- چگونه میتوانیم با استفاده از کالوکیشنهای Know انگلیسی خود را طبیعیتر جلوه دهیم؟
- رایجترین ترکیبات فعل Know با قیدها و اسمها کدامند؟
- چه اصطلاحات و عبارات کاربردی با فعل Know وجود دارد که هر زبانآموزی باید بداند؟
- آیا میدانید تفاوتهای ظریف بین «know well» و «know for certain» در چیست؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. فعل «Know» به معنای «دانستن» یا «شناختن» یکی از پرکاربردترین افعال در زبان انگلیسی است، اما استفاده صحیح و طبیعی از آن فراتر از دانستن معنای اصلی آن است. برای اینکه مانند یک انگلیسیزبان واقعی صحبت کنید، باید با همایندها یا کالوکیشن های Know آشنا باشید. این ترکیبات ثابت به شما کمک میکنند تا منظور خود را دقیقتر، روانتر و حرفهایتر بیان کنید. در ادامه، شما را با دستهبندیهای مختلف این کالوکیشنها به همراه مثالهای کاربردی و ترجمه فارسی آشنا خواهیم کرد تا سطح مکالمه و نوشتار خود را به شکل چشمگیری ارتقا دهید.
چرا یادگیری کالوکیشن های Know اهمیت دارد؟
یادگیری لغات به صورت مجزا یکی از بزرگترین اشتباهات زبانآموزان است. کلمات در زبان انگلیسی معمولاً در کنار کلمات خاص دیگری به کار میروند و این همان چیزی است که به آن کالوکیشن (Collocation) میگوییم. وقتی شما کالوکیشن های Know را یاد میگیرید، در واقع در حال یادگیری الگوهای طبیعی زبان هستید. این کار باعث میشود:
- طبیعیتر صحبت کنید: به جای اینکه بگویید «I know this very much»، میگویید «I know this very well» که کاملاً طبیعی به نظر میرسد.
- سریعتر فکر و صحبت کنید: مغز شما این ترکیبات را به عنوان یک واحد واحد پردازش میکند و نیازی به جستجوی کلمات مناسب نخواهید داشت.
- درک مطلب بهتری داشته باشید: با شنیدن یا خواندن این ترکیبات، فوراً معنای آنها را درک میکنید، زیرا با الگوی آنها آشنا هستید.
در ادامه به بررسی مهمترین و پرکاربردترین همایندهای فعل Know در دستهبندیهای مختلف میپردازیم.
دسته اول: کالوکیشنهای Know + قید (Adverb)
این دسته از کالوکیشنها نشان میدهند که ما چیزی را «چگونه» یا «تا چه حد» میدانیم. استفاده از این قیدها به صحبت شما دقت و ظرافت میبخشد.
۱. Know something well / perfectly well
این کالوکیشن برای بیان تسلط و شناخت کامل روی یک موضوع یا فرد به کار میرود.
- مثال انگلیسی: She knows the subject perfectly well, so you can ask her any question.
- ترجمه فارسی: او موضوع را کاملاً خوب میداند، بنابراین میتوانی هر سوالی از او بپرسی.
- مثال انگلیسی: You know very well what I’m talking about. Don’t pretend you don’t understand.
- ترجمه فارسی: تو خیلی خوب میدانی من در مورد چه چیزی صحبت میکنم. وانمود نکن که نمیفهمی.
۲. Know something for certain / for a fact
وقتی از چیزی کاملاً مطمئن هستید و شک و تردیدی در آن ندارید، از این ترکیب استفاده میکنید.
- مثال انگلیسی: I know for certain that he was not at the office yesterday.
- ترجمه فارسی: من بهطور قطع میدانم که او دیروز در دفتر نبود.
- مثال انگلیسی: We know for a fact that the company is planning to expand next year.
- ترجمه فارسی: ما بهیقین میدانیم که شرکت قصد دارد سال آینده گسترش یابد.
۳. Know someone/something personally
برای تاکید بر شناخت شخصی و مستقیم از یک فرد یا موضوع، نه از طریق شنیدهها.
- مثال انگلیسی: I don’t know the CEO personally, but I’ve heard he’s a great leader.
- ترجمه فارسی: من مدیرعامل را شخصاً نمیشناسم، اما شنیدهام که او رهبر بزرگی است.
۴. Know something instinctively
این عبارت به معنای دانستن چیزی به صورت غریزی و بدون نیاز به فکر یا دلیل است.
- مثال انگلیسی: He knew instinctively that something was wrong.
- ترجمه فارسی: او بهطور غریزی میدانست که یک جای کار میلنگد.
۵. Know exactly / precisely
برای بیان دانش دقیق و مشخص در مورد یک موضوع به کار میرود.
- مثال انگلیسی: I know exactly what needs to be done to solve this problem.
- ترجمه فارسی: من دقیقاً میدانم برای حل این مشکل چه کاری باید انجام شود.
- مثال انگلیسی: Can you tell me precisely where you were at 10 PM? I need to know precisely.
- ترجمه فارسی: میتوانی به من بگویی ساعت ۱۰ شب دقیقاً کجا بودی؟ من باید دقیقاً بدانم.
دسته دوم: کالوکیشنهای Know + اسم (Noun) یا عبارت اسمی
این ترکیبات مشخص میکنند که چه چیزی را میدانیم؛ از یک پاسخ ساده گرفته تا تفاوت بین دو چیز.
۱. Know the answer / the truth / the score
اینها از پایهایترین و رایجترین کالوکیشن های Know هستند.
- مثال انگلیسی: Everyone in the class knew the answer except for me.
- ترجمه فارسی: همه در کلاس جواب را میدانستند به جز من.
- مثال انگلیسی: I need to know the truth about what happened that night.
- ترجمه فارسی: من باید حقیقت را در مورد اتفاقی که آن شب افتاد بدانم.
- مثال انگلیسی (اصطلاحی): Don’t try to fool him; he knows the score.
- ترجمه فارسی (اصطلاحی): سعی نکن گولش بزنی؛ او از اوضاع خبر دارد (میداند قضیه از چه قرار است).
۲. Know the difference
این عبارت برای نشان دادن توانایی تشخیص و تمایز بین دو یا چند چیز استفاده میشود.
- مثال انگلیسی: It’s important to know the difference between being confident and being arrogant.
- ترجمه فارسی: مهم است که تفاوت بین اعتماد به نفس داشتن و متکبر بودن را بدانیم.
۳. Know someone’s name / know someone by sight
دو عبارت متفاوت برای سطوح مختلف شناختن افراد.
- مثال انگلیسی: I know his name, but I’ve never actually met him.
- ترجمه فارسی: من اسمش را میدانم، اما هرگز او را ملاقات نکردهام.
- مثال انگلیسی: A: Do you know that man? B: I know him by sight, but not to talk to.
- ترجمه فارسی: الف: آن مرد را میشناسی؟ ب: قیافهاش برایم آشناست، اما با او همصحبت نشدهام.
۴. Know nothing / little about something
برای بیان عدم آگاهی یا آگاهی بسیار کم در مورد یک موضوع.
- مثال انگلیسی: I know nothing about quantum physics.
- ترجمه فارسی: من هیچچیز در مورد فیزیک کوانتوم نمیدانم.
- مثال انگلیسی: He knows very little about cars, so he needs a mechanic’s advice.
- ترجمه فارسی: او اطلاعات بسیار کمی در مورد ماشینها دارد، بنابراین به مشاوره یک مکانیک نیاز دارد.
دسته سوم: عبارات و اصطلاحات رایج با Know
زبان انگلیسی پر از اصطلاحات و عبارات ثابتی است که فعل Know در آنها نقش کلیدی دارد. یادگیری این موارد به شما کمک میکند تا منظورتان را به شکل غیرمستقیم و زیباتر بیان کنید.
۱. Let me know
یک عبارت بسیار رایج و مودبانه به معنی «به من اطلاع بده».
- مثال انگلیسی: Please let me know if you can come to the party.
- ترجمه فارسی: لطفاً اگر میتوانی به مهمانی بیایی به من خبر بده.
۲. Get to know someone/something
این عبارت به فرآیند تدریجی آشنا شدن با یک فرد یا مکان اشاره دارد.
- مثال انگلیسی: It took me a while to get to know my new colleagues.
- ترجمه فارسی: مدتی طول کشید تا با همکاران جدیدم آشنا شوم.
- مثال انگلیسی: When you travel, you should take time to get to know the local culture.
- ترجمه فارسی: وقتی سفر میکنی، باید برای آشنا شدن با فرهنگ محلی وقت بگذاری.
۳. Know something inside out / like the back of your hand
دو اصطلاح بسیار قوی برای بیان تسلط و شناخت فوقالعاده کامل بر یک موضوع یا مکان.
- مثال انگلیسی: He has been working with this software for ten years. He knows it inside out.
- ترجمه فارسی: او ده سال است که با این نرمافزار کار میکند. آن را مثل کف دستش میشناسد (زیر و بمش را میداند).
- مثال انگلیسی: I won’t get lost. I know this city like the back of my hand.
- ترجمه فارسی: من گم نخواهم شد. این شهر را مثل کف دستم میشناسم.
۴. As far as I know
وقتی از چیزی مطمئن هستید اما احتمال کمی میدهید که اشتباه کنید، از این عبارت استفاده میکنید. این عبارت به معنی «تا آنجایی که من میدانم» است.
- مثال انگلیسی: As far as I know, the meeting is scheduled for 3 PM, but you should double-check.
- ترجمه فارسی: تا آنجایی که من میدانم، جلسه برای ساعت ۳ بعد از ظهر برنامهریزی شده است، اما بهتر است شما دوباره چک کنید.
۵. You never know
این اصطلاح برای بیان این موضوع به کار میرود که آینده غیرقابل پیشبینی است و هر اتفاقی ممکن است بیفتد. معادل فارسی آن «هیچکس از آینده خبر ندارد» یا «چیزی معلوم نیست» است.
- مثال انگلیسی: You should apply for the job. You might get it. You never know!
- ترجمه فارسی: باید برای آن کار درخواست بدهی. شاید به دستش بیاوری. هیچی معلوم نیست!
۶. Be in the know
این اصطلاح یعنی جزو گروهی از افراد بودن که اطلاعات محرمانه یا خاصی دارند که دیگران از آن بیخبرند.
- مثال انگلیسی: If you want to find out about the company’s secret plans, you should talk to Sarah. She‘s in the know.
- ترجمه فارسی: اگر میخواهی از برنامههای مخفی شرکت سر در بیاوری، باید با سارا صحبت کنی. او در جریان همه چیز هست (اطلاعات محرمانه دارد).
جدول مقایسهای کالوکیشنهای کلیدی Know
برای جمعبندی و درک بهتر، برخی از مهمترین کالوکیشن های Know را در جدول زیر مقایسه کردهایم:
| کالوکیشن (Collocation) | معنی و کاربرد | مثال (Example) |
|---|---|---|
| Know for certain | دانستن با اطمینان ۱۰۰٪ | I know for certain that I locked the door. |
| Know well | شناخت کامل و عمیق از کسی یا چیزی | I know my best friend very well. |
| Get to know | فرآیند آشنا شدن با کسی یا چیزی | We are still getting to know each other. |
| Know the ropes | آشنا بودن با روش انجام یک کار خاص | Ask the new intern to shadow you until she knows the ropes. |
| Know better | عاقلتر از آن بودن که کار اشتباهی انجام دهی | He should have known better than to trust a stranger. |
نتیجهگیری
همانطور که مشاهده کردید، فعل Know دنیایی از ترکیبات و عبارات مختلف را در خود جای داده است. تسلط بر کالوکیشن های Know یک گام بزرگ در جهت روان و طبیعی صحبت کردن به زبان انگلیسی است. به جای حفظ کردن لیستی طولانی، سعی کنید این عبارات را در قالب مثالهای واقعی یاد بگیرید و از آنها در مکالمات و نوشتههای روزمره خود استفاده کنید. با تمرین و تکرار، این ترکیبات به بخشی جداییناپذیر از دایره لغات فعال شما تبدیل خواهند شد و به شما کمک میکنند تا با اعتماد به نفس بیشتری ارتباط برقرار کنید.



