- چطور میتوانم فراتر از معنی ساده «حرکت کردن» از فعل move استفاده کنم؟
- رایجترین کالوکیشن های Move در مکالمات روزمره انگلیسی کدامند؟
- چگونه استفاده از این کالوکیشنها به طبیعیتر شدن انگلیسی من کمک میکند؟
- آیا کالوکیشنهای move در موقعیتهای رسمی و غیررسمی متفاوت هستند؟
در این مقاله، به تمام این سوالات پاسخ خواهیم داد و شما را با دنیای گسترده و کاربردی کالوکیشن های Move در زبان انگلیسی آشنا میکنیم. یادگیری این همایندها به شما کمک میکند تا از سطح ترجمه کلمه به کلمه فراتر رفته و مانند یک انگلیسیزبان واقعی، مفاهیم را با دقت و ظرافت بیشتری منتقل کنید. استفاده صحیح از این عبارات، نه تنها دایره واژگان شما را غنیتر میکند، بلکه باعث میشود درک شما از مکالمات و متون انگلیسی عمیقتر شود و بتوانید با اعتماد به نفس بیشتری صحبت کنید.
درک اهمیت کالوکیشن (Collocation) در یادگیری زبان
قبل از اینکه به طور مشخص به سراغ کالوکیشن های Move برویم، بیایید یک قدم به عقب برگردیم و ببینیم کالوکیشن دقیقاً چیست. کالوکیشن به زبان ساده، به مجموعهای از دو یا چند کلمه گفته میشود که به طور طبیعی و معمول با یکدیگر به کار میروند. این کلمات «همنشین» خوبی برای هم هستند و یک فرد نیتیو (Native) به صورت ناخودآگاه از آنها در کنار هم استفاده میکند. برای مثال، در فارسی ما میگوییم «چای دم کردن» و نه «چای درست کردن». هر دو عبارت قابل فهم هستند، اما اولی طبیعیتر به نظر میرسد. در انگلیسی نیز همین قانون برقرار است؛ یادگیری این الگوهای طبیعی، کلید اصلی روان و حرفهای صحبت کردن است.
کالوکیشن های Move مربوط به جابجایی و حرکت فیزیکی
ابتداییترین و رایجترین کاربرد فعل move، مربوط به حرکت فیزیکی و جابجایی است. اما حتی در این معنای ساده نیز، کالوکیشنها میتوانند تفاوتهای ظریفی را بیان کنند. در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم.
۱. اسبابکشی و تغییر محل زندگی
یکی از پرتکرارترین موقعیتهایی که از فعل move استفاده میشود، هنگام تغییر خانه یا محل زندگی است. در این زمینه کالوکیشنهای مشخصی وجود دارد:
-
Move house: به معنی اسبابکشی کردن است. این عبارت بیشتر در انگلیسی بریتانیایی رایج است.
Example: We’re planning to move house next month. (ما در حال برنامهریزی برای اسبابکشی در ماه آینده هستیم.)
-
Move into a new apartment/house: به معنی نقل مکان کردن به یک آپارتمان یا خانه جدید است.
Example: They finally moved into their new house last week. (آنها بالاخره هفته گذشته به خانه جدیدشان نقل مکان کردند.)
-
Move out of the city: به معنی از شهر رفتن و در جای دیگری (معمولاً حومه شهر یا شهری دیگر) ساکن شدن است.
Example: Many people are choosing to move out of the city for a quieter life. (بسیاری از مردم انتخاب میکنند که برای یک زندگی آرامتر از شهر بروند.)
-
Move in with someone: به معنی زندگی مشترک با کسی را آغاز کردن (در خانه آن شخص).
Example: After dating for a year, she decided to move in with her boyfriend. (بعد از یک سال قرار گذاشتن، او تصمیم گرفت با دوستپسرش زندگی کند.)
۲. توصیف نوع حرکت
برای توصیف سرعت و کیفیت حرکت، قیدهای خاصی با move همراه میشوند که ترکیبهای بسیار طبیعی و پرکاربردی را میسازند:
-
Move quickly/slowly: به معنی سریع یا آهسته حرکت کردن.
Example: You need to move quickly if you want to catch the bus. (اگر میخواهی به اتوبوس برسی، باید سریع حرکت کنی.)
Example: The traffic was moving very slowly this morning. (ترافیک امروز صبح بسیار آهسته حرکت میکرد.)
-
Move smoothly: به معنی روان و بدون مشکل حرکت کردن.
Example: The new train moves smoothly along the tracks. (قطار جدید به نرمی روی ریلها حرکت میکند.)
-
Move forward/backward: به معنی به جلو یا عقب حرکت کردن.
Example: The project is finally moving forward. (پروژه بالاخره در حال پیشرفت کردن است.)
کالوکیشن های Move مربوط به اقدام و تصمیمگیری
فعل move فقط به معنای جابجایی فیزیکی نیست، بلکه به طور گسترده برای اشاره به انجام یک عمل، گرفتن یک تصمیم یا شروع یک فرآیند نیز به کار میرود. در این بخش، کالوکیشن های Move در معنای استعاری و غیرفیزیکی را بررسی میکنیم.
۱. در زمینه استراتژی و تجارت
در دنیای تجارت، سیاست و رقابت، هر اقدام یک «حرکت» (move) محسوب میشود. صفتهای مختلفی میتوانند این حرکت را توصیف کنند:
| کالوکیشن (Collocation) | ترجمه فارسی | توضیح |
|---|---|---|
| A good/smart move | یک حرکت خوب/هوشمندانه | تصمیمی که منجر به نتایج مثبت میشود. |
| A bad/wrong move | یک حرکت بد/اشتباه | تصمیمی که عواقب منفی دارد. |
| A strategic move | یک حرکت استراتژیک | اقدامی که بخشی از یک برنامه بزرگتر و حسابشده است. |
| A bold/daring move | یک حرکت جسورانه/شجاعانه | اقدامی پرریسک اما بالقوه پربازده. |
| The next move | حرکت بعدی | اقدام یا تصمیم بعدی در یک فرآیند. |
Example: Buying that startup was a smart move for the company. (خرید آن استارتاپ یک حرکت هوشمندانه برای شرکت بود.)
Example: It’s your turn to play. What’s your next move? (نوبت بازی توست. حرکت بعدیات چیست؟)
۲. شروع کردن یک فعالیت
در اینجا، move با فعل make ترکیب شده و عبارات اصطلاحی رایجی را میسازد:
-
Make a move: این عبارت دو معنی اصلی دارد: ۱) شروع به انجام کاری کردن، به خصوص پس از یک دوره عدم فعالیت. ۲) ترک کردن یک مکان.
Example 1: The police have been watching the suspect, but they haven’t made a move yet. (پلیس مظنون را زیر نظر داشته، اما هنوز اقدامی نکرده است.)
Example 2: It’s getting late, I think it’s time to make a move. (دیر شده، فکر میکنم وقت رفتن است.)
-
Make the first move: اولین قدم را برداشتن؛ به خصوص در شروع یک رابطه یا مذاکره.
Example: She was waiting for him to make the first move and ask her out. (او منتظر بود که پسر اولین قدم را بردارد و از او درخواست قرار ملاقات کند.)
-
Get a move on: یک عبارت غیررسمی به معنی «عجله کن!» یا «بجنب!»
Example: Get a move on, or we’ll be late for the movie! (عجله کن، وگرنه برای فیلم دیرمان میشود!)
کالوکیشن های Move مربوط به احساسات و تغییرات اجتماعی
فعل move قدرت زیادی در بیان تأثیرات عاطفی و تغییرات بزرگ اجتماعی دارد. این دسته از کالوکیشنها به شما کمک میکنند تا احساسات عمیق و مفاهیم انتزاعی را به زیبایی بیان کنید.
۱. تأثیرات عاطفی
-
Be moved to tears: آنقدر تحت تأثیر قرار گرفتن که به گریه افتادن.
Example: I was so moved to tears by her performance that I couldn’t stop crying. (آنقدر تحت تأثیر اجرای او قرار گرفتم که اشکهایم سرازیر شد و نمیتوانستم گریهام را متوقف کنم.)
-
Be deeply moved: عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتن (از نظر احساسی).
Example: We were all deeply moved by his story of survival. (همه ما از داستان بقای او عمیقاً متأثر شدیم.)
۲. پیشرفت و تغییر
-
Move with the times: خود را با تغییرات زمانه وفق دادن؛ مدرن و بهروز بودن.
Example: The company needs to move with the times and start using social media for marketing. (شرکت باید با زمانه پیش برود و از رسانههای اجتماعی برای بازاریابی استفاده کند.)
-
A move in the right direction: یک گام یا اقدام در مسیر درست؛ یک پیشرفت مثبت هرچند کوچک.
Example: The new law isn’t perfect, but it’s a move in the right direction. (قانون جدید بینقص نیست، اما گامی در مسیر درست است.)
-
Move up in the world / Move up the ladder: پیشرفت کردن در زندگی یا شغل؛ ارتقا گرفتن.
Example: Since she joined the company, she has really moved up the ladder quickly. (از زمانی که به شرکت پیوسته، خیلی سریع پلههای ترقی را طی کرده است.)
عبارات و اصطلاحات کاربردی دیگر با Move
در نهایت، برخی عبارات ثابت و اصطلاحی وجود دارند که دانستن آنها ضروری است:
-
Be on the move: دائماً در حال حرکت و جابجایی بودن؛ فعال بودن.
Example: As a sales representative, he is always on the move. (به عنوان یک نماینده فروش، او همیشه در حال سفر و جابجایی است.)
-
Watch someone’s every move: تمام حرکات کسی را زیر نظر داشتن.
Example: The detective was watching the suspect’s every move. (کارآگاه تمام حرکات مظنون را زیر نظر داشت.)
-
Move heaven and earth: تمام تلاش خود را کردن؛ زمین و زمان را به هم دوختن برای رسیدن به یک هدف.
Example: He would move heaven and earth to get his daughter into the best school. (او برای اینکه دخترش را در بهترین مدرسه ثبتنام کند، زمین و زمان را به هم میدوزد.)
نتیجهگیری: چگونه از این کالوکیشنها استفاده کنیم؟
اکنون شما مجموعهای ارزشمند از کالوکیشن های Move را در اختیار دارید. اما کلید اصلی، استفاده فعال از آنهاست. سعی کنید هنگام نوشتن یا صحبت کردن به زبان انگلیسی، به طور آگاهانه این عبارات را به کار ببرید. به مکالمات فیلمها و پادکستها گوش دهید و تلاش کنید این کالوکیشنها را تشخیص دهید. با جایگزین کردن عبارات سادهای مانند “go” یا “do an action” با این همایندهای دقیقتر و طبیعیتر، سطح زبان انگلیسی خود را به شکل چشمگیری ارتقا خواهید داد و ارتباطی موثرتر و طبیعیتر برقرار خواهید کرد.



