- چگونه میتوان از فعل Resolve به درستی در جملات انگلیسی استفاده کرد؟
- کالوکیشن های Resolve با اسمها و صفتها کدامند؟
- تفاوت بین Resolve a conflict و Settle a dispute چیست؟
- آیا Resolve فقط به معنای «حل کردن» است یا معانی دیگری هم دارد؟
در این مقاله، به تمام این سوالات و بیشتر پاسخ خواهیم داد. فعل Resolve یکی از کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی است که اغلب به معنای «حل کردن» یا «برطرف کردن» یک مشکل یا اختلاف به کار میرود. اما برای اینکه بتوانید مانند یک فرد نیتیو از این کلمه استفاده کنید، باید با همایندهای آن آشنا شوید. یادگیری کالوکیشن های Resolve به شما کمک میکند تا جملات طبیعیتر و دقیقتری بسازید و درک عمیقتری از کاربردهای این فعل پیدا کنید. با ما همراه باشید تا دنیای این همایندها را با هم کشف کنیم.
درک معنای دقیق فعل Resolve
قبل از اینکه به سراغ کالوکیشن های Resolve برویم، بهتر است معنای اصلی این فعل را مرور کنیم. Resolve به معنای پیدا کردن یک راه حل قطعی و رضایتبخش برای یک مشکل، اختلاف یا موقعیت دشوار است. این فعل بر فرآیند تصمیمگیری قاطعانه و پایان دادن به یک وضعیت نامشخص تأکید دارد. برخلاف Solve که بیشتر برای مسائل ریاضی یا معماها به کار میرود، Resolve اغلب برای موقعیتهایی با ابعاد انسانی و احساسی استفاده میشود، مانند اختلافات بین افراد، بحرانها یا تردیدهای درونی.
تفاوت Resolve با Solve و Settle
درک تفاوتهای ظریف بین کلمات مشابه، کلید تسلط بر زبان انگلیسی است. در اینجا به طور خلاصه تفاوت Resolve با دو فعل مشابه دیگر را بررسی میکنیم:
- Resolve: تمرکز بر یافتن یک راه حل نهایی و قاطع برای یک اختلاف یا مشکل پیچیده دارد. معمولاً هر دو طرف درگیر در فرآیند، به یک نتیجه رضایتبخش میرسند. مثال: Resolve a dispute (حل و فصل یک اختلاف).
- Solve: بیشتر برای پیدا کردن پاسخ صحیح برای یک مسئله، معما یا مشکل ریاضی و منطقی به کار میرود. مثال: Solve a puzzle (حل کردن یک پازل).
- Settle: به معنای پایان دادن به یک مشاجره یا اختلاف است، اما لزوماً به بهترین یا عادلانهترین شکل ممکن نیست. گاهی یک طرف کوتاه میآید تا بحث تمام شود. مثال: Settle an argument (تمام کردن یک جر و بحث).
مهمترین کالوکیشن های Resolve با اسم (Noun Collocations)
یکی از رایجترین ساختارها، ترکیب فعل Resolve با اسم است. در این حالت، Resolve به معنای پیدا کردن راه حلی برای آن اسم است. در ادامه لیستی از پرکاربردترین کالوکیشن های Resolve با اسم به همراه مثال و ترجمه فارسی آورده شده است.
Resolve a Conflict / Dispute / Disagreement
این گروه از همایندها به معنای حل و فصل کردن یک درگیری، اختلاف نظر یا مشاجره به شیوهای است که طرفین به توافق برسند.
- Example: The diplomats managed to resolve the conflict between the two nations.
- ترجمه: دیپلماتها موفق شدند درگیری بین دو ملت را حل و فصل کنند.
- Example: We need to sit down and resolve our disagreements peacefully.
- ترجمه: ما باید بنشینیم و اختلافاتمان را مسالمتآمیز حل کنیم.
Resolve an Issue / a Problem
این کالوکیشن برای اشاره به برطرف کردن یک مسئله یا مشکل مشخص به کار میرود. این مشکل میتواند شخصی، فنی یا اجتماعی باشد.
- Example: The IT department is working to resolve the issue with the network.
- ترجمه: بخش فناوری اطلاعات در حال تلاش برای برطرف کردن مشکل شبکه است.
- Example: It’s time to resolve the problem of workplace bullying.
- ترجمه: وقت آن است که مشکل قلدری در محیط کار را حل کنیم.
Resolve a Crisis / a Situation
وقتی با یک بحران یا موقعیت پیچیده و فوری روبرو هستیم، از این همایند استفاده میکنیم. این کالوکیشن بر مدیریت و پایان دادن به یک وضعیت اضطراری دلالت دارد.
- Example: The government is taking immediate steps to resolve the economic crisis.
- ترجمه: دولت در حال برداشتن گامهای فوری برای حل بحران اقتصادی است.
- Example: Her calm demeanor helped to resolve the tense situation.
- ترجمه: رفتار آرام او به حل و فصل موقعیت متشنج کمک کرد.
Resolve Doubts / Ambiguity
این کالوکیشن به معنای برطرف کردن شک و تردیدها یا رفع ابهام است. وقتی چیزی نامشخص یا گیجکننده است، تلاش برای شفافسازی آن را با این همایند بیان میکنند.
- Example: The new evidence helped to resolve any doubts about his innocence.
- ترجمه: شواهد جدید به برطرف کردن هرگونه شک در مورد بیگناهی او کمک کرد.
- Example: The manager’s statement was needed to resolve the ambiguity in the policy.
- ترجمه: بیانیه مدیر برای رفع ابهام در سیاستگذاری مورد نیاز بود.
کالوکیشن با صفت و قید (Adjective & Adverb Collocations)
فعل Resolve میتواند با قیدها نیز همراه شود تا نحوه حل شدن مشکل را توصیف کند. همچنین، اسم resolve (به معنای اراده و قاطعیت) با صفتهای خاصی به کار میرود.
قید + Resolve
قیدها به ما میگویند که یک عمل چگونه انجام میشود. در اینجا چند قید رایج که با فعل Resolve میآیند را میبینید:
- Peacefully resolve: حل کردن به صورت مسالمتآمیز
- Quickly/Swiftly resolve: حل کردن سریع
- Successfully resolve: حل کردن با موفقیت
- Finally resolve: سرانجام حل کردن
Example: They were able to peacefully resolve their differences without going to court.
ترجمه: آنها توانستند اختلافات خود را بدون مراجعه به دادگاه به صورت مسالمتآمیز حل کنند.
Example: We hope to quickly resolve this matter for you.
ترجمه: امیدواریم این موضوع را به سرعت برای شما حل کنیم.
صفت + Resolve (اسم)
کلمه Resolve میتواند به عنوان اسم نیز به کار رود و به معنای «اراده، عزم راسخ، قاطعیت» است. در این حالت، با صفتهایی همراه میشود تا قدرت این اراده را توصیف کند.
- Strong/Firm resolve: اراده قوی / عزم راسخ
- Grim resolve: اراده جدی و مصمم (معمولاً در شرایط سخت)
- Renewed resolve: اراده مجدد
Example: She showed strong resolve in the face of adversity.
ترجمه: او در مواجهه با سختیها ارادهای قوی از خود نشان داد.
Example: Despite the setbacks, he continued with grim resolve.
ترجمه: علیرغم شکستها، او با ارادهای جدی و مصمم به کارش ادامه داد.
جدول مقایسهای: Resolve در برابر افعال مشابه
برای درک بهتر کاربرد کالوکیشن های Resolve، مقایسه آنها با عبارات مشابه میتواند بسیار مفید باشد. در جدول زیر، سه عبارت نزدیک به هم را با تفاوتهای کلیدیشان بررسی میکنیم.
| عبارت (Collocation) | معنای ضمنی و کاربرد | مثال |
|---|---|---|
| Resolve a conflict | پیدا کردن یک راه حل دائمی و رضایتبخش برای هر دو طرف. تمرکز بر ریشهیابی و حل کامل اختلاف است. | The mediator helped the couple resolve their marital conflict. |
| Settle a dispute | پایان دادن به یک اختلاف، که ممکن است شامل مصالحه یا کوتاه آمدن یکی از طرفین باشد. لزوماً بهترین راه حل نیست. | They decided to settle the dispute out of court to avoid legal fees. |
| End an argument | متوقف کردن یک جر و بحث، اغلب بدون رسیدن به نتیجه یا توافق. تمرکز صرفاً بر تمام کردن مشاجره است. | He walked away to end the argument because it was going nowhere. |
ساختارهای دیگر با Resolve
علاوه بر کالوکیشنهای ذکر شده، Resolve میتواند در ساختارهای دیگری نیز به کار رود که دانستن آنها بسیار مفید است.
Resolve to do something
این ساختار به معنای «تصمیم قاطع گرفتن برای انجام کاری» یا «عزم خود را جزم کردن» است. این کاربرد با معنای اسم Resolve (اراده) ارتباط نزدیکی دارد.
- Example: After the health scare, he resolved to quit smoking.
- ترجمه: پس از آن ترس مربوط به سلامتیاش، او تصمیم قاطع گرفت که سیگار را ترک کند.
- Example: She resolved to study harder for the final exams.
- ترجمه: او عزمش را جزم کرد که برای امتحانات نهایی بیشتر درس بخواند.
Resolve that…
این ساختار رسمیتر است و معمولاً برای بیان یک تصمیم یا رأی رسمی توسط یک گروه یا کمیته به کار میرود. معنای آن «رسماً تصویب کردن» یا «به این نتیجه رسیدن» است.
- Example: The board resolved that the new policy would be implemented immediately.
- ترجمه: هیئت مدیره تصویب کرد که سیاست جدید فوراً اجرا شود.
جمعبندی نهایی
تسلط بر کالوکیشن های Resolve یک گام مهم در مسیر روان صحبت کردن به زبان انگلیسی است. با استفاده صحیح از این همایندها، شما نه تنها دایره لغات خود را گسترش میدهید، بلکه میتوانید منظور خود را با دقت و ظرافت بیشتری بیان کنید. به یاد داشته باشید که Resolve فراتر از «حل کردن» ساده است و بر قاطعیت، تصمیمگیری و رسیدن به یک راه حل پایدار تأکید دارد. سعی کنید این کالوکیشنها را در مکالمات و نوشتههای خود به کار ببرید تا به مرور زمان به بخشی از دایره واژگان فعال شما تبدیل شوند.



