- آیا تا به حال در استفاده از فعل “Tell” در انگلیسی سردرگم شدهاید؟
- میدانید تفاوت “Say” و “Tell” در چیست و چگونه هر کدام را به درستی به کار ببریم؟
- برای صحبت کردن روانتر و طبیعیتر در انگلیسی، شناخت “کالوکیشن های Tell” چه اهمیتی دارد؟
- به دنبال لیستی جامع از پرکاربردترین “کالوکیشن های Tell” با مثال و ترجمه فارسی هستید؟
- چگونه میتوانیم این همنشینها را به طور مؤثر یاد بگیریم و در مکالمات روزمره خود استفاده کنیم؟
در این مقاله، به تمام این سوالات پاسخ خواهیم داد و شما را با دنیای جذاب و کاربردی کالوکیشن های Tell آشنا خواهیم کرد. بسیاری از زبانآموزان هنگام استفاده از فعل “Tell” با چالشهایی روبرو میشوند، چرا که این فعل در ترکیب با کلمات دیگر معانی متفاوتی پیدا میکند و گاهی اوقات با فعل “Say” اشتباه گرفته میشود. شناخت صحیح کالوکیشن های Tell نه تنها به شما کمک میکند تا طبیعیتر و بومیتر صحبت کنید، بلکه دقت و وضوح بیان شما را نیز به طور چشمگیری افزایش میدهد. ما در این مطلب، مهمترین و پرکاربردترین این همنشینها را به همراه مثالهای متعدد و ترجمه فارسی ارائه خواهیم داد تا مسیر یادگیری شما را هموارتر کنیم. آمادهاید تا مهارتهای انگلیسی خود را یک پله ارتقا دهید؟
کالوکیشن چیست و چرا در یادگیری زبان مهم است؟
پیش از شیرجه زدن به جزئیات کالوکیشن های Tell، لازم است ابتدا درک کنیم که کالوکیشن (Collocation) دقیقاً به چه معناست. کالوکیشن به ترکیب طبیعی دو یا چند کلمه گفته میشود که اغلب در کنار یکدیگر به کار میروند و برای یک بومیزبان کاملاً عادی به نظر میرسند. به عنوان مثال، در فارسی ما میگوییم “چای دم کردن”، نه “چای پختن”. این ترکیب “دم کردن چای” یک کالوکیشن است.
یادگیری کالوکیشنها به چند دلیل حیاتی است:
- افزایش طبیعی بودن گفتار و نوشتار: استفاده از کالوکیشنهای صحیح باعث میشود که کلام شما شبیه به یک بومیزبان باشد و نه یک ترجمه کلمهبهکلمه.
- افزایش دقت و وضوح: انتخاب کلمه مناسب در کنار فعل یا اسم، پیام شما را دقیقتر و واضحتر منتقل میکند.
- تقویت دایره لغات فعال: با یادگیری کالوکیشنها، شما نه فقط یک کلمه، بلکه مجموعهای از کلمات را در کنار هم میآموزید.
- بهبود درک مطلب: درک مفهوم کلی جملات و متون با شناخت این همنشینها بسیار سادهتر میشود.
تفاوت Say و Tell: کلید درک کالوکیشن های Tell
یکی از رایجترین ابهامات برای زبانآموزان، تفاوت بین دو فعل “Say” و “Tell” است. هر دو فعل به معنای “گفتن” هستند، اما کاربردهای متفاوتی دارند و در کالوکیشنهای مختلفی به کار میروند. درک این تفاوت، مبنای درک صحیح کالوکیشن های Tell است.
Say: معمولاً بر روی خودِ کلماتی که گفته میشوند تمرکز دارد و اغلب بدون مفعول مستقیم (فردی که به او گفته میشود) به کار میرود. اگر هم مفعولی باشد، اغلب با حرف اضافه “to” همراه است.
- He said hello. (او سلام گفت.)
- She said that she was tired. (او گفت که خسته است.)
- What did you say to him? (چه چیزی به او گفتی؟)
Tell: بر روی انتقال اطلاعات یا پیامی به یک شخص خاص تمرکز دارد و تقریباً همیشه با یک مفعول مستقیم (فردی که به او گفته میشود) به کار میرود. به عبارت دیگر، فعل “Tell” نیازمند وجود گیرنده پیام است.
- I told him a story. (من برای او داستانی تعریف کردم.)
- Can you tell me your name? (میتوانی اسمت را به من بگویی؟)
- She told us the truth. (او حقیقت را به ما گفت.)
اکنون که این تفاوت اساسی را درک کردیم، میتوانیم به سراغ کالوکیشن های Tell برویم و ببینیم این فعل با چه کلماتی همنشین میشود.
پرکاربردترین کالوکیشن های Tell با مثال و ترجمه
در این بخش، به مهمترین و پرکاربردترین کالوکیشن های Tell میپردازیم. برای هر کالوکیشن، توضیح مختصری ارائه شده و سپس با چندین مثال کاربردی همراه با ترجمه فارسی، نحوه استفاده از آن را روشن میکنیم.
Tell a story
این کالوکیشن به معنای “داستان تعریف کردن” یا “حکایت کردن” است.
- My grandfather loves to tell a story about his childhood.
(پدربزرگم عاشق این است که داستانی از دوران کودکیاش تعریف کند.) - She was telling us a funny story about her trip.
(او داشت برایمان یک داستان خندهدار درباره سفرش تعریف میکرد.) - Can you tell a story to the children before they sleep?
(میتوانی قبل از خواب برای بچهها داستانی تعریف کنی؟)
Tell a lie / Tell the truth
این دو کالوکیشن متضاد یکدیگر هستند. Tell a lie به معنای “دروغ گفتن” و Tell the truth به معنای “حقیقت را گفتن” است.
- Never tell a lie, even if it’s difficult to tell the truth.
(هرگز دروغ نگو، حتی اگر گفتن حقیقت دشوار باشد.) - He was afraid to tell his parents the truth about the broken vase.
(او میترسید که حقیقت را درباره گلدان شکسته به والدینش بگوید.) - Are you telling me the truth, or are you trying to tell a lie?
(داری حقیقت را به من میگویی، یا داری تلاش میکنی دروغ بگویی؟)
Tell a joke
این کالوکیشن به معنای “لطیفه گفتن” یا “جوک تعریف کردن” است.
- He always knows how to tell a good joke.
(او همیشه میداند چطور یک لطیفه خوب تعریف کند.) - Please, tell us a joke to lighten the mood.
(لطفاً، یک جوک برایمان بگو تا فضا را سبکتر کنی.) - She tried to tell a joke, but no one laughed.
(او سعی کرد یک لطیفه بگوید، اما هیچ کس نخندید.)
Tell the time
این عبارت به معنای “ساعت را گفتن” یا “ساعت را خواندن” (که اغلب برای کودکان یا کسانی که ساعت را نمیدانند استفاده میشود) است.
- My son is learning to tell the time.
(پسرم دارد یاد میگیرد که ساعت را بخواند.) - Can you tell me the time, please?
(میتوانید ساعت را به من بگویید، لطفاً؟) - The old clock doesn’t tell the time correctly anymore.
(ساعت قدیمی دیگر ساعت را درست نشان نمیدهد.)
Tell the difference
این کالوکیشن به معنای “تفاوت قائل شدن” یا “تشخیص تفاوت” است.
- It’s hard to tell the difference between the two paintings.
(تشخیص تفاوت بین دو نقاشی دشوار است.) - Can you tell the difference between butter and margarine?
(میتوانی تفاوت کره و مارگارین را تشخیص دهی؟) - After years of experience, she could easily tell the difference between real and fake diamonds.
(پس از سالها تجربه، او به راحتی میتوانست تفاوت الماس واقعی و تقلبی را تشخیص دهد.)
Tell secrets
به معنای “اسرار را فاش کردن” یا “رازها را گفتن” است.
- Don’t tell secrets to strangers.
(اسرار را به غریبهها نگو.) - They promised never to tell each other’s secrets.
(آنها قول دادند هرگز اسرار یکدیگر را فاش نکنند.) - She accidentally told a secret that wasn’t hers to tell.
(او ناخواسته رازی را فاش کرد که متعلق به او نبود.)
Tell someone off
این کالوکیشن به معنای “کسی را سرزنش کردن” یا “توبیخ کردن” است، اغلب به خاطر رفتار بد.
- The teacher had to tell the students off for making too much noise.
(معلم مجبور شد دانشآموزان را به خاطر سر و صدای زیاد سرزنش کند.) - My mom always tells me off when I don’t clean my room.
(مادرم همیشه وقتی اتاقم را تمیز نمیکنم، مرا سرزنش میکند.) - He got told off for being late again.
(او به خاطر دوباره دیر کردن توبیخ شد.)
Tell a fortune / Tell fortunes
این عبارت به معنای “فال گرفتن” یا “آیندهبینی کردن” است.
- An old woman offered to tell my fortune at the fair.
(یک زن مسن در نمایشگاه پیشنهاد داد برایم فال بگیرد.) - Do you believe in people who claim to tell fortunes?
(آیا به افرادی که ادعا میکنند فال میگیرند اعتقاد داری؟)
Tell tales
این کالوکیشن به معنای “خبرچینی کردن” یا “داستانهای دروغین یا اغراقآمیز گفتن” است، به ویژه برای ایجاد مشکل.
- Stop telling tales about your classmates!
(دست از خبرچینی درباره همکلاسیهایت بردار!) - My little brother always tells tales when he gets into trouble.
(برادر کوچکم همیشه وقتی به دردسر میافتد، خبرچینی میکند.)
Tell apart
به معنای “از هم تشخیص دادن” یا “تفاوت گذاشتن” است، معمولاً برای چیزهایی که بسیار شبیه به هم هستند.
- The twin sisters look so alike, it’s hard to tell them apart.
(خواهران دوقلو آنقدر شبیه هم هستند که تشخیص دادنشان از هم دشوار است.) - Can you tell these two paintings apart? They seem identical.
(میتوانی این دو نقاشی را از هم تشخیص دهی؟ آنها کاملاً یکسان به نظر میرسند.)
Tell the future
این کالوکیشن به معنای “پیشگویی کردن” یا “آینده را گفتن” است.
- No one can truly tell the future.
(هیچ کس نمیتواند واقعاً آینده را بگوید.) - She claimed she could tell the future by looking at your palm.
(او ادعا میکرد که میتواند با نگاه کردن به کف دستت آینده را بگوید.)
Tell me about it!
این یک عبارت عامیانه است که برای ابراز همدردی یا تأیید چیزی که کسی گفته استفاده میشود، به این معنی که “من هم همین تجربه را دارم” یا “کاملاً میفهمم چه میگویی”.
- “My boss is so demanding.” “Tell me about it!”
(“رئیسم خیلی سختگیر است.” “درست میگویی!/من هم همین را میگویم!”) - “This traffic is terrible.” “Oh, tell me about it! I’ve been stuck here for an hour.”
(“این ترافیک وحشتناک است.” “اوه، کاملاً میفهمم! من یک ساعت است اینجا گیر کردهام.”)
Tell it like it is
این عبارت به معنای “صادقانه و بدون رودربایستی حرف زدن” یا “همانطور که هست گفتن” است.
- He’s a very straightforward person; he always tells it like it is.
(او فردی بسیار رکگو است؛ همیشه همانطور که هست میگوید.) - Sometimes you just have to tell it like it is, even if it’s hard.
(گاهی اوقات فقط باید همانطور که هست بگویی، حتی اگر سخت باشد.)
Tell the world
این کالوکیشن به معنای “همه جا جار زدن” یا “به همه خبر دادن” است، اغلب برای خبرهای مهم یا هیجانانگیز.
- When I got promoted, I wanted to tell the world.
(وقتی ترفیع گرفتم، میخواستم به همه خبر بدهم.) - She was so proud of her daughter’s achievement that she wanted to tell the whole world.
(او آنقدر به دستاورد دخترش افتخار میکرد که میخواست به تمام دنیا بگوید.)
Tell from experience
این عبارت به معنای “از روی تجربه گفتن” یا “بر اساس تجربه خود اظهار نظر کردن” است.
- I can tell you from experience that learning a new language takes time and effort.
(از روی تجربه به شما میگویم که یادگیری یک زبان جدید زمان و تلاش میبرد.) - She spoke about the challenges of entrepreneurship, telling from her own experience.
(او درباره چالشهای کارآفرینی صحبت کرد و از تجربه شخصی خودش گفت.)
نکات طلایی برای یادگیری و بهکارگیری کالوکیشن های Tell
یادگیری کالوکیشن های Tell نیازمند تمرین و تکرار است. در اینجا چند نکته کاربردی برای کمک به شما آورده شده است:
- گوش دادن فعال: به پادکستها، فیلمها، سریالها و مکالمات بومیزبانها با دقت گوش دهید. به اینکه آنها چگونه از فعل “Tell” در کنار کلمات دیگر استفاده میکنند، توجه کنید.
- مطالعه گسترده: کتابها، مقالات و وبلاگهای انگلیسی بخوانید. وقتی با یک کالوکیشن جدید روبرو میشوید، آن را یادداشت کنید.
- ساختن فلشکارت: برای هر کالوکیشن یک فلشکارت بسازید. در یک طرف کالوکیشن و در طرف دیگر مثال و ترجمه آن را بنویسید.
- تمرین با مثالهای شخصی: سعی کنید برای هر کالوکیشن چندین جمله با استفاده از تجربیات و موقعیتهای شخصی خود بسازید. این کار به تثبیت آن در ذهن شما کمک میکند.
- استفاده در مکالمه: فعالانه سعی کنید از کالوکیشنهایی که یاد گرفتهاید در مکالمات روزمره خود استفاده کنید. ترس از اشتباه را کنار بگذارید.
- نوشتن ژورنال یا وبلاگ: نوشتن منظم به زبان انگلیسی فرصت خوبی برای به کارگیری کالوکیشنهای جدید فراهم میکند.
- استفاده از دیکشنریهای کالوکیشن: این نوع دیکشنریها به طور خاص برای یافتن همنشینهای کلمات طراحی شدهاند و منابع بسیار ارزشمندی هستند.
اشتباهات رایج در استفاده از کالوکیشن های Tell و نحوه اجتناب از آنها
با اینکه کالوکیشن های Tell بسیار کاربردی هستند، اما اشتباهاتی نیز در استفاده از آنها رایج است. درک این اشتباهات به شما کمک میکند تا از آنها دوری کنید:
- اشتباه گرفتن Say و Tell: این رایجترین اشتباه است. همیشه به یاد داشته باشید که “Tell” معمولاً به یک مفعول (شخص) نیاز دارد، در حالی که “Say” میتواند بدون مفعول یا با “to” + مفعول باشد.
- غلط:
She told that she was happy. - درست: She said that she was happy. (او گفت که خوشحال است.)
- درست: She told me that she was happy. (او به من گفت که خوشحال است.)
- غلط:
- ترجمه کلمهبهکلمه: تلاش برای ترجمه مستقیم عبارات از فارسی به انگلیسی اغلب منجر به اشتباه در کالوکیشن میشود. به جای “گفتن یک داستان” فکر کردن، به “tell a story” به عنوان یک واحد کامل فکر کنید.
- عدم توجه به حروف اضافه: در برخی موارد، “Tell” با حروف اضافه خاصی همراه میشود که تغییر آنها میتواند معنی را تغییر دهد یا جمله را غلط کند. هرچند بسیاری از کالوکیشنهای Tell مستقیم هستند.
- عدم تمرین کافی: همانند هر مهارت دیگری، بدون تمرین و تکرار کافی، کالوکیشنها به راحتی فراموش میشوند. فعالانه به دنبال فرصتهایی برای استفاده از آنها باشید.
نتیجهگیری
یادگیری کالوکیشن های Tell گامی مهم در جهت تسلط بر زبان انگلیسی و صحبت کردن مانند یک بومیزبان است. با درک تفاوتهای ظریف بین “Say” و “Tell” و تسلط بر همنشینهای رایج فعل “Tell” که در این مقاله بررسی کردیم، میتوانید دقت، روان بودن و طبیعی بودن مکالمات انگلیسی خود را به طرز چشمگیری بهبود بخشید. به یاد داشته باشید که کلید موفقیت، تمرین مداوم، گوش دادن فعال و به کارگیری این کالوکیشنها در موقعیتهای واقعی است. پس دست به کار شوید، این کالوکیشنها را به لیست لغات فعال خود اضافه کنید و از پیشرفت خود در زبان انگلیسی لذت ببرید.



