- چگونه به انگلیسی بگوییم «ناخوش احوالم» یا «حال ندارم»؟
- برای توصیف علائم سرماخوردگی مثل آبریزش بینی یا گلودرد از چه کلماتی استفاده کنیم؟
- تفاوت بین a sore throat، a cough و a cold چیست؟
- چطور میتوانیم انواع درد مانند سردرد، دلدرد یا درد عضلانی را به درستی بیان کنیم؟
- مهمترین اصطلاحات بیماری در انگلیسی برای صحبت با پزشک کدامند؟
در این مقاله، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. یادگیری اصطلاحات بیماری در انگلیسی یکی از ضروریترین مهارتها برای هر زبانآموزی است. چه در سفر باشید، چه در یک کشور انگلیسیزبان زندگی کنید یا صرفاً بخواهید با دوستان خود صحبت کنید، دانستن نحوه بیان صحیح علائم بیماری اهمیت زیادی دارد. این راهنمای جامع به شما کمک میکند تا با اعتماد به نفس کامل در مورد وضعیت سلامتی خود صحبت کرده و دقیقاً منظور خود را منتقل کنید. بیایید با عبارات کلی شروع کنیم و سپس به جزئیات بپردازیم.
عبارات کلی برای بیان حال بد در انگلیسی
گاهی اوقات شما بیمار نیستید، اما حال عمومی خوبی هم ندارید. در این شرایط، میتوانید از عبارات ساده و رایج زیر استفاده کنید. این جملات نشان میدهند که حال شما کاملاً خوب نیست، اما لزوماً به یک بیماری خاص اشاره نمیکنند.
- I’m not feeling well. (حالم خوب نیست.)
- I don’t feel very well. (خیلی احساس خوبی ندارم.)
- I feel a bit under the weather. (کمی ناخوش احوالم. این یک اصطلاح بسیار رایج و طبیعی است.)
- I think I’m coming down with something. (فکر کنم دارم مریض میشم. این عبارت زمانی به کار میرود که حس میکنید در شرف ابتلا به سرماخوردگی یا بیماری دیگری هستید.)
- I’m feeling a little off today. (امروز کمی بیحالم / حالم سر جاش نیست.)
این عبارات برای شروع مکالمه در مورد وضعیت سلامتیتان عالی هستند و به طرف مقابل این فرصت را میدهند که جزئیات بیشتری بپرسد.
توصیف علائم سرماخوردگی و آنفولانزا (Cold and Flu Symptoms)
سرماخوردگی و آنفولانزا از شایعترین بیماریها هستند و علائم مشابهی دارند. یادگیری واژگان مربوط به آنها بسیار کاربردی است. در ادامه، مهمترین اصطلاحات بیماری در انگلیسی مرتبط با این دو را بررسی میکنیم.
علائم رایج سرماخوردگی
- A runny nose: آبریزش بینی
مثال: I have a runny nose and I can’t stop sneezing. (من آبریزش بینی دارم و نمیتوانم جلوی عطسهام را بگیرم.) - A stuffy nose / a blocked nose: گرفتگی بینی
مثال: It’s hard to breathe with such a stuffy nose. (نفس کشیدن با این بینی گرفته خیلی سخت است.) - Sneezing: عطسه کردن
مثال: He has been sneezing all morning. (او تمام صبح را در حال عطسه کردن بوده است.) - A cough: سرفه
مثال: She has a nasty cough that keeps her awake at night. (او سرفه بدی دارد که شبها بیدارش نگه میدارد.) - A sore throat: گلودرد
مثال: It hurts when I swallow; I think I have a sore throat. (وقتی قورت میدهم درد میگیرد؛ فکر کنم گلودرد دارم.)
علائم شدیدتر مرتبط با آنفولانزا
آنفولانزا (flu) معمولاً با علائم شدیدتری همراه است. علاوه بر موارد بالا، ممکن است این موارد را نیز تجربه کنید:
- Fever: تب
مثال: My son has a high fever, so I’m taking him to the doctor. (پسرم تب بالایی دارد، برای همین دارم او را پیش دکتر میبرم.) - Chills: لرز
مثال: I have the chills; I need another blanket. (لرز دارم؛ یک پتوی دیگر لازم دارم.) - Body aches / Muscle aches: بدن درد / درد عضلانی
مثال: The flu often comes with severe body aches. (آنفولانزا اغلب با بدن دردهای شدید همراه است.) - Fatigue / Exhaustion: خستگی شدید / فرسودگی
مثال: I feel extreme fatigue; I can barely get out of bed. (احساس خستگی شدیدی دارم؛ به سختی میتوانم از تخت بیرون بیایم.)
چگونه انواع درد (Pain) را به انگلیسی بیان کنیم؟
کلمه عمومی برای درد pain است، اما برای توصیف دقیقتر محل درد، از ساختار “I have a…” به همراه کلمه ترکیبی مناسب استفاده میشود. رایجترین کلمه برای درد، ache است که به انتهای نام عضو بدن اضافه میشود.
انواع رایج درد
- Headache: سردرد
مثال: I have a terrible headache. I need to take some aspirin. (سردرد وحشتناکی دارم. باید کمی آسپرین بخورم.) - Stomachache: دلدرد، معدهدرد
مثال: I ate too much spicy food and now I have a stomachache. (غذای خیلی تندی خوردم و الان دلدرد دارم.) - Backache: کمردرد
مثال: He often suffers from backache because he sits all day. (او اغلب از کمردرد رنج میبرد چون تمام روز مینشیند.) - Toothache: دنداندرد
مثال: A toothache can be one of the worst pains. (دنداندرد میتواند یکی از بدترین دردها باشد.) - Earache: گوشدرد
مثال: The child was crying because of an earache. (کودک به خاطر گوشدرد گریه میکرد.)
توصیف شدت و نوع درد
برای اینکه به پزشک یا دیگران شدت و نوع درد را بهتر توضیح دهید، میتوانید از صفتهای زیر استفاده کنید:
- A sharp pain: درد تیز و ناگهانی
- A dull ache: درد گنگ و مداوم
- A throbbing pain: درد ضرباندار (معمولاً برای سردرد یا دنداندرد)
- A burning sensation: احساس سوزش
- Severe / Intense pain: درد شدید
- Mild / Slight pain: درد خفیف
مثال: I have a sharp pain in my chest, and it’s getting worse. (یک درد تیز در قفسه سینهام دارم و دارد بدتر میشود.)
اصطلاحات مربوط به مشکلات گوارشی (Stomach and Digestive Issues)
مشکلات معده و گوارش بسیار رایج هستند. در اینجا فهرستی از اصطلاحات بیماری در انگلیسی برای توصیف این مشکلات آورده شده است.
| اصطلاح انگلیسی | معنی فارسی | مثال |
|---|---|---|
| Nausea / To feel nauseous | حالت تهوع / احساس تهوع داشتن | The smell of that food is making me feel nauseous. (بوی آن غذا حالم را بد میکند.) |
| To vomit / To throw up | استفراغ کردن / بالا آوردن | He ate something bad and vomited twice last night. (او چیز بدی خورده و دیشب دو بار استفراغ کرده است.) |
| Diarrhea | اسهال | If you have diarrhea, you should drink plenty of water. (اگر اسهال دارید، باید مقدار زیادی آب بنوشید.) |
| Constipation | یبوست | Eating more fiber can help with constipation. (خوردن فیبر بیشتر میتواند به یبوست کمک کند.) |
| Indigestion / Upset stomach | سوءهاضمه / ناراحتی معده | I get indigestion whenever I eat greasy food. (هر وقت غذای چرب میخورم، دچار سوءهاضمه میشوم.) |
| Heartburn | سوزش سر دل | Spicy foods give me terrible heartburn. (غذاهای تند به من سوزش سر دل وحشتناکی میدهند.) |
صحبت در مورد تب و دمای بدن (Fever and Temperature)
تب یکی از علائم کلیدی بسیاری از بیماریهاست. برای صحبت در مورد آن میتوانید از عبارات زیر استفاده کنید.
- I have a fever. / I’m running a fever. (من تب دارم.)
- I have a temperature. (من تب دارم. این عبارت در انگلیسی بریتانیایی رایجتر است.)
- I have a slight/low-grade fever. (تب خفیفی دارم.)
- I have a high fever. (تب بالایی دارم.)
- My temperature is 39 degrees Celsius. (دمای بدنم ۳۹ درجه سانتیگراد است.)
برای پرسیدن در مورد تب کسی، میتوانید بگویید: Do you have a fever? یا Have you taken your temperature? (آیا دمای بدنت را اندازه گرفتهای؟)
سایر علائم و اصطلاحات پزشکی رایج
در ادامه لیستی از سایر علائم و مشکلاتی که ممکن است با آنها مواجه شوید، آورده شده است:
- Dizziness / To feel dizzy: سرگیجه / احساس سرگیجه داشتن
مثال: I felt dizzy and had to sit down. (احساس سرگیجه کردم و مجبور شدم بنشینم.) - Rash: بثورات پوستی، جوش
مثال: He has a strange rash on his arm. (او یک جوش عجیب روی بازویش دارد.) - Swelling / Swollen: ورم / متورم
مثال: My ankle is swollen because I twisted it. (مچ پایم متورم است چون پیچ خورد.) - Itchy: خارشدار
مثال: The mosquito bite is very itchy. (جای نیش پشه خیلی میخارد.) - Shortness of breath: تنگی نفس
مثال: He experiences shortness of breath after climbing stairs. (او بعد از بالا رفتن از پلهها دچار تنگی نفس میشود.) - To lose one’s voice: از دست دادن صدا، گرفتگی صدا
مثال: I shouted so much at the game that I lost my voice. (در بازی آنقدر فریاد زدم که صدایم گرفت.)
در مطب دکتر: چگونه علائم خود را توضیح دهیم؟
وقتی به پزشک مراجعه میکنید، باید بتوانید به طور واضح و دقیق مشکل خود را توضیح دهید. در اینجا چند جمله و سوال کلیدی برای استفاده در مطب پزشک آورده شده است.
توضیح مشکل به پزشک
- شروع مکالمه:
Doctor: “What seems to be the problem?” (مشکل چیست؟)
You: “I haven’t been feeling well for the past few days.” (چند روزی است که حالم خوب نیست.) - بیان علائم اصلی:
“I have a sore throat and a persistent cough.” (گلودرد و سرفه مداوم دارم.)
“I’ve been having severe headaches.” (سردردهای شدیدی داشتهام.) - گفتن زمان شروع علائم:
“My symptoms started three days ago.” (علائم من از سه روز پیش شروع شد.)
“I’ve been feeling like this since Monday.” (از دوشنبه اینطور بودهام.) - توضیح در مورد بدتر یا بهتر شدن علائم:
“It’s getting worse, especially at night.” (دارد بدتر میشود، مخصوصاً شبها.)
“It’s not getting any better.” (هیچ بهتر نمیشود.)
یادگیری این مجموعهها از اصطلاحات بیماری در انگلیسی به شما کمک میکند تا در شرایط اضطراری یا هنگام مراجعه به پزشک، ارتباطی مؤثر و بدون استرس داشته باشید. همیشه سعی کنید علائم خود را با جزئیات و با استفاده از واژگان صحیح توصیف کنید تا بهترین تشخیص و درمان را دریافت نمایید.



