مجله آموزش زبان EnglishVocabulary.ir

کالوکیشن های Paint در زبان انگلیسی به همراه مثال و ترجمه

در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. فعل paint یکی از آن کلماتی است که در نگاه اول ساده به نظر می‌رسد، اما دنیایی از عبارات و اصطلاحات کاربردی را در خود جای داده است. یادگیری کالوکیشن های Paint به شما کمک می‌کند تا از سطح مکالمات روزمره فراتر رفته و بتوانید مفاهیم پیچیده‌تر و دقیق‌تری را بیان کنید. چه بخواهید دیواری را رنگ کنید، چه تصویری از یک موقعیت را برای دیگران توصیف کنید و چه بخواهید در مورد جشن و شادی صحبت کنید، فعل paint و کالوکیشن‌های آن به کمک شما خواهند آمد. با ما همراه باشید تا با مثال‌های واضح و ترجمه‌های دقیق، تسلط خود را بر این عبارات افزایش دهید.

📌 توصیه می‌کنیم این را هم ببینید:معنی “Pre-Workout” و “Post-Workout”

کالوکیشن های Paint در معنای واقعی: رنگ کردن و نقاشی

اولین و ملموس‌ترین کاربرد فعل paint، به معنای رنگ زدن یک سطح فیزیکی یا کشیدن یک نقاشی است. این کاربردها بسیار مستقیم و ساده هستند، اما دانستن عبارات رایج در این زمینه به طبیعی‌تر شدن کلام شما کمک می‌کند. در این بخش، به بررسی کالوکیشن‌هایی می‌پردازیم که مستقیماً با عمل رنگ‌آمیزی و هنر نقاشی در ارتباط هستند.

1. رنگ کردن اشیاء و سطوح

وقتی می‌خواهیم در مورد رنگ زدن یک شیء صحبت کنیم، معمولاً فعل paint با نام آن شیء همراه می‌شود. این ساختار بسیار ساده و پرکاربرد است.

مثال در جمله:

We need to paint the walls a lighter color to make the room feel bigger.
ترجمه: باید دیوارها را یک رنگ روشن‌تر بزنیم تا اتاق بزرگ‌تر به نظر برسد.

He spent the entire weekend painting the fence in the backyard.
ترجمه: او تمام آخر هفته را صرف رنگ کردن حصار در حیاط پشتی کرد.

2. نقاشی کشیدن و خلق آثار هنری

در حوزه هنر، paint با کلماتی ترکیب می‌شود که به نوع اثر هنری اشاره دارند. این کالوکیشن‌ها به شما کمک می‌کنند تا در مورد هنر و نقاشی به شکل حرفه‌ای‌تری صحبت کنید.

مثال در جمله:

She is learning how to paint a portrait of her mother.
ترجمه: او در حال یادگیری کشیدن پرتره مادرش است.

The artist is famous for painting landscapes of the Tuscan countryside.
ترجمه: این هنرمند برای کشیدن مناظر حومه توسکانی مشهور است.

He prefers to paint in oils because of their rich texture.
ترجمه: او ترجیح می‌دهد با رنگ روغن نقاشی کند به خاطر بافت غنی آن.

📌 انتخاب هوشمند برای شما:ماجرای “اسفند دود کردن” برای چشم‌زخم (ترجمه برای توریست)

کالوکیشن های Paint در معنای مجازی: توصیف و تصویرسازی

یکی از زیباترین و قدرتمندترین کاربردهای فعل paint، استفاده از آن در معنای مجازی برای «توصیف کردن» یا «به تصویر کشیدن» یک موقعیت، شخص یا ایده است. در این حالت، شما با کلمات، یک تصویر ذهنی برای شنونده خلق می‌کنید. این دسته از کالوکیشن های Paint در نوشتار رسمی، سخنرانی‌ها و مکالمات سطح بالا بسیار رایج هستند.

1. Paint a picture (of something)

این عبارت یکی از پرکاربردترین کالوکیشن‌های مجازی است و به معنای «توصیف کردن یک موقعیت به صورت واضح و دقیق» است. شما می‌توانید تصویری روشن، تیره، دقیق، یا مبهم از چیزی ارائه دهید.

مثال در جمله:

The lawyer painted a clear picture of the events for the jury.
ترجمه: وکیل تصویر واضحی از وقایع را برای هیئت منصفه ترسیم کرد.

His report paints a grim picture of the company’s future.
ترجمه: گزارش او تصویر ناگواری از آینده شرکت را نشان می‌دهد.

The government is trying to paint a rosy picture of the economy before the election.
ترجمه: دولت سعی دارد قبل از انتخابات، تصویری خوش‌بینانه از اقتصاد ارائه دهد.

2. Paint someone/something as…

این ساختار برای «توصیف کردن یک شخص یا چیز به یک روش خاص» به کار می‌رود، که این توصیف ممکن است منصفانه یا غیرمنصفانه باشد.

مثال در جمله:

The media tried to paint him as a villain, but his supporters knew the truth.
ترجمه: رسانه‌ها سعی کردند او را یک شرور جلوه دهند، اما حامیانش حقیقت را می‌دانستند.

She was often painted as a tough businesswoman in the press.
ترجمه: او اغلب در مطبوعات به عنوان یک تاجر سرسخت توصیف می‌شد.

The article painted him in a bad light, focusing only on his mistakes.
ترجمه: مقاله او را بد جلوه داد و فقط روی اشتباهاتش تمرکز کرد.

📌 مطلب مرتبط و خواندنی:این کلمه را در فرودگاه بگویید “دیپورت” می‌شوید! (هشدار جدی)

اصطلاحات (Idioms) رایج با Paint

زبان انگلیسی پر از اصطلاحات و عباراتی است که معنای تحت‌اللفظی ندارند. فعل paint نیز در چندین اصطلاح پرکاربرد به کار رفته است که یادگیری آن‌ها برای درک عمیق‌تر زبان و صحبت کردن مانند یک بومی‌زبان (Native Speaker) ضروری است.

1. Paint the town red

این اصطلاح یکی از معروف‌ترین‌هاست و به معنای «بیرون رفتن و حسابی خوش گذراندن و جشن گرفتن» است، معمولاً با رفتن به بارها، کلاب‌ها و رستوران‌ها. این عبارت به هیچ وجه به معنای رنگ کردن شهر با رنگ قرمز نیست!

مثال در جمله:

After finishing their final exams, the students went out to paint the town red.
ترجمه: دانشجویان پس از اتمام امتحانات نهایی، برای جشن و خوش‌گذرانی بیرون رفتند.

It’s my birthday! Let’s go paint the town red tonight!
ترجمه: تولدمه! بیا امشب بزنیم بیرون و بترکونیم!

2. Paint oneself into a corner

این اصطلاح به معنای «خود را در موقعیتی دشوار قرار دادن که راه فرار یا انتخاب دیگری از آن وجود ندارد» است. تصور کنید در حال رنگ کردن کف یک اتاق هستید و آنقدر ادامه می‌دهید که در گوشه‌ای گیر می‌افتید و راهی برای خروج ندارید مگر اینکه روی رنگ خیس پا بگذارید. معنای این اصطلاح دقیقاً از همین تصویر گرفته شده است.

مثال در جمله:

By making promises he couldn’t keep, he painted himself into a corner.
ترجمه: او با دادن قول‌هایی که نمی‌توانست به آن‌ها عمل کند، خودش را در مخمصه انداخت.

The company has painted itself into a corner with its pricing strategy; now it can’t lower prices without losing money.
ترجمه: شرکت با استراتژی قیمت‌گذاری خود، خودش را در موقعیت بدی قرار داده است؛ اکنون نمی‌تواند قیمت‌ها را بدون ضرر کردن کاهش دهد.

3. (Not be) as black as one is painted

این اصطلاح برای بیان این موضوع به کار می‌رود که «یک شخص یا موقعیت آنقدر که گفته می‌شود بد نیست». در واقع، توصیف منفی که از او شده، اغراق‌آمیز است.

مثال در جمله:

He has a bad reputation, but he’s not as black as he is painted.
ترجمه: او شهرت بدی دارد، اما آنقدرها هم که می‌گویند بد نیست.

The new boss seems strict, but I don’t think she’s as black as she’s painted.
ترجمه: رئیس جدید سخت‌گیر به نظر می‌رسد، اما فکر نمی‌کنم آنقدرها که توصیفش می‌کنند بد باشد.

4. Watch paint dry

این عبارت به صورت کنایه‌آمیز برای توصیف کاری «بسیار خسته‌کننده و کسل‌کننده» به کار می‌رود. تماشای خشک شدن رنگ یکی از کندترین و ملال‌آورترین کارهاست و این اصطلاح به همین موضوع اشاره دارد.

مثال در جمله:

The lecture was so boring. I would rather watch paint dry.
ترجمه: سخنرانی خیلی خسته‌کننده بود. ترجیح می‌دادم بنشینم و خشک شدن رنگ را تماشا کنم.

He thinks accounting is like watching paint dry, but I find it interesting.
ترجمه: او فکر می‌کند حسابداری خیلی کسل‌کننده است، اما به نظر من جالب است.

📌 همراه با این مقاله بخوانید:معنی “Gains” (سود بانکی یا عضله؟)

جدول خلاصه کالوکیشن های Paint

برای مرور و یادآوری بهتر، در جدول زیر مهم‌ترین کالوکیشن های Paint را به همراه دسته‌بندی، معنا و یک مثال کوتاه جمع‌بندی کرده‌ایم.

کالوکیشن/اصطلاح دسته بندی معنای فارسی مثال
Paint a wall/fence حقیقی رنگ زدن دیوار/حصار Let’s paint the fence this weekend.
Paint a portrait حقیقی کشیدن پرتره The artist painted her portrait.
Paint a picture of… مجازی توصیف کردن/تصویرسازی کردن The report paints a bleak picture.
Paint someone as… مجازی کسی را به شکلی خاص جلوه دادن Don’t paint me as the bad guy.
Paint the town red اصطلاح جشن گرفتن و خوش گذراندن We’re going to paint the town red!
Paint oneself into a corner اصطلاح خود را در مخمصه انداختن He painted himself into a corner.
📌 شاید این مطلب هم برایتان جالب باشد:“کوه به کوه نمیرسه آدم به آدم میرسه” به انگلیسی چی میشه؟

نتیجه‌گیری

همانطور که مشاهده کردید، فعل paint بسیار فراتر از معنای ساده «رنگ کردن» است. با یادگیری کالوکیشن های Paint، شما ابزارهای قدرتمندی برای بیان مفاهیم مختلف در اختیار خواهید داشت. از توصیف‌های دقیق و هنرمندانه در نوشتار و گفتار گرفته تا استفاده از اصطلاحات جذاب و عامیانه در مکالمات روزمره، این عبارات به شما کمک می‌کنند تا زبان انگلیسی را با تسلط و اعتماد به نفس بیشتری به کار ببرید. پیشنهاد می‌کنیم این کالوکیشن‌ها و اصطلاحات را در مکالمات و تمرین‌های خود به کار ببرید تا به خوبی در ذهن شما تثبیت شوند و به بخشی طبیعی از دایره واژگان شما تبدیل گردند.

این پست چقدر برای شما مفید بود؟

برای امتیاز دادن روی ستاره‌ها کلیک کنید!

امتیاز میانگین 4.9 / 5. تعداد رای‌ها: 448

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *