- آیا میدانید چگونه از کلمه Search فراتر از یک جستجوی ساده در گوگل استفاده کنید؟
- چه صفات و فعلهایی معمولاً با Search همراه میشوند تا معنای دقیقتری بسازند و جملات شما را طبیعیتر جلوه دهند؟
- چطور میتوان با استفاده صحیح از کالوکیشن های Search، سطح مکالمه و نوشتار انگلیسی خود را به بومیزبانان نزدیکتر کرد؟
- آیا با عباراتی مانند “in search of” یا “conduct a search” آشنا هستید و کاربرد دقیق آنها را میدانید؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر پاسخ خواهیم داد. ما به دنیای شگفتانگیز کالوکیشن های Search سفر میکنیم و به شما نشان میدهیم که چگونه با یادگیری این ترکیبات رایج، میتوانید انگلیسی خود را روانتر و طبیعیتر جلوه دهید. کلمه Search یکی از پرکاربردترین واژگان در زبان انگلیسی است، اما استفاده از آن در ترکیبات درست، تفاوت بین یک زبانآموز سطح متوسط و یک فرد مسلط را نشان میدهد. با ما همراه باشید تا با مثالهای کاربردی و ترجمههای دقیق، این ترکیبات ضروری را یک بار برای همیشه یاد بگیرید و دایره واژگان خود را به شکل چشمگیری گسترش دهید.
کالوکیشن (Collocation) چیست و چرا برای کلمه Search اهمیت دارد؟
کالوکیشن به زبان ساده یعنی «همنشینی کلمات». در هر زبانی، برخی کلمات به طور طبیعی و معمول با کلمات خاص دیگری همراه میشوند. برای مثال، در فارسی ما میگوییم «چای دم کردن» و نه «چای درست کردن». هر دو عبارت قابل فهم هستند، اما اولی برای یک فارسیزبان کاملاً طبیعی به نظر میرسد. در انگلیسی نیز همین قانون برقرار است. یادگیری کالوکیشن های Search به شما کمک میکند تا از ترکیبات نامأنوس و غیرطبیعی پرهیز کنید و مانند یک انگلیسیزبان واقعی صحبت کنید.
کلمه Search به معنای «جستجو» یا «گشتن» است، اما معنای آن بسته به کلماتی که قبل یا بعد از آن میآیند، میتواند بسیار دقیقتر و خاصتر شود. برای مثال، تفاوت زیادی بین a quick search (یک جستجوی سریع) و a thorough search (یک جستجوی کامل و دقیق) وجود دارد. دانستن این ترکیبات به شما قدرت بیان بیشتری میدهد.
رایجترین ساختار: Search for + Noun
ابتداییترین و پرکاربردترین کالوکیشن با Search، استفاده از حرف اضافه for به همراه یک اسم است. این ساختار برای بیان «گشتن به دنبال چیزی یا کسی» به کار میرود. تقریباً برای هر چیزی که به دنبالش هستید میتوانید از این ساختار استفاده کنید.
-
Search for information: جستجو برای اطلاعات
Example: I need to search for information about ancient Rome for my history project.
ترجمه: برای پروژه تاریخم باید در مورد روم باستان اطلاعات جستجو کنم.
-
Search for a job: دنبال کار گشتن
Example: After graduation, she spent months searching for a job in her field.
ترجمه: او پس از فارغالتحصیلی، ماهها دنبال کار در رشته خودش میگشت.
-
Search for the keys: گشتن به دنبال کلیدها
Example: He was late because he had to search for his keys for twenty minutes.
ترجمه: او دیر کرد چون مجبور شد بیست دقیقه دنبال کلیدهایش بگردد.
-
Search for a solution: به دنبال راهحل گشتن
Example: The team is meeting to search for a solution to the production problem.
ترجمه: تیم جلسه دارد تا به دنبال راهحلی برای مشکل تولید بگردد.
صفات پرکاربرد همراه با Search (Adjective + Search)
صفات، اسم Search را توصیف میکنند و جزئیات بیشتری در مورد ماهیت و مقیاس جستجو به ما میدهند. استفاده از این صفات نشاندهنده تسلط شما بر زبان است. در جدول زیر برخی از مهمترین کالوکیشن های Search با صفات آورده شده است.
| کالوکیشن (Adjective + Search) | معنی فارسی | مثال و ترجمه |
|---|---|---|
| A thorough search | یک جستجوی کامل و جامع | Example: The police conducted a thorough search of the area but found no clues. ترجمه: پلیس یک جستجوی کامل در منطقه انجام داد اما هیچ سرنخی پیدا نکرد. |
| A massive search | یک جستجوی گسترده و عظیم | Example: A massive search was launched for the missing hiker. ترجمه: یک جستجوی گسترده برای کوهنورد گمشده آغاز شد. |
| A desperate search | یک جستجوی از روی استیصال | Example: In a desperate search for water, they dug a deep well. ترجمه: آنها در تلاشی مذبوحانه برای یافتن آب، یک چاه عمیق حفر کردند. |
| A fruitless search | یک جستجوی بیثمر و بینتیجه | Example: After hours of looking, their efforts ended in a fruitless search. ترجمه: پس از ساعتها گشتن، تلاشهایشان به یک جستجوی بیثمر ختم شد. |
| An extensive search | یک جستجوی وسیع و مفصل | Example: An extensive search of the archives revealed some interesting facts. ترجمه: یک جستجوی وسیع در بایگانیها حقایق جالبی را آشکار کرد. |
| A nationwide search | یک جستجوی سراسری (در کل کشور) | Example: The company started a nationwide search for a new CEO. ترجمه: شرکت یک جستجوی سراسری را برای یافتن مدیرعامل جدید آغاز کرد. |
فعلهایی که با Search میآیند (Verb + Search)
چه فعلهایی را میتوان قبل از کلمه Search به کار برد؟ این افعال معمولاً به معنای «انجام دادن»، «شروع کردن» یا «سازماندهی کردن» یک جستجو هستند. این ترکیبات بیشتر در متون رسمی، اخبار و گزارشها دیده میشوند.
شروع کردن یا انجام دادن جستجو
-
Conduct a search: یک جستجو را انجام دادن / هدایت کردن
Example: The detectives will conduct a search of the suspect’s apartment tomorrow.
ترجمه: کارآگاهان فردا آپارتمان مظنون را بازرسی (جستجو) خواهند کرد.
-
Carry out a search: یک جستجو را به انجام رساندن
Example: The rescue team is trained to carry out a search in difficult conditions.
ترجمه: تیم نجات برای انجام جستجو در شرایط سخت آموزش دیده است.
-
Launch a search: یک جستجو را آغاز کردن (معمولاً در مقیاس بزرگ)
Example: The coast guard will launch a search for the missing boat at dawn.
ترجمه: گارد ساحلی هنگام سحر جستجو برای قایق گمشده را آغاز خواهد کرد.
-
Organize a search: یک جستجو را سازماندهی کردن
Example: The villagers decided to organize a search for the lost child.
ترجمه: روستاییان تصمیم گرفتند جستجویی را برای کودک گمشده سازماندهی کنند.
پیوستن یا لغو کردن جستجو
-
Join the search: به جستجو پیوستن
Example: More volunteers are needed to join the search.
ترجمه: به داوطلبان بیشتری برای پیوستن به جستجو نیاز است.
-
Call off a search / Abandon a search: جستجو را متوقف کردن / رها کردن
Example: Due to the storm, they had to call off the search until morning.
ترجمه: به دلیل طوفان، آنها مجبور شدند جستجو را تا صبح متوقف کنند.
عبارات و اصطلاحات خاص با کلمه Search
علاوه بر ترکیبات بالا، برخی عبارات اصطلاحی و ثابت نیز با کلمه Search وجود دارند که یادگیری آنها بسیار مفید است. این عبارات معنای خاصی دارند و معمولاً به صورت یک واحد به کار میروند.
In search of something
این عبارت یکی از پرکاربردترین و زیباترین کالوکیشن های Search است و به معنای «در جستجوی چیزی» یا «به دنبال چیزی» میباشد. این عبارت حالتی ادبیتر و رسمیتر دارد.
Example 1: He traveled the world in search of adventure.
ترجمه: او برای ماجراجویی (در جستجوی ماجراجویی) به دور دنیا سفر کرد.
Example 2: She moved to the city in search of better opportunities.
ترجمه: او به امید فرصتهای بهتر (در جستجوی فرصتهای بهتر) به شهر نقل مکان کرد.
The search is on
این عبارت برای اعلام این موضوع به کار میرود که یک جستجوی مهم و رسمی آغاز شده است. معمولاً در تیتر اخبار و اطلاعیهها استفاده میشود.
Example: Following the CEO’s resignation, the search is on for a successor.
ترجمه: به دنبال استعفای مدیرعامل، جستجو برای یافتن جانشین آغاز شده است.
A search party
این عبارت به معنای «گروه جستجو» است؛ یعنی گروهی از افراد که برای یافتن فرد یا چیزی گمشده سازماندهی شدهاند.
Example: A search party was sent into the woods to find the missing campers.
ترجمه: یک گروه جستجو برای یافتن کمپکنندگان گمشده به داخل جنگل فرستاده شد.
A search warrant
این یک اصطلاح حقوقی و پلیسی است و به معنای «حکم بازرسی» یا «حکم تفتیش» است که توسط دادگاه صادر میشود.
Example: The police cannot enter your home without a search warrant.
ترجمه: پلیس بدون حکم بازرسی نمیتواند وارد خانه شما شود.
جمعبندی: چگونه از این کالوکیشنها استفاده کنیم؟
اکنون که با مجموعهای غنی از کالوکیشن های Search آشنا شدید، وقت آن است که آنها را در عمل به کار ببرید. بهترین راه برای به خاطر سپردن این ترکیبات، استفاده فعال از آنهاست.
- جملهسازی کنید: برای هر کالوکیشن جدیدی که یاد میگیرید، سعی کنید چند جمله مرتبط با زندگی خودتان بسازید. این کار به تثبیت مطلب در ذهن شما کمک میکند.
- به دنبال مثالهای واقعی باشید: هنگام خواندن متون انگلیسی یا تماشای فیلم، به نحوه استفاده از کلمه Search دقت کنید. هر بار که یک کالوکیشن جدید میبینید، آن را یادداشت کنید.
- در مکالمه و نوشتار استفاده کنید: خودتان را به چالش بکشید و در مکالمات و نوشتههای خود از این ترکیبات استفاده کنید. حتی اگر در ابتدا کمی سخت به نظر برسد، به مرور زمان برایتان طبیعی خواهد شد.
یادگیری کالوکیشنها یک سرمایهگذاری بلندمدت روی مهارت زبان انگلیسی شماست. با تسلط بر این ترکیبات، نه تنها درک بهتری از زبان خواهید داشت، بلکه میتوانید منظور خود را با دقت، ظرافت و زیبایی بیشتری بیان کنید و یک قدم بزرگ به سوی روان صحبت کردن مانند یک بومیزبان بردارید.



