مجله آموزش زبان EnglishVocabulary.ir

کالوکیشن های Limit در زبان انگلیسی به همراه مثال و ترجمه

در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. یادگیری لغات به صورت مجزا و جدا از هم، یکی از بزرگترین اشتباهات زبان‌آموزان است. قدرت واقعی زبان در یادگیری ترکیب کلمات یا «کالوکیشن‌ها» نهفته است. کلمه limit (به معنای محدودیت، حد، مرز) یکی از آن کلماتی است که با قرار گرفتن در کنار فعل‌ها، صفت‌ها و اسم‌های مختلف، عبارات بسیار کاربردی و مهمی می‌سازد. تسلط بر کالوکیشن های Limit به شما کمک می‌کند تا طبیعی‌تر، دقیق‌تر و حرفه‌ای‌تر صحبت کنید. با ما همراه باشید تا دنیای این ترکیبات شگفت‌انگیز را کشف کنیم.

📌 بیشتر بخوانید:این کلمه را در فرودگاه بگویید “دیپورت” می‌شوید! (هشدار جدی)

کالوکیشن های Limit با فعل (Verb + Limit)

یکی از مهم‌ترین دسته‌بندی‌ها، ترکیب فعل با کلمه‌ی limit است. این عبارات نشان‌دهنده‌ی اعمالی هستند که ما در رابطه با محدودیت‌ها انجام می‌دهیم. در ادامه به بررسی پرکاربردترین آن‌ها می‌پردازیم.

Set a limit / Impose a limit

این دو عبارت به معنای «محدودیت تعیین کردن» یا «محدودیت وضع کردن» هستند. `Set a limit` کمی رایج‌تر و عمومی‌تر است، در حالی که `impose a limit` معمولاً بار رسمی‌تری دارد و به معنای تحمیل کردن یک محدودیت از سوی یک قدرت یا مرجع است.

Reach a limit / Hit a limit

این کالوکیشن‌ها زمانی استفاده می‌شوند که شما به نقطه پایانی یا حداکثر ظرفیت چیزی می‌رسید و دیگر نمی‌توانید ادامه دهید. به معنای «به حد خود رسیدن» یا «به سقف خوردن» است.

Exceed a limit / Go over a limit

این دو عبارت دقیقاً متضاد موارد قبلی هستند و به معنای «فراتر رفتن از حد»، «تجاوز از محدودیت» یا «رد کردن سقف مجاز» به کار می‌روند.

Know your limits

این عبارت یک توصیه‌ی مهم است و به معنای «حد و مرز خود را شناختن» است. یعنی شما باید بدانید که توانایی‌ها و ظرفیت‌هایتان چقدر است و چه زمانی باید متوقف شوید.

Push the limits / Test the limits

این کالوکیشن به معنای «به چالش کشیدن محدودیت‌ها» یا «سنجیدن مرزها» است. این عبارت می‌تواند هم معنای مثبت (برای پیشرفت) و هم معنای منفی (برای زیر پا گذاشتن قوانین) داشته باشد.

📌 شاید این مطلب هم برایتان جالب باشد:کفگیر به ته دیگ خوردن: Spatula hit the bottom of pot

کالوکیشن های Limit با صفت (Adjective + Limit)

صفت‌ها به ما کمک می‌کنند تا نوع و شدت یک محدودیت را توصیف کنیم. آشنایی با این ترکیبات به شما کمک می‌کند تا منظور خود را بسیار دقیق‌تر بیان کنید.

Strict / Tight limit

به معنای یک «محدودیت سخت‌گیرانه» یا «محدودیت جدی» است که انعطاف‌پذیری کمی دارد.

Upper / Lower limit

این دو صفت برای مشخص کردن «حد بالا (سقف)» و «حد پایین (کف)» یک بازه استفاده می‌شوند.

Time limit

به «محدودیت زمانی» اشاره دارد که برای انجام کاری در نظر گرفته شده است.

Age limit

به «محدودیت سنی» برای انجام کاری (مانند تماشای فیلم، خرید محصول یا شرکت در رویداد) اشاره می‌کند.

Speed limit

یکی از رایج‌ترین کالوکیشن‌ها که به معنای «سرعت مجاز» یا «محدودیت سرعت» در رانندگی است.

Legal limit

به «حد قانونی» اشاره دارد که توسط قانون تعیین شده است، مثلاً در مورد میزان الکل در خون هنگام رانندگی.

📌 این مقاله را از دست ندهید:حرکات “Calisthenics” (بدنسازی خیابانی)

عبارات و اصطلاحات کاربردی دیگر با Limit

علاوه بر ترکیب با فعل و صفت، کالوکیشن های Limit در قالب عبارات و اصطلاحات خاص نیز به کار می‌روند که دانستن آن‌ها بسیار مفید است.

Within the limit(s)

به معنای «در چارچوب محدودیت» یا «در حد مجاز» است.

Off-limits

این اصطلاح به معنای «ورود ممنوع» یا «غیرمجاز» است و معمولاً برای مکان‌ها به کار می‌رود.

The sky is the limit

یک اصطلاح بسیار رایج و مثبت که به معنای «هیچ محدودیتی وجود ندارد» یا «آسمان سقف آرزوهاست» است. این عبارت برای تشویق دیگران به کار می‌رود و نشان می‌دهد که هر چیزی ممکن است.

Without limit

به معنای «بدون محدودیت» یا «نامحدود» است.

📌 موضوع مشابه و کاربردی:نوشدارو بعد از مرگ سهراب: Medicine after death

جدول خلاصه کالوکیشن های Limit

برای مرور و جمع‌بندی بهتر، در جدول زیر مهم‌ترین کالوکیشن های Limit را به همراه دسته‌بندی و معنای فارسی آن‌ها مشاهده می‌کنید.

کالوکیشن (Collocation) نوع (Type) معنای فارسی (Persian Meaning)
Set / Impose a limit فعل + اسم محدودیت تعیین کردن / وضع کردن
Reach / Hit a limit فعل + اسم به حد خود رسیدن / به سقف خوردن
Exceed / Go over a limit فعل + اسم از حد فراتر رفتن / تجاوز کردن
Know your limits فعل + اسم حد و مرز خود را شناختن
Push / Test the limits فعل + اسم مرزها را به چالش کشیدن / سنجیدن
Strict / Tight limit صفت + اسم محدودیت سخت‌گیرانه
Upper / Lower limit صفت + اسم حد بالا / حد پایین
Age / Time / Speed limit اسم + اسم (Noun Collocation) محدودیت سنی / زمانی / سرعت
Off-limits اصطلاح ورود ممنوع / غیرمجاز
The sky is the limit اصطلاح هیچ محدودیتی وجود ندارد
📌 انتخاب هوشمند برای شما:آسمون ریسمون بافتن: Weaving sky and string

نتیجه‌گیری

همانطور که مشاهده کردید، کلمه limit به تنهایی معنای محدودی دارد، اما وقتی در کنار کلمات دیگر قرار می‌گیرد، دنیایی از مفاهیم دقیق و کاربردی را خلق می‌کند. یادگیری کالوکیشن های Limit نه تنها دایره لغات شما را گسترش می‌دهد، بلکه به شما کمک می‌کند تا مانند یک انگلیسی‌زبان بومی، منظورتان را با ظرافت و دقت بیشتری بیان کنید. سعی کنید این عبارات را در مکالمات و نوشته‌های خود به کار ببرید و تاثیر شگفت‌انگیز آن‌ها را در بهبود سطح زبان خود مشاهده کنید.

این پست چقدر برای شما مفید بود؟

برای امتیاز دادن روی ستاره‌ها کلیک کنید!

امتیاز میانگین 4.8 / 5. تعداد رای‌ها: 465

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *