به درد بخور هستید، جای درستی اومدید!
اصلاً «آسمون ریسمون بافتن» یعنی چی؟
خودمونیم، ولی «آسمون ریسمون بافتن» یکی از هنرهای ما ایرانیهاست! این اصطلاح دو تا معنی اصلی داره که شاید باورتون نشه چقدر معادلهای باحال و بامزهای توی انگلیسی داره:
- معنی اول: ربط دادن چیزهای کاملاً بیربط به هم برای توجیه کردن یک اشتباه یا پیچوندن ماجرا.
- معنی دوم: حاشیه رفتن و مستقیم سر اصل مطلب نرفتن.

معادل اول: داستان خروس و گاو! (Cock and Bull Story)
اولین و باحالترین معادل برای «آسمون ریسمون بافتن» (مخصوصاً وقتی یکی داره چاخان میکنه) اصطلاح “a cock and bull story” هست. معنی کلمهبهکلمهش میشه «داستان خروس و گاو نر»! خندهدار نیست؟
این اصطلاح به یک داستان یا بهانهی ساختگی و کاملاً غیرقابل باور اشاره داره. وقتی کسی سعی داره با یک قصه عجیب و غریب شما رو گول بزنه، میتونید از این عبارت استفاده کنید.
ریشه این اصطلاح از کجا اومده؟
یک تئوری خیلی جالب میگه که در قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی، در شهری به اسم “Stony Stratford” در انگلیس، دو تا مسافرخونه معروف روبروی هم به اسمهای The Cock (خروس) و The Bull (گاو) وجود داشت. مسافرها و کالسکه چیها که بین شهرهای مختلف در رفت و آمد بودن، شبها در این مسافرخونهها میموندن و برای هم داستانهای عجیب و غریب و شاخدار تعریف میکردن. این داستانها اونقدر اغراقآمیز و باورنکردنی بودن که کمکم اصطلاح “داستان خروس و گاو” برای اشاره به هر قصه دروغی و ساختگی رایج شد.
چطوری ازش استفاده کنیم؟ (مثالهای کاربردی)
- وقتی دوستت برای دیر کردنش میگه یه بشقاب پرنده جلوش سبز شده:
“He gave me some cock and bull story about a UFO. I know he just overslept.”
(«یه داستان آسمون ریسمون در مورد بشقاب پرنده سر هم کرد. میدونم که خواب مونده بود.») - وقتی یه سیاستمدار داره آمار و ارقام عجیب غریب میده:
“Honestly, his whole speech was just a cock and bull story to get more votes.”
(«راستش، کل سخنرانیش یه مشت چاخان بود برای اینکه رأی بیشتری جمع کنه.»)

معادل دوم: اینقدر دور بوته نزن! (Beating Around the Bush)
این یکی معادل دقیق برای اون بخش از «آسمون ریسمون بافتن» هست که به معنی حاشیه رفتن و طفره رفتنه. وقتی کسی از گفتن اصل مطلب طفره میره و هی مقدمهچینی الکی میکنه، از این اصطلاح استفاده میکنیم.
فکر کن میخوای یه خبر بد به کسی بدی یا یه درخواست سخت از رئیست داری، ولی هی این پا و اون پا میکنی. این دقیقاً میشه “beating around the bush”.
این یکی از کجا اومده؟
این اصطلاح از دنیای شکار میاد! قدیما شکارچیها برای اینکه پرندهها یا حیوانات رو از توی بوتهها رم بدن و بیرون بکشن، با چوب به اطراف بوتهها میزدن (beat around the bush). اونها مستقیم به خود بوته نمیزدن، بلکه اطرافش رو میزدن تا شکار اصلی بیاد بیرون. به مرور زمان، این عمل به صورت استعاره برای کسانی به کار رفت که به جای پرداختن به موضوع اصلی، به حواشی اون میپردازن.
چطوری ازش استفاده کنیم؟ (مثالهای کاربردی)
- وقتی میخوای بگی یکی اصل حرفش رو نمیزنه:
“Stop beating around the bush and just tell me what you want!”
(«اینقدر حاشیه نرو و فقط بگو چی میخوای!») - برای نقد کردن یه سخنران:
“The politician was beating around the bush and didn’t answer the reporter’s question directly.”
(«اون سیاستمدار داشت طفره میرفت و مستقیم جواب خبرنگار رو نداد.») - یه مثال روزمره:
“I had to beat around the bush for a few minutes before asking my dad if I could borrow the car.”
(«مجبور شدم چند دقیقهای مقدمهچینی کنم قبل از اینکه از بابام بپرسم میتونم ماشینش رو قرض بگیرم.»)
نتیجهگیری: حرفهای صحبت کن، نه کتابی!
خب، دیدید چقدر دنیای اصطلاحات انگلیسی میتونه جذاب و بامزه باشه؟ دفعه بعدی که کسی داشت براتون قصه حسین کرد شبستری تعریف میکرد، با اعتماد به نفس بهش بگید: “That sounds like a cock and bull story.” و اگه کسی داشت با مقدمهچینیهای الکی وقتتون رو میگرفت، خیلی شیک بهش بگید: “Let’s not beat around the bush.”
حالا شما به ما بگید: تاحالا شده از این اصطلاحات تو فیلمها بشنوید؟ یا خودتون تو موقعیتی قرار بگیرید که مجبور به «آسمون ریسمون بافتن» بشید؟ تو کامنتها برامون بنویسید!
سوالات متداول (FAQ)
۱. آیا این اصطلاحات رسمی هستن یا غیررسمی؟
هر دو اصطلاح بیشتر در موقعیتهای غیررسمی و محاورهای استفاده میشن. بهتره در یک ایمیل خیلی رسمی به مدیرعامل شرکتتون نگید که داشته “cock and bull story” تعریف میکرده! اما در صحبتهای روزمره با دوستان، همکاران و حتی در جلسات کاری خودمونی کاملاً رایج و طبیعی هستن.
۲. آیا معادل دیگهای هم برای «حرف بیربط زدن» وجود داره؟
بله! میتونید از عبارت “to talk nonsense” یا “to ramble on” هم استفاده کنید. “Ramble on” یعنی کسی که بیوقفه و بدون هدف مشخصی حرف میزنه و از این شاخه به اون شاخه میپره.
۳. چطور این اصطلاحات رو فراموش نکنم؟
بهترین راه، استفاده کردنه! سعی کنید همین امروز برای هر کدوم از این اصطلاحات یک جمله مثال در مورد زندگی خودتون بسازید و اون رو با صدای بلند تکرار کنید. مثلاً: “My brother told me a cock and bull story about why he broke my favorite mug.” دیدن این اصطلاحات در فیلمها و سریالها هم فوقالعاده کمککنندهست.
“`



