- کالوکیشن (Collocation) چیست و چرا یادگیری آن برای فعل push اهمیت دارد؟
- رایجترین کالوکیشن های Push با اسمها (Nouns) کدامند؟
- چگونه میتوان از فعل push در عبارات اصطلاحی و برای تشویق یا تحت فشار قرار دادن کسی استفاده کرد؟
- آیا میدانستید فعل push میتواند به معنای نزدیک شدن به یک سن یا زمان خاص نیز باشد؟
- چطور با استفاده از کالوکیشنهای متنوع، انگلیسی خود را طبیعیتر و حرفهایتر جلوه دهیم؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر پاسخ خواهیم داد. یادگیری کالوکیشن های Push یکی از بهترین راهها برای درک عمیقتر این فعل پرکاربرد و استفاده صحیح از آن در موقعیتهای مختلف است. بسیاری از زبانآموزان با معنای اصلی «هل دادن» آشنا هستند، اما قدرت واقعی این فعل در ترکیب با کلمات دیگر نهفته است. با ما همراه باشید تا مجموعهای از کاربردیترین و مهمترین کالوکیشنهای فعل push را به همراه مثالهای واضح و ترجمه فارسی بیاموزید و سطح مکالمه و نوشتار خود را به شکل چشمگیری ارتقا دهید.
کالوکیشن (Collocation) چیست و چرا اهمیت دارد؟
قبل از اینکه به سراغ کالوکیشن های Push برویم، بیایید یک تعریف ساده از کالوکیشن داشته باشیم. کالوکیشن به مجموعهای از دو یا چند کلمه گفته میشود که به طور طبیعی و معمول با هم به کار میروند. برای یک انگلیسیزبان، گفتن «fast food» طبیعی است، اما «quick food» عجیب به نظر میرسد، هرچند که quick و fast هر دو به معنای «سریع» هستند. یادگیری این ترکیبهای طبیعی به شما کمک میکند تا مانند یک فرد بومی صحبت کنید و از ساختارهای نامانوس و ترجمههای تحتاللفظی دوری کنید. فعل «push» نیز از این قاعده مستثنی نیست و با کلمات مختلفی ترکیب میشود تا معانی جدید و متنوعی بسازد.
رایجترین کالوکیشن های Push با اسم (Noun)
در این بخش به بررسی ترکیب فعل push با اسمهای مختلف میپردازیم. این ترکیبها اغلب معانی ملموس یا مجازی دارند و در مکالمات روزمره بسیار رایج هستند.
Push a button / a switch
این یکی از سادهترین و رایجترین کالوکیشنهاست و به معنای «فشردن یک دکمه یا کلید» است.
- Example: To turn on the machine, you just need to push the green button.
- ترجمه: برای روشن کردن دستگاه، فقط کافی است دکمه سبز را فشار دهید.
Push a cart / a stroller / a wheelchair
این کالوکیشن به معنای هل دادن وسایلی است که چرخ دارند، مانند چرخ خرید، کالسکه بچه یا ویلچر.
- Example: He helped the old lady push her wheelchair up the ramp.
- ترجمه: او به خانم مسن کمک کرد تا ویلچرش را از روی سطح شیبدار هل دهد.
Push your luck
این یک عبارت اصطلاحی به معنای «بیش از حد ریسک کردن» یا «به شانس خود بیش از حد تکیه کردن» است. زمانی استفاده میشود که کسی در یک موقعیت خوب قرار دارد اما با زیادهخواهی ممکن است همه چیز را خراب کند.
- Example: You’ve already won twice. Don’t push your luck by betting again.
- ترجمه: تو уже دو بار برنده شدی. با شرطبندی دوباره، شانست را امتحان نکن (ریسک زیادی نکن).
Push the limits / boundaries
این کالوکیشن به معنای «فراتر رفتن از حد و مرزهای معمول»، «به چالش کشیدن محدودیتها» یا «نوآوری کردن» است.
- Example: As an artist, she always tries to push the boundaries of creativity.
- ترجمه: او به عنوان یک هنرمند، همیشه تلاش میکند تا مرزهای خلاقیت را جابجا کند.
Push an agenda / a policy
این عبارت به معنای «ترویج یا پیشبرد یک برنامه، ایده یا سیاست خاص» است، که گاهی با اصرار و به صورت یکجانبه انجام میشود.
- Example: The new manager is trying to push his own agenda without listening to the team.
- ترجمه: مدیر جدید سعی دارد بدون گوش دادن به تیم، برنامههای خودش را پیش ببرد.
کالوکیشنهای فعل Push برای تشویق و فشار آوردن
یکی از کاربردهای مجازی و بسیار مهم فعل push، استفاده از آن برای تحت فشار قرار دادن یا تشویق کردن افراد است. در این حالت، «هل دادن» به معنای اعمال فشار روانی یا ایجاد انگیزه است.
Push someone to do something
به معنای «کسی را برای انجام کاری تحت فشار قرار دادن» یا «مجبور کردن» است.
- Example: My parents always pushed me to study harder in school.
- ترجمه: والدینم همیشه مرا تحت فشار قرار میدادند که در مدرسه بیشتر درس بخوانم.
Push someone into doing something
این ساختار نیز مشابه قبلی است اما تاکید بیشتری بر «وادار کردن» کسی به انجام کاری دارد که شاید تمایلی به آن ندارد.
- Example: He felt that his friends pushed him into making a bad decision.
- ترجمه: او احساس میکرد که دوستانش او را وادار به گرفتن یک تصمیم بد کردند.
Push for something
این عبارت به معنای «با اصرار چیزی را درخواست کردن» یا «برای رسیدن به چیزی تلاش زیاد کردن» است.
- Example: The employees are pushing for higher wages and better working conditions.
- ترجمه: کارمندان در حال تلاش و اصرار برای دستمزدهای بالاتر و شرایط کاری بهتر هستند.
Give someone a push
این یک کالوکیشن دوستانهتر است و به معنای «کسی را تشویق کردن» یا «هل دادن به سمت یک شروع» است.
- Example: I was hesitant to apply for the job, but my friend gave me a push.
- ترجمه: من برای درخواست آن شغل مردد بودم، اما دوستم به من انگیزه داد (هلم داد).
عبارات و اصطلاحات رایج با Push
فعل push در بسیاری از اصطلاحات و عبارات روزمره انگلیسی نیز به کار میرود که دانستن آنها برای درک بهتر مکالمات ضروری است.
When push comes to shove
این اصطلاح به معنای «وقتی وضعیت بحرانی یا جدی میشود» یا «وقتی کار به جاهای باریک میکشد» است.
- Example: When push comes to shove, you know who your real friends are.
- ترجمه: وقتی کار سخت میشود، میفهمی دوستان واقعیات چه کسانی هستند.
Push the boat out
این یک اصطلاح بریتانیایی است و به معنای «ولخرجی کردن» یا «جشن گرفتن مفصل» به مناسبتی خاص است.
- Example: For their 10th anniversary, they decided to push the boat out and go on a luxury cruise.
- ترجمه: آنها برای دهمین سالگرد ازدواجشان، تصمیم گرفتند حسابی خرج کنند و به یک سفر دریایی لوکس بروند.
Pushing up daisies
این یک عبارت عامیانه و طنزآمیز برای گفتن اینکه «کسی مرده است» میباشد. (معادل «سینه قبرستان خوابیدن» در فارسی).
- Example: If you drive that fast, you’ll be pushing up daisies soon.
- ترجمه: اگر اینقدر تند رانندگی کنی، به زودی کارت تمام است (خواهی مرد).
کاربردهای دیگر کالوکیشن های Push
فعل push کاربردهای دیگری نیز دارد که شاید کمتر شناخته شده باشند. در ادامه به چند مورد از آنها اشاره میکنیم.
Pushing + a number (age)
این ساختار برای بیان اینکه کسی به یک سن خاص «نزدیک میشود» به کار میرود.
- Example: My uncle is pushing 50, but he’s still very active.
- ترجمه: عمویم نزدیک به ۵۰ سال سن دارد، اما هنوز بسیار فعال است.
Be pushed for time / money
این عبارت به معنای «وقت یا پول کمی داشتن» و «در مضیقه بودن» است.
- Example: I can’t talk right now, I’m a bit pushed for time.
- ترجمه: الان نمیتوانم صحبت کنم، کمی وقتم تنگ است.
جدول مقایسه کالوکیشنهای کلیدی Push
برای جمعبندی و مرور بهتر، برخی از مهمترین کالوکیشن های Push را در جدول زیر مقایسه کردهایم:
| کالوکیشن | معنی فارسی | نوع کاربرد |
|---|---|---|
| Push the limits | فراتر رفتن از مرزها، به چالش کشیدن | مجازی / مفهومی |
| Push a button | فشردن یک دکمه | فیزیکی / ملموس |
| Push your luck | ریسک زیادی کردن، به شانس تکیه کردن | اصطلاحی |
| Push for something | اصرار ورزیدن برای چیزی، با جدیت خواستن | مذاکره / درخواست |
| Be pushed for time | وقت کم داشتن، در تنگنای زمانی بودن | بیان وضعیت |
نتیجهگیری
همانطور که مشاهده کردید، فعل push بسیار فراتر از معنای ساده «هل دادن» است. با یادگیری کالوکیشن های Push، شما میتوانید منظور خود را با دقت و ظرافت بیشتری بیان کنید و درک بهتری از مکالمات و متون انگلیسی داشته باشید. این ترکیبهای کلمهای بخش جداییناپذیر زبان هستند و تسلط بر آنها تفاوت بین یک زبانآموز سطح متوسط و یک کاربر حرفهای زبان را رقم میزند. پیشنهاد میکنیم این کالوکیشنها را در مکالمات و نوشتههای خود به کار ببرید تا به تدریج به بخشی از دایره لغات فعال شما تبدیل شوند.



