- چطور میتوانم از فعل Try در جملات انگلیسی به شکل طبیعی و مانند یک نیتیو استفاده کنم؟
- رایجترین کالوکیشن های Try کدامند و چه معنایی دارند؟
- تفاوت بین try to do و try doing در چیست و هر کدام را کجا باید به کار برد؟
- آیا اصطلاحات و عبارات خاصی با فعل Try وجود دارد که در مکالمات روزمره کاربرد داشته باشد؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات پاسخ خواهیم داد و شما را با دنیای گسترده و کاربردی کالوکیشن های Try در زبان انگلیسی آشنا خواهیم کرد. فعل Try یکی از پرکاربردترین افعال در زبان انگلیسی است، اما استفاده صحیح و طبیعی از آن نیازمند شناخت همایندهای (کالوکیشنهای) آن است. یادگیری این ترکیبات به شما کمک میکند تا از سطح ترجمه کلمهبهکلمه فراتر رفته و جملاتی بسازید که دقیق، روان و کاملاً طبیعی به نظر برسند. با ما همراه باشید تا با مثالهای متعدد و ترجمه فارسی، تسلط خود را بر این فعل کلیدی افزایش دهید.
درک مفهوم کالوکیشن (Collocation)
قبل از پرداختن به کالوکیشن های Try، بهتر است مروری کوتاه بر مفهوم «کالوکیشن» داشته باشیم. کالوکیشن به ترکیبی از دو یا چند کلمه گفته میشود که به طور طبیعی و رایج در کنار یکدیگر به کار میروند. این ترکیبات برای انگلیسیزبانان کاملاً عادی و صحیح به نظر میرسند، در حالی که ترکیبهای دیگر ممکن است عجیب یا حتی اشتباه باشند. برای مثال، در انگلیسی میگوییم “make a mistake” و نه “do a mistake”. یادگیری کالوکیشنها کلید اصلی برای روان و طبیعی صحبت کردن است.
تفاوت کلیدی: Try to do و Try doing
یکی از مهمترین نکات در استفاده از فعل Try، درک تفاوت بین دو ساختار اصلی آن است. این دو ساختار معنای متفاوتی را منتقل میکنند و استفاده نادرست از آنها میتواند منجر به سوءتفاهم شود.
۱. ساختار Try + to + Verb (تلاش کردن برای انجام کاری)
این ساختار زمانی به کار میرود که شما برای انجام کاری تلاش میکنید، بهخصوص کاری که دشوار است و ممکن است در آن موفق نشوید. تمرکز در اینجا روی «تلاش و کوشش» است.
- مثال: She tried to lift the heavy box, but it was too heavy.
- ترجمه: او سعی کرد جعبه سنگین را بلند کند، اما خیلی سنگین بود. (تمرکز بر تلاش اوست)
- مثال: I will try to finish the report by 5 PM.
- ترجمه: من سعی خواهم کرد گزارش را تا ساعت ۵ عصر تمام کنم. (نشاندهنده کوشش برای رسیدن به هدف است)
۲. ساختار Try + Verb-ing (امتحان کردن چیزی)
این ساختار زمانی استفاده میشود که شما کاری را به صورت آزمایشی انجام میدهید تا نتیجه یا تأثیر آن را ببینید. در اینجا هدف، تست کردن یک روش یا راهحل است، نه لزوماً تلاش برای غلبه بر یک چالش.
- مثال: If you can’t sleep, try drinking a glass of warm milk.
- ترجمه: اگر نمیتوانی بخوابی، نوشیدن یک لیوان شیر گرم را امتحان کن. (بهعنوان یک راهحل آزمایشی)
- مثال: We tried calling his office, but no one answered.
- ترجمه: ما زنگ زدن به دفترش را امتحان کردیم، اما کسی جواب نداد. (یک روش را تست کردیم)
کالوکیشنهای رایج Try با قید (Adverb)
قیدها میتوانند شدت و نوع تلاش را بهتر توصیف کنند. ترکیب فعل Try با قیدهای مختلف، به جمله شما عمق و دقت بیشتری میبخشد. در اینجا برخی از مهمترینها آورده شده است.
| کالوکیشن (Collocation) | معنی فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
|---|---|---|---|
| Try hard | سخت تلاش کردن | He tried hard to win the competition. | او سخت تلاش کرد تا در مسابقه برنده شود. |
| Try desperately | مستاصلانه تلاش کردن | They tried desperately to find a survivor in the wreckage. | آنها مستاصلانه تلاش کردند تا یک بازمانده در لاشه هواپیما پیدا کنند. |
| Try unsuccessfully | تلاش ناموفق داشتن | She tried unsuccessfully to hide her disappointment. | او بهطور ناموفقی تلاش کرد ناامیدیاش را پنهان کند. |
| Try in vain | بیهوده تلاش کردن | I tried in vain to persuade him to stay. | من بیهوده تلاش کردم او را برای ماندن متقاعد کنم. |
کالوکیشنهای رایج Try با اسم (Noun)
فعل Try اغلب با اسمهای مختلفی همراه میشود تا عبارات معناداری بسازد. این ترکیبات در مکالمات روزمره بسیار پرکاربرد هستند.
۱. امتحان کردن چیزهای جدید
- Try something new: امتحان کردن چیز جدید
مثال: Let’s go to that new restaurant and try something new. (بیا به آن رستوران جدید برویم و چیز جدیدی امتحان کنیم.) - Try a new approach/method/technique: امتحان کردن یک رویکرد/روش/تکنیک جدید
مثال: The old method isn’t working, so we need to try a new approach. (روش قدیمی کار نمیکند، بنابراین باید یک رویکرد جدید را امتحان کنیم.)
۲. شانس و فرصت
- Try one’s luck: شانس خود را امتحان کردن
مثال: I’m going to try my luck at the lottery this week. (قصد دارم این هفته شانسم را در بختآزمایی امتحان کنم.) - Try one’s best: نهایت تلاش خود را کردن
مثال: I can’t promise I’ll win, but I’ll try my best. (قول نمیدهم برنده شوم، اما نهایت تلاشم را خواهم کرد.) - Give it a try: امتحانش کردن، یک شانسی به آن دادن
مثال: I’ve never skied before, but I’m willing to give it a try. (من قبلاً هرگز اسکی نکردهام، اما مایلم امتحانش کنم.)
عبارات فعلی (Phrasal Verbs) و اصطلاحات با Try
فعل Try در ترکیب با حروف اضافه، عبارات فعلی با معانی کاملاً جدید میسازد. علاوه بر این، اصطلاحات زیادی نیز با این فعل وجود دارند که یادگیری آنها برای درک مکالمات غیررسمی ضروری است.
مهمترین Phrasal Verbs با Try
-
Try on: پرو کردن (لباس، کفش، عینک و …)
- مثال: Could I try on this jacket, please?
- ترجمه: ممکن است لطفاً این کت را پرو کنم؟
-
Try out: امتحان کردن، تست کردن (یک دستگاه، ایده، یا مهارت)
- مثال: You should try out the new software to see if you like it.
- ترجمه: باید نرمافزار جدید را امتحان کنی تا ببینی دوستش داری یا نه.
-
Try out for: برای عضویت در تیم یا گروهی تلاش کردن (معمولاً با شرکت در آزمون یا رقابت)
- مثال: She is going to try out for the school’s basketball team.
- ترجمه: او قصد دارد برای ورود به تیم بسکتبال مدرسه تلاش کند.
اصطلاحات (Idioms) کاربردی با Try
-
Try your hand at something: برای اولین بار کاری را امتحان کردن تا ببینید در آن مهارت دارید یا نه.
مثال: I want to try my hand at painting. (میخواهم نقاشی را امتحان کنم.)
-
Try one’s patience: صبر کسی را لبریز کردن، کسی را به ستوه آوردن.
مثال: The constant delays are really trying my patience. (تأخیرهای مداوم واقعاً دارد صبرم را لبریز میکند.)
-
Don’t try this at home: این کار را در خانه امتحان نکنید. (هشداری که معمولاً برای کارهای خطرناک نمایش داده شده در تلویزیون به کار میرود.)
مثال: The stuntman performed a dangerous jump and warned, “Don’t try this at home.” (بدلکار یک پرش خطرناک انجام داد و هشدار داد: «این کار را در خانه امتحان نکنید.»)
-
Nice try: تلاش خوبی بود. (معمولاً به صورت کنایهآمیز برای تلاشی که شکست خورده به کار میرود.)
مثال: You thought you could trick me? Nice try, but it won’t work. (فکر کردی میتوانی مرا گول بزنی؟ تلاش خوبی بود، اما فایدهای ندارد.)
جمعبندی نهایی
فعل Try بسیار فراتر از معنای ساده «سعی کردن» است. تسلط بر کالوکیشن های Try به شما این امکان را میدهد که منظور خود را با دقت بیشتری بیان کنید و مانند یک انگلیسیزبان واقعی صحبت کنید. به یاد داشته باشید که تفاوت بین try to do (تلاش برای انجام کار سخت) و try doing (امتحان کردن یک راهحل) یکی از کلیدیترین نکات است. با مطالعه و تمرین مثالهای ارائه شده در این مقاله، میتوانید این ترکیبات را به دایره لغات فعال خود اضافه کرده و از آنها در مکالمات و نوشتههای خود به درستی استفاده کنید.



