- چگونه میتوانیم انواع مختلف صدا را در انگلیسی به شکلی طبیعی و مانند یک فرد نیتیو توصیف کنیم؟
- چه تفاوت معنایی بین عباراتی مانند a faint sound و a soft sound وجود دارد؟
- چه فعلها و صفتهایی به طور رایج با کلمه “Sound” در انگلیسی همراه میشوند؟
- آیا “Sound” فقط به معنای «صدا» است یا کاربردهای دیگری نیز به عنوان فعل یا صفت دارد؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. یادگیری همایندها یا کالوکیشنها یکی از مؤثرترین راهها برای عبور از سطح متوسط و رسیدن به تسلط در زبان انگلیسی است. کلمه “Sound” یکی از پرکاربردترین واژگان است و دانستن ترکیبات صحیح آن، به شما کمک میکند تا طبیعیتر و دقیقتر صحبت کنید. ما به صورت عمیق به بررسی کالوکیشن های Sound پرداخته و با ارائه مثالهای متعدد و ترجمه فارسی، به شما نشان میدهیم که چگونه از این ترکیبات در مکالمات و نوشتههای خود به درستی استفاده کنید.
چرا یادگیری کالوکیشن های Sound اهمیت دارد؟
قبل از آنکه به سراغ لیست بلندبالای همایندها برویم، بهتر است بدانیم چرا این موضوع اینقدر مهم است. کالوکیشن (Collocation) به معنای ترکیب کلماتی است که به طور طبیعی و رایج در کنار یکدیگر قرار میگیرند. برای مثال، در فارسی میگوییم «چای دم کردن» و نه «چای درست کردن». اگرچه معنای دوم قابل فهم است، اما اولی طبیعیتر به نظر میرسد. در انگلیسی نیز همین قانون برقرار است. استفاده از کالوکیشن های Sound به شما کمک میکند تا:
- طبیعیتر صحبت کنید: استفاده از ترکیبات صحیح باعث میشود گفتار شما شبیه به یک انگلیسیزبان بومی (Native) باشد.
- منظور خود را دقیقتر بیان کنید: هر کالوکیشن بار معنایی خاصی دارد و به شما امکان میدهد تا جزئیات بیشتری را منتقل کنید.
- درک مطلب بهتری داشته باشید: با شناخت این ترکیبات، متون و مکالمات انگلیسی را سریعتر و عمیقتر درک خواهید کرد.
صفتهای رایج همراه با Sound (Adjective + Sound)
یکی از متداولترین ترکیبات، استفاده از صفت برای توصیف نوع، بلندی یا کیفیت صدا است. در این بخش، مهمترین صفتهایی را که با Sound همراه میشوند، بررسی میکنیم.
توصیف بلندی و شدت صدا
این صفتها به ما کمک میکنند تا میزان بلندی یا آهستگی یک صدا را مشخص کنیم.
-
Loud sound (صدای بلند): این رایجترین ترکیب برای توصیف صدایی است که به راحتی شنیده میشود.
Example: The loud sound of the alarm clock woke me up.
ترجمه: صدای بلند ساعت زنگدار مرا بیدار کرد. -
Deafening sound (صدای کرکننده): برای توصیف صدایی که به شدت بلند و آزاردهنده است، از این صفت استفاده میشود.
Example: There was a deafening sound when the explosion occurred.
ترجمه: هنگام وقوع انفجار، صدای کرکنندهای به گوش رسید. -
Soft sound (صدای آرام و ملایم): متضاد loud sound است و به صدایی آرام و خوشایند اشاره دارد.
Example: I love the soft sound of the rain falling on the roof.
ترجمه: من عاشق صدای ملایم باران روی سقف هستم. -
Faint sound (صدای ضعیف و خفیف): این صفت برای صدایی به کار میرود که به سختی قابل شنیدن است.
Example: I heard a faint sound coming from the basement.
ترجمه: صدای ضعیفی را از زیرزمین شنیدم. -
Muffled sound (صدای خفه و نامشخص): صدایی که به دلیل وجود یک مانع، واضح شنیده نمیشود.
Example: We could hear their muffled sound of conversation through the wall.
ترجمه: میتوانستیم صدای خفه مکالمه آنها را از پشت دیوار بشنویم.
توصیف کیفیت و نوع صدا
این گروه از صفتها به ما کمک میکنند تا ماهیت یا ویژگی خاص یک صدا را توصیف کنیم.
-
Familiar sound (صدای آشنا): صدایی که آن را میشناسید و قبلاً شنیدهاید.
Example: The familiar sound of his mother’s voice calmed him down.
ترجمه: صدای آشنای مادرش او را آرام کرد. -
Strange sound (صدای عجیب و غریب): صدایی که غیرعادی و ناشناخته است.
Example: A strange sound from the engine forced him to stop the car.
ترجمه: یک صدای عجیب از موتور، او را مجبور به توقف خودرو کرد. -
Distinct sound (صدای متمایز و واضح): صدایی که کاملاً مشخص و قابل تشخیص از دیگر صداهاست.
Example: Each bird has its own distinct sound.
ترجمه: هر پرنده صدای متمایز خود را دارد. -
Crisp sound (صدای واضح و شفاف): معمولاً برای توصیف کیفیت صدای ضبط شده یا موسیقی به کار میرود.
Example: The new speakers produce a very crisp sound.
ترجمه: بلندگوهای جدید صدای بسیار شفافی تولید میکنند. -
High-pitched/Low-pitched sound (صدای زیر/بم): برای توصیف فرکانس صدا استفاده میشود.
Example: She screamed with a high-pitched sound.
ترجمه: او با صدای زیری جیغ کشید.
فعلهایی که با Sound همراه میشوند (Verb + Sound)
فعلها بخش دیگری از کالوکیشن های Sound را تشکیل میدهند. این فعلها نشان میدهند که یک صدا چگونه تولید میشود، شنیده میشود یا چه اثری دارد.
فعلهای مربوط به تولید صدا
-
Make a sound (صدا درآوردن): عمومیترین فعل برای تولید صدا است.
Example: Don’t make a sound or they will find us.
ترجمه: هیچ صدایی درنیاور وگرنه ما را پیدا میکنند. -
Produce a sound (تولید کردن صدا): کمی رسمیتر از make a sound است و اغلب برای ابزارها یا حیوانات به کار میرود.
Example: The instrument can produce a sound similar to a human voice.
ترجمه: این ساز میتواند صدایی شبیه به صدای انسان تولید کند. -
Emit a sound (ساتع کردن صدا): این فعل نیز رسمی است و به معنای فرستادن یا پخش کردن صدا است.
Example: The device started to emit a high-pitched sound.
ترجمه: دستگاه شروع به ساتع کردن یک صدای زیر کرد.
فعلهای مربوط به شنیدن و تشخیص صدا
-
Hear a sound (شنیدن یک صدا): رایجترین فعل برای دریافت صدا با گوش.
Example: Did you hear a sound just now?
ترجمه: همین الان صدایی شنیدی؟ -
Detect a sound (تشخیص دادن یک صدا): معمولاً برای صداهای ضعیف یا در زمینههای علمی و فنی استفاده میشود.
Example: The microphone is sensitive enough to detect the faintest sound.
ترجمه: این میکروفون آنقدر حساس است که ضعیفترین صدا را تشخیص دهد. -
Pick up a sound (دریافت کردن یک صدا): شبیه detect است و به معنای دریافت و تشخیص یک صدای خاص از میان صداهای دیگر است.
Example: The sonar was able to pick up the sound of the submarine’s engine.
ترجمه: سونار توانست صدای موتور زیردریایی را دریافت کند.
عبارتهای رایج با “The Sound of”
یکی از ساختارهای بسیار پرکاربرد، “the sound of something” است که برای اشاره به صدای یک چیز خاص به کار میرود. یادگیری این عبارات به شما کمک میکند تا بسیار روانتر صحبت کنید.
- The sound of silence: صدای سکوت (که به معنای نبود کامل صدا است)
- The sound of music: صدای موسیقی
- The sound of laughter: صدای خنده
- The sound of footsteps: صدای پا
- The sound of breaking glass: صدای شکستن شیشه
- The sound of the sea/ocean: صدای دریا/اقیانوس
- The sound of thunder: صدای رعد و برق
- The sound of applause: صدای تشویق و کف زدن
Example: I fell asleep to the sound of the sea.
ترجمه: من با صدای دریا به خواب رفتم.
فراتر از اسم: “Sound” به عنوان فعل و صفت
کلمه “Sound” فقط یک اسم نیست. این کلمه میتواند به عنوان فعل و صفت نیز به کار رود و کالوکیشنهای خاص خود را دارد. این کاربردها برای زبانآموزان سطح پیشرفته بسیار مهم هستند.
“Sound” به عنوان فعل
وقتی “Sound” به عنوان فعل به کار میرود، به معنای «به نظر رسیدن» یا «اینطور شنیده شدن» است. معمولاً بعد از آن یک صفت یا عبارت “like” میآید.
-
Sound + Adjective:
Example: That sounds interesting. Tell me more.
ترجمه: جالب به نظر میرسد. بیشتر برایم بگو.Example: Your plan sounds risky.
ترجمه: نقشه تو پرخطر به نظر میرسد. -
Sound like + Noun/Clause:
Example: You sound like your father when you say that.
ترجمه: وقتی این را میگویی، صدایت شبیه پدرت میشود. (حرفت شبیه حرف پدرت است)Example: It sounds like you had a great time.
ترجمه: به نظر میرسد که بهت خیلی خوش گذشته.
“Sound” به عنوان صفت
به عنوان صفت، “Sound” معانی مختلفی دارد، از جمله «سالم»، «معقول»، «قابل اعتماد» و «عمیق».
-
Sound advice (نصیحت منطقی و عاقلانه):
Example: My father always gives me sound advice.
ترجمه: پدرم همیشه به من نصیحتهای عاقلانهای میکند. -
Sound judgment (قضاوت درست):
Example: A good leader must have sound judgment.
ترجمه: یک رهبر خوب باید قضاوت درستی داشته باشد. -
Safe and sound (سالم و سلامت): یک اصطلاح بسیار رایج.
Example: After the storm, we were all relieved to find the children safe and sound.
ترجمه: بعد از طوفان، همه ما از اینکه بچهها را سالم و سلامت یافتیم، خیالمان راحت شد. -
A sound sleep (خواب عمیق):
Example: I had a sound sleep last night after a long week.
ترجمه: دیشب بعد از یک هفته طولانی، خواب عمیقی داشتم.
جدول مقایسهای: تفاوت کالوکیشنهای کلیدی
برای درک بهتر تفاوتهای ظریف بین برخی از کالوکیشن های Sound، جدول زیر میتواند بسیار مفید باشد.
| کالوکیشن (Collocation) | معنی فارسی | توضیح کاربرد |
|---|---|---|
| Loud Sound | صدای بلند | یک صدای عمومی و قوی که به راحتی شنیده میشود. (مثال: صدای موسیقی در یک مهمانی) |
| Deafening Sound | صدای کرکننده | صدایی به شدت بلند و غیرقابل تحمل که میتواند به گوش آسیب بزند. (مثال: صدای موتور جت) |
| Soft Sound | صدای ملایم | صدایی آرام و معمولاً خوشایند. (مثال: صدای زمزمه یا موسیقی آرام) |
| Faint Sound | صدای ضعیف | صدایی که به سختی قابل شنیدن است و نیاز به تمرکز دارد. (مثال: صدای نفس کشیدن از راه دور) |
| Crisp Sound | صدای شفاف و واضح | معمولاً برای توصیف کیفیت بالای صدا در تجهیزات صوتی یا در هوای سرد و خشک به کار میرود. |
| Muffled Sound | صدای خفه | صدایی که به دلیل وجود مانع (مثل دیوار یا پارچه) وضوح خود را از دست داده است. |
جمعبندی: چگونه از کالوکیشن های Sound به درستی استفاده کنیم؟
اکنون که با مجموعه گستردهای از کالوکیشن های Sound آشنا شدید، زمان آن رسیده که آنها را وارد دایره واژگان فعال خود کنید. بهترین راه برای تسلط بر این ترکیبات، تمرین و تکرار است. این چند نکته را به خاطر بسپارید:
- گوش دهید و توجه کنید: هنگام تماشای فیلم، گوش دادن به پادکست یا مکالمه با افراد انگلیسیزبان، به نحوه استفاده آنها از کلمه “Sound” و ترکیبات آن دقت کنید.
- دفترچه یادداشت داشته باشید: هر کالوکیشن جدیدی را که یاد میگیرید، همراه با یک مثال در دفترچه خود بنویسید.
- جملهسازی کنید: سعی کنید با استفاده از این کالوکیشنها جملات جدیدی بسازید که به زندگی روزمره شما مرتبط باشند. این کار به ماندگاری آنها در ذهن شما کمک میکند.
- از آنها استفاده کنید: از به کار بردن این عبارات در مکالمات و نوشتههای خود نترسید. حتی اگر در ابتدا کمی اشتباه کنید، این بهترین راه برای یادگیری است.
با به کارگیری این استراتژیها، به زودی خواهید دید که استفاده از کالوکیشن های Sound برای شما امری طبیعی و آسان شده و سطح زبان انگلیسی شما به شکل چشمگیری ارتقا یافته است.



