- چگونه میتوانیم در مکالمات انگلیسی خود طبیعیتر و حرفهایتر به نظر برسیم؟
- کالوکیشن های Time در زبان انگلیسی کدامند و چرا یادگیری آنها ضروری است؟
- پرکاربردترین ترکیبهای فعل، صفت و اسم با کلمه Time چه هستند؟
- چطور از این کالوکیشنها در جملات مختلف برای بیان مفاهیم مربوط به زمان استفاده کنیم؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات پاسخ خواهیم داد و به شما کمک میکنیم تا با تسلط بر کالوکیشن های Time، سطح زبان انگلیسی خود را به شکل چشمگیری ارتقا دهید. کلمه «Time» یکی از پرتکرارترین واژگان در زبان انگلیسی است و یادگیری نحوه ترکیب صحیح آن با کلمات دیگر (کالوکیشن)، کلید صحبت کردن مانند یک فرد بومی (Native) است. استفاده از این همنشینهای واژگانی به شما کمک میکند تا از ساختارهای تحتاللفظی و فارسیگونه فاصله بگیرید و پیام خود را دقیقتر، طبیعیتر و با اعتماد به نفس بیشتری منتقل کنید. در ادامه، دستهبندی کاملی از این کالوکیشنها را به همراه مثالهای کاربردی و ترجمه روان فارسی ارائه خواهیم کرد تا این مفهوم برای همیشه در ذهن شما حک شود.
چرا یادگیری کالوکیشن های Time اهمیت دارد؟
قبل از اینکه به لیست بلند بالای کالوکیشنها بپردازیم، بهتر است بدانیم چرا اینقدر روی یادگیری آنها تاکید میشود. وقتی یک زبانآموز فارسیزبان میخواهد بگوید «وقت تلف کردن»، ممکن است به صورت کلمه به کلمه ترجمه کند و عبارتی اشتباه بسازد. اما یک انگلیسیزبان به طور ذاتی میداند که باید از ترکیب “waste time” استفاده کند. این همان قدرت کالوکیشن است. یادگیری کالوکیشن های Time به شما کمک میکند:
- طبیعی و روان صحبت کنید: استفاده از ترکیباتی که افراد بومی به کار میبرند، کلام شما را از حالت رباتیک و کتابی خارج میکند.
- منظور خود را دقیقتر برسانید: هر کالوکیشن بار معنایی خاصی دارد. برای مثال، “kill time” و “pass the time” هر دو به معنی «وقت گذراندن» هستند اما در موقعیتهای متفاوتی به کار میروند.
- درک شنیداری خود را تقویت کنید: با شناخت این ترکیبات، درک فیلمها، پادکستها و مکالمات روزمره برایتان بسیار سادهتر خواهد شد.
- در آزمونهای بینالمللی موفقتر باشید: در آزمونهایی مانند آیلتس و تافل، استفاده صحیح از کالوکیشنها نمره شما را در بخشهای Speaking و Writing به شکل قابل توجهی افزایش میدهد.
کالوکیشنهای فعل با Time (Verb + Time)
این دسته از کالوکیشنها جزو پرکاربردترینها هستند و تقریباً در تمام مکالمات روزمره به آنها نیاز پیدا خواهید کرد. در این ساختار، یک فعل قبل از کلمه Time قرار میگیرد و مفهومی مرتبط با مدیریت، گذران یا استفاده از زمان را میسازد.
افعال مربوط به گذراندن و صرف کردن زمان
-
Spend time: وقت گذراندن، زمان صرف کردن
مثال: I want to spend more time with my family on weekends.
ترجمه: میخواهم آخر هفتهها وقت بیشتری را با خانوادهام بگذرانم. -
Waste time: وقت تلف کردن
مثال: Stop wasting time playing video games and do your homework.
ترجمه: از تلف کردن وقت با بازیهای ویدیویی دست بردار و تکالیفت را انجام بده. -
Save time: در زمان صرفهجویی کردن
مثال: Shopping online can save you a lot of time.
ترجمه: خرید آنلاین میتواند در زمان شما بسیار صرفهجویی کند. -
Kill time / Pass the time: وقتکشی کردن، وقت گذراندن (معمولاً برای انتظار)
مثال: We played cards to kill time while waiting for our flight.
ترجمه: ما برای وقتکشی تا زمان پروازمان، ورق بازی کردیم. -
Take your time: عجله نکردن، وقت کافی داشتن
مثال: There’s no need to rush. Take your time and answer the questions carefully.
ترجمه: نیازی به عجله نیست. با خیال راحت وقت بگذار و با دقت به سوالات پاسخ بده.
افعال مربوط به مدیریت و برنامهریزی زمان
-
Make time for: برای کاری یا کسی وقت گذاشتن
مثال: Despite his busy schedule, he always makes time for his children.
ترجمه: با وجود برنامه شلوغش، او همیشه برای فرزندانش وقت میگذارد. -
Find time: وقت پیدا کردن
مثال: I need to find time to go to the gym this week.
ترجمه: این هفته باید وقتی برای رفتن به باشگاه پیدا کنم. -
Run out of time: وقت تمام کردن، وقت کم آوردن
مثال: I couldn’t finish the exam because I ran out of time.
ترجمه: نتوانستم امتحان را تمام کنم چون وقتم تمام شد. -
Take time off: مرخصی گرفتن
مثال: She decided to take some time off work to travel.
ترجمه: او تصمیم گرفت برای مسافرت مدتی از کار مرخصی بگیرد. -
Make up for lost time: زمان از دست رفته را جبران کردن
مثال: After his illness, he worked hard to make up for lost time.
ترجمه: بعد از بیماریاش، او سخت کار کرد تا زمان از دست رفته را جبران کند.
کالوکیشنهای صفت با Time (Adjective + Time)
صفات مختلفی میتوانند قبل از کلمه Time بیایند تا کیفیت یا کمیّت آن را توصیف کنند. این ترکیبات به شما کمک میکنند تا احساسات و توصیفات دقیقتری را در مورد زمان بیان کنید.
صفات مربوط به مدت زمان
-
A long time: مدت زمان طولانی
مثال: It took a long time to fix the car.
ترجمه: تعمیر ماشین مدت زمان زیادی طول کشید. -
A short time: مدت زمان کوتاه
مثال: We only had a short time to prepare for the presentation.
ترجمه: ما فقط زمان کوتاهی برای آماده شدن برای ارائه داشتیم. -
Spare time / Free time: اوقات فراغت
مثال: What do you like to do in your free time?
ترجمه: دوست داری در اوقات فراغتت چه کاری انجام دهی؟
صفات مربوط به کیفیت زمان
-
A good time / A great time: خوش گذراندن، اوقات خوشی داشتن
مثال: We had a great time at the party last night.
ترجمه: ما دیشب در مهمانی خیلی خوش گذراندیم. -
A hard time / A tough time: دوران سخت، شرایط دشوار
مثال: He’s going through a hard time since he lost his job.
ترجمه: او از وقتی کارش را از دست داده، دوران سختی را میگذراند. -
The right time: زمان مناسب
مثال: We need to wait for the right time to launch the product.
ترجمه: ما باید منتظر زمان مناسب برای عرضه محصول بمانیم.
عبارات و اصطلاحات رایج با Time
علاوه بر ساختارهای فعل و صفت، عبارات و اصطلاحات زیادی نیز وجود دارند که از کلمه Time استفاده میکنند. این عبارات اغلب معنایی فراتر از معنای تحتاللفظی کلمات دارند و یادگیری آنها برای درک عمیق زبان ضروری است.
عبارات مربوط به وقتشناسی
| اصطلاح (Collocation) | معنی و کاربرد | مثال |
|---|---|---|
| On time | دقیقاً سر وقت، طبق برنامه | The train arrived exactly on time. (قطار دقیقاً سر وقت رسید.) |
| In time | به موقع، قبل از اینکه دیر شود | We got to the airport just in time to catch our flight. (ما درست به موقع به فرودگاه رسیدیم تا پروازمان را بگیریم.) |
| Just in time | دقیقاً لحظه آخر، دقیقه نود | The ambulance arrived just in time to save his life. (آمبولانس دقیقاً لحظه آخر رسید تا جان او را نجات دهد.) |
عبارات اصطلاحی (Idiomatic Expressions)
-
Time flies: زمان به سرعت میگذرد (زمان پرواز میکند)
مثال: I can’t believe it’s almost the end of the year. Time flies!
ترجمه: باورم نمیشود که تقریباً آخر سال است. زمان چقدر زود میگذرد! -
It’s about time: دیگر وقتش رسیده، بالاخره
مثال: It’s about time you cleaned your room!
ترجمه: دیگر وقتش رسیده که اتاقت را تمیز کنی! -
Time is money: وقت طلاست
مثال: In the business world, you have to remember that time is money.
ترجمه: در دنیای تجارت، باید به خاطر داشته باشی که وقت طلاست. -
Give someone a hard time: کسی را اذیت کردن، برای کسی شرایط را سخت کردن
مثال: My boss gave me a hard time about the report.
ترجمه: رئیسم سر گزارش خیلی اذیتم کرد. -
Time after time: بارها و بارها، مکرراً
مثال: I’ve told you time after time not to do that.
ترجمه: من بارها و بارها به تو گفتهام که آن کار را نکنی.
جمعبندی و نکات نهایی
یادگیری و استفاده از کالوکیشن های Time یک سرمایهگذاری هوشمندانه برای ارتقای مهارتهای زبان انگلیسی شماست. این ترکیبات به شما کمک میکنند تا از سطح یک زبانآموز مبتدی یا متوسط فراتر رفته و مانند یک فرد بومی صحبت کنید. برای تسلط بر این موارد، پیشنهاد میکنیم:
- توجه فعال داشته باشید: هنگام تماشای فیلم یا خواندن متنهای انگلیسی، به کلماتی که همراه با “Time” میآیند دقت کنید.
- یادداشتبرداری کنید: یک دفترچه یادداشت برای کالوکیشنها داشته باشید و هر ترکیب جدیدی را که یاد میگیرید با مثال ثبت کنید.
- تمرین کنید: سعی کنید در مکالمات و نوشتههای خود آگاهانه از این کالوکیشنها استفاده کنید. هرچه بیشتر تمرین کنید، این ترکیبات برایتان طبیعیتر خواهند شد.
با به کار بستن این راهکارها و مرور مداوم لیست ارائه شده در این مقاله، به زودی خواهید دید که چگونه تسلط شما بر مفاهیم زمانی در زبان انگلیسی افزایش یافته و مکالمات شما چقدر روانتر و طبیعیتر شده است.



