- آیا میدانید فعل Play فقط به معنای «بازی کردن» نیست و در ترکیب با کلمات دیگر معانی کاملاً متفاوتی پیدا میکند؟
- چگونه میتوانیم از کالوکیشن های Play برای صحبت در مورد ورزشها، آلات موسیقی و نقشهای مختلف استفاده کنیم؟
- مهمترین و پرکاربردترین کالوکیشن های Play در مکالمات روزمره انگلیسی کدامند؟
- آیا تفاوتی بین play a game و play the game وجود دارد؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. فعل Play یکی از اولین کلماتی است که هر زبانآموزی یاد میگیرد، اما دنیای آن بسیار گستردهتر از یک معنای ساده است. تسلط بر کالوکیشن های Play به شما کمک میکند تا مانند یک انگلیسیزبان واقعی صحبت کنید، مفهوم جملات را دقیقتر درک کنید و از ساختارهای تکراری پرهیز نمایید. در ادامه، با دستهبندیهای مختلف این کالوکیشنها به همراه مثالهای کاربردی و ترجمه روان فارسی آشنا خواهید شد تا بتوانید به سادگی از آنها در مکالمات خود استفاده کنید.
کالوکیشن های Play با ورزشها و بازیها
یکی از رایجترین کاربردهای فعل Play، استفاده از آن به همراه نام ورزشها و بازیها است. نکته مهم در این بخش این است که Play معمولاً برای ورزشهای تیمی که با توپ انجام میشوند و همچنین بازیهای رقابتی (مانند بازیهای رومیزی) به کار میرود. به خاطر داشته باشید که برای ورزشهای انفرادی و رزمی بیشتر از افعال go و do استفاده میشود (مانند go swimming یا do karate).
ورزشهای تیمی و توپی
در این دسته، فعل Play به سادگی قبل از نام ورزش قرار میگیرد و به معنای انجام دادن آن ورزش است.
- Play football/soccer: فوتبال بازی کردن
.The kids love to play football in the park after school
بچهها عاشق این هستند که بعد از مدرسه در پارک فوتبال بازی کنند. - Play basketball: بسکتبال بازی کردن
.He is tall, so he decided to play basketball professionally
او قدبلند است، بنابراین تصمیم گرفت به صورت حرفهای بسکتبال بازی کند. - Play tennis: تنیس بازی کردن
?Would you like to play tennis with me this weekend
آیا دوست داری این آخر هفته با من تنیس بازی کنی؟ - Play volleyball: والیبال بازی کردن
.We often play volleyball on the beach during the summer
ما اغلب در طول تابستان در ساحل والیبال بازی میکنیم. - Play golf: گلف بازی کردن
.My father taught me how to play golf when I was young
پدرم وقتی جوان بودم به من یاد داد چگونه گلف بازی کنم.
بازیهای رومیزی و رقابتی
فعل Play همچنین برای انواع بازیهای فکری، رومیزی و کارتی نیز کاربرد دارد. این یکی از مهمترین کالوکیشن های Play است که در موقعیتهای اجتماعی بسیار استفاده میشود.
- Play chess: شطرنج بازی کردن
.She can play chess for hours without getting tired
او میتواند ساعتها بدون خسته شدن شطرنج بازی کند. - Play cards: ورقبازی کردن
.Let’s invite some friends over to play cards tonight
بیا امشب چند تا از دوستان را دعوت کنیم تا ورقبازی کنیم. - Play a game: یک بازی انجام دادن
?Do you want to play a game while we wait
آیا میخواهی تا وقتی منتظریم یک بازی انجام دهیم؟ - Play video games: بازیهای ویدیویی انجام دادن
.He spends too much time playing video games
او زمان خیلی زیادی را صرف بازیهای ویدیویی میکند.
کالوکیشن های Play با آلات موسیقی
دومین دسته بزرگ و بسیار مهم از کالوکیشن های Play، استفاده از این فعل به همراه آلات موسیقی است. در این حالت، Play به معنای «نواختن» است. نکته گرامری بسیار مهم در این بخش، استفاده از حرف تعریف the قبل از نام ساز موسیقی است.
ساختار: Play + the + [نام ساز موسیقی]
این ساختار یک قانون ثابت در زبان انگلیسی است و همیشه باید رعایت شود.
| کالوکیشن | معنی فارسی | جمله مثال |
|---|---|---|
| Play the piano | پیانو نواختن | She learned to play the piano at the age of five. (او در سن پنج سالگی پیانو نواختن را یاد گرفت.) |
| Play the guitar | گیتار زدن | He loves to sit by the fire and play the guitar. (او عاشق این است که کنار آتش بنشیند و گیتار بزند.) |
| Play the violin | ویولن نواختن | My sister is practicing to play the violin for the concert. (خواهرم در حال تمرین ویولن زدن برای کنسرت است.) |
| Play the drums | درام زدن | Learning to play the drums requires a good sense of rhythm. (یادگیری درام زدن به حس ریتم خوبی نیاز دارد.) |
| Play the flute | فلوت نواختن | Can you hear someone playing the flute in the distance? (آیا میتوانی صدای کسی را که در دوردست فلوت مینوازد بشنوی؟) |
کالوکیشن های Play با نقش و شخصیت
یکی دیگر از کاربردهای جالب فعل Play، استفاده از آن برای اشاره به ایفای یک نقش در تئاتر، فیلم یا حتی در زندگی واقعی است. در این مفهوم، Play به معنای «نقش بازی کردن» یا «وانمود کردن» است.
ایفای نقش (در تئاتر و فیلم)
- Play a role/part: نقشی را بازی کردن
.She will play the role of Juliet in the new production of Romeo and Juliet
او در نمایش جدید رومئو و ژولیت، نقش ژولیت را بازی خواهد کرد. - Play the hero/villain: نقش قهرمان/شخصیت منفی را بازی کردن
.Actors often say it’s more fun to play the villain
بازیگران اغلب میگویند بازی کردن نقش شخصیت منفی سرگرمکنندهتر است. - Play the lead: نقش اصلی را بازی کردن
.He was chosen to play the lead in the school play
او برای بازی در نقش اصلی نمایش مدرسه انتخاب شد.
نقش بازی کردن در زندگی (اصطلاحی)
این دسته از کالوکیشن های Play بیشتر جنبه استعاری و اصطلاحی دارند و برای توصیف رفتار افراد در موقعیتهای مختلف به کار میروند.
- Play the victim: نقش قربانی را بازی کردن، مظلومنمایی کردن
.Stop playing the victim; you are responsible for your own mistakes
دست از مظلومنمایی بردار؛ تو مسئول اشتباهات خودت هستی. - Play the fool: خود را به حماقت زدن، دلقکبازی درآوردن
.He always plays the fool to make his friends laugh
او همیشه برای خنداندن دوستانش دلقکبازی درمیآورد. - Play it cool: خونسرد رفتار کردن، به روی خود نیاوردن
.Even though he was nervous, he managed to play it cool during the interview
با اینکه مضطرب بود، موفق شد در طول مصاحبه خونسرد رفتار کند.
سایر کالوکیشن های مهم و پرکاربرد فعل Play
علاوه بر دستهبندیهای اصلی فوق، فعل Play در ترکیب با کلمات دیگر، عبارات و اصطلاحات بسیار متنوعی میسازد که دانستن آنها برای درک عمیقتر زبان انگلیسی ضروری است.
عبارات مرتبط با ریسک و استراتژی
این کالوکیشنها اغلب در زمینههای کسبوکار، مذاکره و تصمیمگیری استفاده میشوند.
- Play it safe: جانب احتیاط را رعایت کردن، ریسک نکردن
.Instead of investing all his money, he decided to play it safe and only invest a small amount
او به جای سرمایهگذاری تمام پولش، تصمیم گرفت جانب احتیاط را رعایت کند و فقط مقدار کمی سرمایهگذاری کند. - Play hardball: سرسختانه بازی کردن، جدی و بیرحمانه رفتار کردن (در مذاکره)
.The other company is playing hardball, so we need to be prepared for tough negotiations
شرکت مقابل دارد سرسختانه بازی میکند، بنابراین ما باید برای مذاکرات دشوار آماده باشیم. - Play your cards right: درست بازی کردن، هوشمندانه عمل کردن
.If you play your cards right, you could get that promotion
اگر هوشمندانه عمل کنی، میتوانی آن ترفیع را بگیری.
عبارات مرتبط با تأثیر و عملکرد
این گروه از کالوکیشن های Play به تأثیر یک عامل بر روی چیزی یا نحوه عملکرد آن اشاره دارند.
- Play a part/role in something: در چیزی نقش داشتن
.Technology plays a major part in modern education
فناوری نقش عمدهای در آموزش مدرن دارد. - Play havoc with: خراب کردن، به هم ریختن
.The storm played havoc with the train schedules
طوفان برنامههای حرکت قطارها را به هم ریخت. - Play tricks on someone: کسی را دست انداختن، با کسی شوخی کردن
.My eyes must be playing tricks on me; I thought I saw a ghost
چشمانم حتماً دارند مرا دست میاندازند؛ فکر کردم یک روح دیدم.
اصطلاحات رایج در مکالمات روزمره
در نهایت، برخی عبارات هستند که به صورت اصطلاحی و ثابت در مکالمات روزمره به کار میروند و جزو کالوکیشنهای بسیار رایج محسوب میشوند.
| اصطلاح (کالوکیشن) | معنی فارسی | مثال و ترجمه |
|---|---|---|
| Play with fire | با آتش بازی کردن (کار خطرناکی انجام دادن) | .You’re playing with fire by arguing with your boss like that (با اینطور بحث کردن با رئیست، داری با آتش بازی میکنی.) |
| Play by ear | بداههپردازی کردن، بدون برنامه قبلی عمل کردن | .I don’t have a fixed plan for the trip; we’ll just play it by ear (برنامه مشخصی برای سفر ندارم؛ فقط بداهه عمل خواهیم کرد.) |
| Play for time | وقتکشی کردن، زمان خریدن | .He kept asking irrelevant questions to play for time (او مدام سوالات نامربوط میپرسید تا وقتکشی کند.) |
| Play second fiddle | در اولویت دوم بودن، نقش فرعی داشتن | .She was tired of playing second fiddle to her more famous co-star (او از اینکه در اولویت دوم همکار بازیگر مشهورترش باشد، خسته شده بود.) |
جمعبندی
همانطور که مشاهده کردید، فعل Play بسیار فراتر از معنای ساده «بازی کردن» است. تسلط بر کالوکیشن های Play به شما این قدرت را میدهد که منظور خود را با دقت و ظرافت بیشتری بیان کنید و درک بهتری از مکالمات و متون انگلیسی داشته باشید. از صحبت در مورد ورزش و موسیقی گرفته تا ایفای نقش و استفاده از اصطلاحات کاربردی، این کالوکیشنها بخشی جداییناپذیر از زبان انگلیسی روزمره هستند. توصیه میکنیم این مقاله را ذخیره کرده و به طور مرتب به آن مراجعه کنید و سعی کنید این عبارات را در مکالمات و نوشتههای خود به کار ببرید تا به تدریج جزئی از دایره لغات فعال شما شوند.



