- چگونه از فعل Fix در موقعیتهای مختلف استفاده کنیم؟
- رایجترین کالوکیشن های Fix در مکالمات روزمره انگلیسی کدامند؟
- آیا Fix فقط به معنای «تعمیر کردن» است یا معانی دیگری هم دارد؟
- چطور میتوانیم با یادگیری کالوکیشنهای Fix، انگلیسی خود را طبیعیتر جلوه دهیم؟
در این مقاله، به تمام این سوالات به طور کامل پاسخ خواهیم داد و شما را با دنیای گسترده و کاربردی کالوکیشن های Fix آشنا خواهیم کرد. بسیاری از زبانآموزان فعل Fix را تنها با معنی «تعمیر کردن» میشناسند، در حالی که این فعل در ترکیب با کلمات دیگر، معانی و کاربردهای بسیار متنوعی پیدا میکند. یادگیری این کالوکیشنها به شما کمک میکند تا از سطح ترجمه کلمه به کلمه فراتر رفته و مانند یک انگلیسیزبان بومی، روان و طبیعی صحبت کنید. با ما همراه باشید تا مهمترین ترکیبات این فعل پرکاربرد را با مثالهای عملی و ترجمه دقیق فارسی یاد بگیرید.
مفهوم کالوکیشن و اهمیت یادگیری آن
قبل از اینکه به سراغ کالوکیشن های Fix برویم، بهتر است کمی درباره مفهوم «کالوکیشن» (Collocation) صحبت کنیم. کالوکیشن به مجموعهای از دو یا چند کلمه گفته میشود که به طور طبیعی و معمول در کنار یکدیگر به کار میروند. این ترکیبات برای انگلیسیزبانان بومی کاملاً عادی و طبیعی به نظر میرسند. برای مثال، در فارسی ما میگوییم «چای دم کردن» و نه «چای درست کردن». در انگلیسی نیز همین قانون نانوشته وجود دارد. مثلاً به جای `make a mistake` نمیتوان گفت `do a mistake`. یادگیری کالوکیشنها از این جهت اهمیت دارد که به صحبت کردن و نوشتن شما حالتی طبیعی و روان میبخشد و شما را از اشتباهات رایج دور میکند.
دسته بندی کالوکیشن های Fix
فعل Fix کاربردهای فراوانی دارد که میتوان آنها را در چند دسته اصلی طبقهبندی کرد. با یادگیری این دستهبندیها، به خاطر سپردن و استفاده از آنها در جای مناسب بسیار آسانتر خواهد شد. در ادامه، مهمترین این دستهبندیها را با ذکر مثال بررسی میکنیم.
۱. Fix به معنای تعمیر کردن یا درست کردن (To Repair/Mend)
این آشناترین و رایجترین معنای فعل Fix است. وقتی چیزی خراب شده یا به درستی کار نمیکند، از این فعل برای اشاره به تعمیر آن استفاده میکنیم. در این دسته، کالوکیشن های Fix با اشیاء فیزیکی همراه میشوند.
-
Fix a car/bike/computer: تعمیر کردن ماشین/دوچرخه/کامپیوتر
Example: My laptop is so slow; I need to ask someone to fix the computer for me.
ترجمه: لپتاپم خیلی کند است؛ باید از کسی بخواهم کامپیوتر را برایم درست کند.
-
Fix a leak/pipe: تعمیر کردن نشتی/لوله
Example: We called a plumber to fix the leak under the sink.
ترجمه: ما به یک لولهکش زنگ زدیم تا نشتی زیر سینک را تعمیر کند.
-
Fix a broken window/chair: درست کردن پنجره شکسته/صندلی خراب
Example: He managed to fix the broken chair with some glue and nails.
ترجمه: او موفق شد صندلی شکسته را با کمی چسب و میخ درست کند.
۲. Fix به معنای آماده کردن یا فراهم کردن (To Prepare/Arrange)
یکی دیگر از کاربردهای بسیار متداول فعل Fix، در معنای آماده کردن چیزی، به خصوص غذا یا نوشیدنی است. این کاربرد در انگلیسی محاورهای بسیار رایج است.
-
Fix a meal/lunch/dinner: آماده کردن یک وعده غذایی/ناهار/شام
Example: I’m hungry. Let me fix a quick lunch for us.
ترجمه: من گرسنه هستم. اجازه بده یک ناهار سریع برایمان آماده کنم.
-
Fix a drink/coffee: درست کردن یک نوشیدنی/قهوه
Example: Can I fix you a drink? We have juice and soda.
ترجمه: میتوانم برایت یک نوشیدنی درست کنم؟ ما آبمیوه و نوشابه داریم.
-
Fix someone’s hair/makeup: مرتب کردن مو/آرایش کسی
Example: She went to the restroom to fix her hair before the meeting.
ترجمه: او قبل از جلسه به دستشویی رفت تا موهایش را مرتب کند.
۳. Fix به معنای تعیین کردن یا مشخص کردن (To Decide/Set)
در این کاربرد، Fix برای مشخص کردن و نهایی کردن یک تاریخ، قیمت، یا قانون به کار میرود. این معنا بیشتر در موقعیتهای رسمی و کاری استفاده میشود.
-
Fix a date/time: تعیین کردن تاریخ/زمان
Example: Let’s fix a date for our next meeting.
ترجمه: بیایید یک تاریخ برای جلسه بعدیمان تعیین کنیم.
-
Fix a price/rate: تعیین کردن قیمت/نرخ
Example: The company agreed to fix the price for the next six months.
ترجمه: شرکت موافقت کرد که قیمت را برای شش ماه آینده ثابت نگه دارد.
-
Fix the rules: تعیین کردن قوانین
Example: The committee met to fix the rules for the competition.
ترجمه: کمیته برای تعیین قوانین مسابقه تشکیل جلسه داد.
۴. Fix به معنای حل کردن یک مشکل یا موقعیت (To Solve a Problem)
این دسته از کالوکیشن های Fix به حل و فصل مشکلات و شرایط دشوار اشاره دارند و بسیار پرکاربرد هستند.
-
Fix a problem: حل کردن یک مشکل
Example: Don’t worry, we will find a way to fix this problem.
ترجمه: نگران نباش، ما راهی برای حل این مشکل پیدا خواهیم کرد.
-
Fix a situation: سر و سامان دادن به یک موقعیت
Example: The manager needs to intervene to fix the situation between the two employees.
ترجمه: مدیر باید برای سر و سامان دادن به اوضاع بین دو کارمند، مداخله کند.
-
Fix a mistake/error: اصلاح کردن یک اشتباه/خطا
Example: I found an error in the report, and I need to fix the mistake immediately.
ترجمه: من یک خطا در گزارش پیدا کردم و باید فوراً اشتباه را اصلاح کنم.
کالوکیشنهای اصطلاحی و عبارات رایج با Fix
علاوه بر دستهبندیهای بالا، فعل Fix در برخی عبارات و اصطلاحات خاص نیز به کار میرود که معنای متفاوتی دارند. یادگیری این اصطلاحات به درک بهتر شما از مکالمات روزمره کمک شایانی میکند.
To be in a fix
این اصطلاح به معنای «در مخمصه افتادن» یا «در یک وضعیت دشوار قرار گرفتن» است. در اینجا Fix نقش اسم را دارد.
Example: I lost my wallet and my phone, so I’m in a real fix now.
ترجمه: من کیف پول و تلفنم را گم کردهام، بنابراین الان واقعاً در مخمصه افتادهام.
Fix someone up with someone/something
این عبارت دو معنی اصلی دارد:
-
معرفی دو نفر به هم برای ایجاد رابطه عاطفی:
Example: My friend tried to fix me up with her cousin, but we had nothing in common.
ترجمه: دوستم سعی کرد من را با پسرخالهاش آشنا کند، اما ما هیچ وجه اشتراکی نداشتیم.
-
فراهم کردن چیزی که کسی نیاز دارد:
Example: If you need a place to stay, I can fix you up with a room at my brother’s apartment.
ترجمه: اگر به جایی برای ماندن نیاز داری، میتوانم یک اتاق در آپارتمان برادرم برایت جور کنم.
To fix one’s eyes on someone/something
این عبارت به معنای «خیره شدن» یا «زل زدن» به کسی یا چیزی است. نشاندهنده تمرکز کامل نگاه بر روی یک نقطه است.
Example: The cat fixed its eyes on the bird outside the window.
ترجمه: گربه به پرندهی بیرون پنجره خیره شد.
جدول مقایسهای: تفاوت Fix, Repair, و Mend
هر سه فعل Fix, Repair, و Mend میتوانند به معنای «تعمیر کردن» باشند، اما تفاوتهای ظریفی در کاربرد آنها وجود دارد. جدول زیر به شما کمک میکند تا این تفاوتها را بهتر درک کنید.
| فعل | کاربرد اصلی | مثال |
|---|---|---|
| Fix | بسیار رایج و عمومی در انگلیسی آمریکایی. برای هر چیزی از ماشین و لوله گرفته تا مشکلات و اشتباهات استفاده میشود. | Can you fix my watch? |
| Repair | کمی رسمیتر از Fix. معمولاً برای تعمیرات پیچیدهتر و فنیتر (مانند ماشینآلات، ساختمانها) به کار میرود. | The roof needs to be repaired after the storm. |
| Mend | بیشتر در انگلیسی بریتانیایی رایج است. معمولاً برای تعمیر لباس، پارچه، یا روابط بین افراد (mend a relationship) استفاده میشود. | My grandmother taught me how to mend a hole in my socks. |
نتیجهگیری
همانطور که در این مقاله مشاهده کردید، فعل Fix بسیار فراتر از معنای ساده «تعمیر کردن» است. یادگیری کالوکیشن های Fix به شما کمک میکند تا دایره لغات خود را گسترش دهید و در موقعیتهای مختلف، از جمله آماده کردن غذا، تعیین قرار ملاقات، و حل مشکلات، از واژگان مناسب و طبیعی استفاده کنید. سعی کنید این ترکیبات را در مکالمات و نوشتههای خود به کار ببرید تا به مرور زمان به بخشی از دایره واژگان فعال شما تبدیل شوند. با تمرین و تکرار، استفاده از این کالوکیشنها برایتان کاملاً عادی و راحت خواهد شد و انگلیسی شما یک گام دیگر به سطح بومیزبانان نزدیکتر میشود.



