- آیا میدانید فعل «Waste» در انگلیسی فقط به معنای «هدر دادن» نیست و با کلمات مختلفی ترکیب میشود؟
- چگونه میتوانیم به طور طبیعی و مانند یک انگلیسیزبان، از کالوکیشن های Waste برای توصیف اتلاف وقت، پول، انرژی یا فرصت استفاده کنیم؟
- رایجترین اشتباهات زبانآموزان ایرانی در استفاده از ترکیبات فعل Waste چیست و چطور از آنها اجتناب کنیم؟
- آیا با عباراتی مانند a complete waste of time یا to waste your breath آشنایی دارید و میدانید در چه موقعیتهایی به کار میروند؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. یادگیری کالوکیشن های Waste یکی از بهترین راهها برای ارتقای سطح مکالمه و نوشتار شما در زبان انگلیسی است. با استفاده صحیح از این ترکیبات، میتوانید منظور خود را دقیقتر، طبیعیتر و با تسلط بیشتری بیان کنید. دیگر نیازی نیست برای گفتن «وقتم را تلف کردم» یا «پولم را حرام کردم» به دنبال ساختارهای دست و پا گیر بگردید. در ادامه، شما را با مجموعهای از کاربردیترین و مهمترین کالوکیشنهای فعل Waste به همراه مثالهای متعدد و ترجمه روان فارسی آشنا میکنیم تا بتوانید مانند یک فرد بومی (Native) از آنها استفاده کنید.
مفهوم کالوکیشن (Collocation) و اهمیت آن با فعل Waste
قبل از اینکه به طور خاص به سراغ کالوکیشن های Waste برویم، بیایید مرور کوتاهی بر مفهوم «کالوکیشن» داشته باشیم. کالوکیشن به معنای همنشینی یا همآیی کلمات است؛ یعنی کلماتی که به طور طبیعی و رایج در کنار یکدیگر قرار میگیرند. برای مثال، در فارسی میگوییم «چای دم کردن» و نه «چای درست کردن». در انگلیسی نیز همین قانون برقرار است. یادگیری این ترکیبات به شما کمک میکند تا از ترجمههای کلمه به کلمه و ساختارهای غیرطبیعی دوری کنید و روانتر صحبت کنید. فعل «Waste» یکی از افعالی است که کالوکیشنهای بسیار متنوع و پرکاربردی دارد که در دستههای مختلفی قرار میگیرند.
دسته اول: کالوکیشن های Waste مربوط به زمان (Time)
یکی از رایجترین منابعی که انسانها هدر میدهند، زمان است. در زبان انگلیسی عبارات و ترکیبات متعددی برای بیان این مفهوم وجود دارد. در ادامه به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
1. To waste time
این عبارت عمومیترین و مستقیمترین کالوکیشن برای بیان «وقت تلف کردن» است. میتوان از آن در موقعیتهای مختلفی استفاده کرد.
- مثال: Stop wasting time playing video games and do your homework.
- ترجمه: اینقدر با بازیهای ویدیویی وقت تلف نکن و تکالیفت را انجام بده.
- مثال: We wasted a whole afternoon waiting for the delivery.
- ترجمه: ما یک بعد از ظهر کامل را هدر دادیم تا بسته به دستمان برسد.
2. A waste of time
این ترکیب اسمی معمولاً برای توصیف یک فعالیت یا موقعیتی به کار میرود که کاملاً بیفایده و بیهوده بوده است.
- مثال: The meeting was a complete waste of time; nothing was decided.
- ترجمه: جلسه یک اتلاف وقت کامل بود؛ هیچ تصمیمی گرفته نشد.
- مثال: I think arguing with him is a waste of time because he never listens.
- ترجمه: به نظرم بحث کردن با او اتلاف وقت است چون او هرگز گوش نمیدهد.
3. To waste one’s breath
این اصطلاح زمانی به کار میرود که شما در حال صحبت کردن یا نصیحت کردن کسی هستید، اما میدانید که او به حرف شما گوش نخواهد داد و تلاش شما بیفایده است. در واقع «نفس خود را هدر میدهید».
- مثال: Don’t waste your breath trying to convince her. She’s already made up her mind.
- ترجمه: برای متقاعد کردن او نفست را هدر نده. او تصمیمش را گرفته است.
- مثال: I felt like I was wasting my breath explaining the rules to them again.
- ترجمه: احساس کردم داشتم نفسم را بیهوده هدر میدادم که دوباره قوانین را برایشان توضیح میدادم.
دسته دوم: کالوکیشن های Waste مربوط به پول (Money)
پول نیز مانند زمان، یکی از منابعی است که به راحتی هدر میرود. برای صحبت در مورد خرج کردن بیرویه یا بیهوده پول، از کالوکیشنهای زیر استفاده میشود.
1. To waste money (on something)
این عبارت به معنای «پول حرام کردن» یا «پول هدر دادن» برای خرید چیزی بیارزش یا غیرضروری است.
- مثال: She wasted a lot of money on clothes she never wears.
- ترجمه: او پول زیادی را برای لباسهایی که هرگز نمیپوشد هدر داد.
- مثال: Why waste money on a brand new car when a second-hand one is just as good?
- ترجمه: چرا وقتی یک ماشین دست دوم به همان خوبی است، پول را برای یک ماشین نو هدر بدهیم؟
2. A waste of money
مشابه «a waste of time»، این ترکیب اسمی برای توصیف یک خرید یا هزینه به عنوان یک کار بیهوده و اشتباه به کار میرود.
- مثال: Buying that expensive gadget was a total waste of money. It broke after a week.
- ترجمه: خریدن آن گجت گرانقیمت یک اتلاف پول کامل بود. بعد از یک هفته خراب شد.
- مثال: Many people think that lottery tickets are just a waste of money.
- ترجمه: خیلی از مردم فکر میکنند که بلیتهای بختآزمایی فقط هدر دادن پول است.
دسته سوم: کالوکیشن های Waste برای فرصت و استعداد (Opportunity & Talent)
از دست دادن یک شانس خوب یا استفاده نکردن از یک توانایی ذاتی نیز نوعی «هدر دادن» محسوب میشود. در این زمینه، کالوکیشن های Waste زیر بسیار پرکاربرد هستند.
1. To waste an opportunity / a chance
این کالوکیشن به معنای «از دست دادن یک فرصت» یا «هدر دادن یک شانس» است.
- مثال: He wasted a golden opportunity to get a promotion by being lazy.
- ترجمه: او با تنبلی کردن، یک فرصت طلایی برای ترفیع گرفتن را هدر داد.
- مثال: You only get one chance, so don’t waste it!
- ترجمه: تو فقط یک شانس داری، پس آن را هدر نده!
2. To waste one’s talent
زمانی که فردی دارای استعداد یا مهارت خاصی است اما از آن استفاده نمیکند یا آن را در مسیر اشتباهی به کار میگیرد، از این عبارت استفاده میشود.
- مثال: He’s a brilliant artist, but he’s wasting his talent working in an office.
- ترجمه: او یک هنرمند فوقالعاده است، اما دارد استعدادش را با کار کردن در یک اداره هدر میدهد.
دسته چهارم: کالوکیشن های Waste مربوط به منابع و انرژی (Resources & Energy)
این دسته از کالوکیشنها به هدر دادن منابع فیزیکی مانند آب، برق، غذا و همچنین انرژی ذهنی و فیزیکی اشاره دارد.
1. To waste energy / electricity / water / food
این ترکیبات بسیار ساده و رایج هستند و به معنای «اسراف کردن» یا «هدر دادن» منابع مختلف به کار میروند.
- مثال: Please turn off the lights when you leave the room. Don’t waste electricity.
- ترجمه: لطفاً وقتی از اتاق خارج میشوی لامپها را خاموش کن. برق را هدر نده.
- مثال: It’s a shame to waste so much food when millions of people are hungry.
- ترجمه: حیف است که این همه غذا را هدر بدهیم وقتی میلیونها نفر گرسنه هستند.
2. To waste one’s energy (on something/someone)
این عبارت میتواند به معنای هدر دادن انرژی فیزیکی یا ذهنی باشد. معمولاً برای توصیف تلاش بیفایده برای انجام کاری یا تمرکز بر روی موضوعی بیاهمیت به کار میرود.
- مثال: Don’t waste your energy worrying about things you can’t control.
- ترجمه: انرژی خود را برای نگرانی در مورد چیزهایی که نمیتوانی کنترل کنی، هدر نده.
- مثال: I’m not going to waste my energy arguing with him anymore.
- ترجمه: من دیگر قصد ندارم انرژیام را برای بحث کردن با او تلف کنم.
جدول خلاصه: مقایسه کالوکیشن های رایج Waste
برای مرور و مقایسه بهتر، در جدول زیر برخی از مهمترین کالوکیشن های Waste را دستهبندی کردهایم:
| نوع منبع هدر رفته | کالوکیشن (فعل + اسم) | کالوکیشن (اسم) | مثال فارسی |
|---|---|---|---|
| زمان | waste time / an afternoon / a day | a waste of time | وقت تلف کردن |
| پول | waste money | a waste of money | پول هدر دادن |
| فرصت | waste an opportunity / a chance | – | فرصت را از دست دادن |
| انرژی | waste energy / electricity | a waste of energy | انرژی هدر دادن |
| کلمات/نفس | waste words / one’s breath | – | حرف بیهوده زدن / نفس هدر دادن |
نکات تکمیلی و اشتباهات رایج
در استفاده از کالوکیشن های Waste، توجه به چند نکته میتواند به شما کمک کند تا طبیعیتر به نظر برسید و از اشتباهات رایج پرهیز کنید.
- استفاده از قیدها برای تاکید بیشتر: برای نشان دادن شدت هدر رفتن، میتوانید از قیدهایی مانند completely, totally, یا utterly استفاده کنید. برای مثال: «It was a completely waste of time.»
- تفاوت بین Waste و Lose: گاهی زبانآموزان این دو فعل را با هم اشتباه میگیرند. Waste به معنای استفاده نادرست یا بیهوده از چیزی است (با اراده و آگاهی). اما Lose معمولاً به معنای از دست دادن چیزی به صورت غیرارادی است. برای مثال شما کلیدهایتان را گم میکنید (You lose your keys) اما پولتان را برای چیز بیارزشی هدر میدهید (You waste your money).
- ساختار جمله: به یاد داشته باشید که بعد از عبارت «a waste of time/money» اگر فعلی بیاید، معمولاً به صورت gerund (فعل + ing) خواهد بود. مثال: «It’s a waste of time trying to fix this old computer.»
جمعبندی نهایی
همانطور که مشاهده کردید، فعل «Waste» تنها یک معنای ساده ندارد و در قالب کالوکیشنهای مختلف، مفاهیم متنوعی را منتقل میکند. یادگیری و به کار بردن این ترکیبات، از جمله کالوکیشن های Waste مربوط به زمان، پول، فرصت و انرژی، میتواند به طور چشمگیری سطح زبان انگلیسی شما را بهبود بخشد. سعی کنید از این پس در مکالمات و نوشتههای خود، به جای ساختارهای کتابی و ترجمههای تحتاللفظی، از این عبارات طبیعی و رایج استفاده کنید. این کار نه تنها درک شما از زبان را عمیقتر میکند، بلکه باعث میشود دیگران شما را به عنوان یک سخنور مسلطتر و حرفهایتر بشناسند.



