مجله آموزش زبان EnglishVocabulary.ir
کالوکیشن های Play

در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. فعل Play یکی از اولین کلماتی است که هر زبان‌آموزی یاد می‌گیرد، اما دنیای آن بسیار گسترده‌تر از یک معنای ساده است. تسلط بر کالوکیشن های Play به شما کمک می‌کند تا مانند یک انگلیسی‌زبان واقعی صحبت کنید، مفهوم جملات را دقیق‌تر درک کنید و از ساختارهای تکراری پرهیز نمایید. در ادامه، با دسته‌بندی‌های مختلف این کالوکیشن‌ها به همراه مثال‌های کاربردی و ترجمه روان فارسی آشنا خواهید شد تا بتوانید به سادگی از آن‌ها در مکالمات خود استفاده کنید.

📌 بیشتر بخوانید:قانون ۵ دقیقه: چطور تنبل‌ترین آدم‌ها هم زبان یاد می‌گیرند؟

کالوکیشن های Play با ورزش‌ها و بازی‌ها

یکی از رایج‌ترین کاربردهای فعل Play، استفاده از آن به همراه نام ورزش‌ها و بازی‌ها است. نکته مهم در این بخش این است که Play معمولاً برای ورزش‌های تیمی که با توپ انجام می‌شوند و همچنین بازی‌های رقابتی (مانند بازی‌های رومیزی) به کار می‌رود. به خاطر داشته باشید که برای ورزش‌های انفرادی و رزمی بیشتر از افعال go و do استفاده می‌شود (مانند go swimming یا do karate).

ورزش‌های تیمی و توپی

در این دسته، فعل Play به سادگی قبل از نام ورزش قرار می‌گیرد و به معنای انجام دادن آن ورزش است.

بازی‌های رومیزی و رقابتی

فعل Play همچنین برای انواع بازی‌های فکری، رومیزی و کارتی نیز کاربرد دارد. این یکی از مهم‌ترین کالوکیشن های Play است که در موقعیت‌های اجتماعی بسیار استفاده می‌شود.

📌 توصیه می‌کنیم این را هم ببینید:چطور به انگلیسی توضیح بدیم “ته دیگ” چیه؟ (سوخته نیست!)

کالوکیشن های Play با آلات موسیقی

دومین دسته بزرگ و بسیار مهم از کالوکیشن های Play، استفاده از این فعل به همراه آلات موسیقی است. در این حالت، Play به معنای «نواختن» است. نکته گرامری بسیار مهم در این بخش، استفاده از حرف تعریف the قبل از نام ساز موسیقی است.

ساختار: Play + the + [نام ساز موسیقی]

این ساختار یک قانون ثابت در زبان انگلیسی است و همیشه باید رعایت شود.

کالوکیشن معنی فارسی جمله مثال
Play the piano پیانو نواختن She learned to play the piano at the age of five.
(او در سن پنج سالگی پیانو نواختن را یاد گرفت.)
Play the guitar گیتار زدن He loves to sit by the fire and play the guitar.
(او عاشق این است که کنار آتش بنشیند و گیتار بزند.)
Play the violin ویولن نواختن My sister is practicing to play the violin for the concert.
(خواهرم در حال تمرین ویولن زدن برای کنسرت است.)
Play the drums درام زدن Learning to play the drums requires a good sense of rhythm.
(یادگیری درام زدن به حس ریتم خوبی نیاز دارد.)
Play the flute فلوت نواختن Can you hear someone playing the flute in the distance?
(آیا می‌توانی صدای کسی را که در دوردست فلوت می‌نوازد بشنوی؟)
📌 پیشنهاد ویژه برای شما:چطور با ChatGPT مکالمه انگلیسیمون رو “مفت” قوی کنیم؟

کالوکیشن های Play با نقش و شخصیت

یکی دیگر از کاربردهای جالب فعل Play، استفاده از آن برای اشاره به ایفای یک نقش در تئاتر، فیلم یا حتی در زندگی واقعی است. در این مفهوم، Play به معنای «نقش بازی کردن» یا «وانمود کردن» است.

ایفای نقش (در تئاتر و فیلم)

نقش بازی کردن در زندگی (اصطلاحی)

این دسته از کالوکیشن های Play بیشتر جنبه استعاری و اصطلاحی دارند و برای توصیف رفتار افراد در موقعیت‌های مختلف به کار می‌روند.

📌 شاید این مطلب هم برایتان جالب باشد:نوشدارو بعد از مرگ سهراب: Medicine after death

سایر کالوکیشن های مهم و پرکاربرد فعل Play

علاوه بر دسته‌بندی‌های اصلی فوق، فعل Play در ترکیب با کلمات دیگر، عبارات و اصطلاحات بسیار متنوعی می‌سازد که دانستن آن‌ها برای درک عمیق‌تر زبان انگلیسی ضروری است.

عبارات مرتبط با ریسک و استراتژی

این کالوکیشن‌ها اغلب در زمینه‌های کسب‌وکار، مذاکره و تصمیم‌گیری استفاده می‌شوند.

عبارات مرتبط با تأثیر و عملکرد

این گروه از کالوکیشن های Play به تأثیر یک عامل بر روی چیزی یا نحوه عملکرد آن اشاره دارند.

اصطلاحات رایج در مکالمات روزمره

در نهایت، برخی عبارات هستند که به صورت اصطلاحی و ثابت در مکالمات روزمره به کار می‌روند و جزو کالوکیشن‌های بسیار رایج محسوب می‌شوند.

اصطلاح (کالوکیشن) معنی فارسی مثال و ترجمه
Play with fire با آتش بازی کردن (کار خطرناکی انجام دادن) .You’re playing with fire by arguing with your boss like that
(با اینطور بحث کردن با رئیست، داری با آتش بازی می‌کنی.)
Play by ear بداهه‌پردازی کردن، بدون برنامه قبلی عمل کردن .I don’t have a fixed plan for the trip; we’ll just play it by ear
(برنامه مشخصی برای سفر ندارم؛ فقط بداهه عمل خواهیم کرد.)
Play for time وقت‌کشی کردن، زمان خریدن .He kept asking irrelevant questions to play for time
(او مدام سوالات نامربوط می‌پرسید تا وقت‌کشی کند.)
Play second fiddle در اولویت دوم بودن، نقش فرعی داشتن .She was tired of playing second fiddle to her more famous co-star
(او از اینکه در اولویت دوم همکار بازیگر مشهورترش باشد، خسته شده بود.)
📌 موضوع مشابه و کاربردی:سنت “پشت سر مسافر آب ریختن” (ترجمه شاعرانه)

جمع‌بندی

همانطور که مشاهده کردید، فعل Play بسیار فراتر از معنای ساده «بازی کردن» است. تسلط بر کالوکیشن های Play به شما این قدرت را می‌دهد که منظور خود را با دقت و ظرافت بیشتری بیان کنید و درک بهتری از مکالمات و متون انگلیسی داشته باشید. از صحبت در مورد ورزش و موسیقی گرفته تا ایفای نقش و استفاده از اصطلاحات کاربردی، این کالوکیشن‌ها بخشی جدایی‌ناپذیر از زبان انگلیسی روزمره هستند. توصیه می‌کنیم این مقاله را ذخیره کرده و به طور مرتب به آن مراجعه کنید و سعی کنید این عبارات را در مکالمات و نوشته‌های خود به کار ببرید تا به تدریج جزئی از دایره لغات فعال شما شوند.

این پست چقدر برای شما مفید بود؟

برای امتیاز دادن روی ستاره‌ها کلیک کنید!

امتیاز میانگین 5 / 5. تعداد رای‌ها: 121

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *