-
- آیا میدانید فعل Face به جز «صورت» چه معانی دیگری دارد؟
- چگونه میتوان با کلمه Face عبارات و اصطلاحات طبیعی و رایج ساخت؟
- مهمترین کالوکیشن های Face که افراد نیتیو در مکالمات روزمره استفاده میکنند کدامند؟
- چطور با استفاده از این کالوکیشنها، سطح انگلیسی خود را به شکل چشمگیری ارتقا دهیم؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. کلمه Face یکی از پرکاربردترین واژگان در زبان انگلیسی است که در نگاه اول ساده به نظر میرسد، اما دنیایی از عبارات، اصطلاحات و کالوکیشنها را در خود جای داده است. یادگیری کالوکیشن های Face به شما کمک میکند تا از سطح مکالمات کتابی فراتر رفته و مانند یک فرد نیتیو، طبیعی و روان صحبت کنید. این همایندهای زبانی، ترکیبات رایجی از کلمات هستند که انگلیسیزبانها به طور ناخودآگاه در گفتار و نوشتار خود به کار میبرند. با ما همراه باشید تا گنجینهای از این ترکیبات ارزشمند را به همراه مثالهای کاربردی و ترجمه دقیق فارسی کشف کنید.
درک عمیقتر کلمه Face: فراتر از «صورت»
قبل از پرداختن به کالوکیشنها، باید بدانیم که Face همیشه به معنای «صورت» یا «چهره» نیست. این کلمه میتواند به عنوان فعل نیز به کار رود و معانی متفاوتی داشته باشد که پایه و اساس بسیاری از کالوکیشنها را تشکیل میدهد. درک این معانی، کلید استفاده صحیح از عبارات مرتبط است.
Face به عنوان فعل: به معنای روبرو شدن و مواجه شدن
یکی از اصلیترین کاربردهای Face به عنوان فعل، به معنای «مواجه شدن با»، «روبرو شدن با» یا «سر و کار داشتن با» یک موقعیت، معمولاً چالشبرانگیز یا دشوار است. این کاربرد در بسیاری از کالوکیشن های Face به چشم میخورد.
-
- Face a problem: با مشکلی روبرو شدن
- Face a challenge: با چالشی مواجه شدن
- Face difficulties: با سختیها دست و پنجه نرم کردن
- ace the consequences: با عواقب کاری روبرو شدن.
- Face reality: با واقعیت روبرو شدن.
- Face the truth: با حقیقت مواجه شدن.
مثال:
After years of avoiding his responsibilities, it was time for him to face the music and deal with the consequences.
ترجمه: پس از سالها فرار از مسئولیتهایش، وقت آن بود که تاوان کارهایش را پس بدهد و با عواقب آن روبرو شود.
کالوکیشنهای رایج با فعل Face
حالا که با معنای اصلی فعل Face آشنا شدیم، بیایید برخی از مهمترین و پرکاربردترین همایندهای آن را بررسی کنیم. این عبارات به طور گسترده در زمینههای مختلف از تجارت و اخبار گرفته تا مکالمات روزمره استفاده میشوند.
کالوکیشنهای مرتبط با مشکلات و چالشها
- To face a dilemma: در یک دوراهی قرار گرفتن، با یک معضل روبرو شدن.
- To face a threat: با یک تهدید مواجه شدن.
- To face criticism: مورد انتقاد قرار گرفتن.
- To face an obstacle: با یک مانع روبرو شدن.
- To face stiff competition: با رقابت شدیدی روبرو شدن.
- To face a lawsuit: با یک دادخواست قضایی مواجه شدن.
- To face a penalty: با جریمه روبرو شدن.
مثال:
The company faces stiff competition from foreign imports, and they need a new strategy to survive.
ترجمه: شرکت با رقابت شدیدی از سوی واردات خارجی روبرو است و برای بقا به یک استراتژی جدید نیاز دارد.
کالوکیشنهای مرتبط با اسم Face (چهره و ظاهر)
در این بخش، به سراغ کالوکیشنهایی میرویم که با اسم Face و معنای «چهره» یا «ظاهر» ساخته میشوند. این ترکیبات معمولاً برای توصیف احساسات، حالات یا ظاهر فیزیکی افراد به کار میروند.
توصیف حالات چهره و احساسات
این دسته از کالوکیشن های Face برای بیان احساسات مختلف از طریق توصیف چهره کاربرد دارند.
| کالوکیشن انگلیسی | معادل فارسی | توضیح |
|---|---|---|
| A sad/long face | قیافه غمگین، چهره درهم | برای نشان دادن ناراحتی یا ناامیدی. |
| A happy/smiling face | چهره شاد، صورت خندان | برای نشان دادن خوشحالی و رضایت. |
| A straight face | چهره جدی، قیافه بیتفاوت | وقتی سعی میکنید در موقعیتی خندهدار، نخندید. |
| A brave face | حفظ ظاهر، تظاهر به شجاعت | تظاهر به قوی بودن در شرایط سخت. |
| An angry face | چهره عصبانی، قیافه خشمگین | برای نشان دادن عصبانیت. |
| A familiar face | چهره آشنا، قیافه آشنا | کسی که قبلاً او را دیدهاید. |
مثال:
It was hard to keep a straight face when my colleague slipped on the banana peel, but I managed.
ترجمه: وقتی همکارم روی پوست موز لیز خورد، جلوگیری از خنده سخت بود، اما توانستم خودم را کنترل کنم.
مثال دیگر:
Despite the bad news, she decided to put on a brave face for the sake of her children.
ترجمه: با وجود خبر بد، او تصمیم گرفت به خاطر فرزندانش ظاهرش را حفظ کند.
افعالی که با اسم Face میآیند
برخی افعال به طور رایج با کلمه Face ترکیب میشوند تا معانی خاصی را ایجاد کنند.
- To make/pull a face: شکلک درآوردن، قیافه گرفتن (معمولاً برای نشان دادن عدم علاقه یا به عنوان شوخی).
- To save face: حفظ آبرو، جلوگیری از شرمندگی.
- To lose face: آبرو را از دست دادن، بیاعتبار شدن، شرمنده شدن.
- To hide your face: صورت خود را پنهان کردن (از روی خجالت یا ترس).
- To wash your face: صورت خود را شستن.
مثال:
The politician tried to save face by claiming his controversial comments were taken out of context.
ترجمه: آن سیاستمدار سعی کرد با این ادعا که نظرات جنجالیاش خارج از چارچوب نقل شدهاند، آبروی خود را حفظ کند.
اصطلاحات (Idioms) رایج با Face
زبان انگلیسی سرشار از اصطلاحاتی است که در آنها از کلمه Face استفاده شده است. این اصطلاحات اغلب معنایی مجازی دارند و درک آنها برای صحبت کردن مانند نیتیوها ضروری است. در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم.
Face to face
این اصطلاح به معنای «رو در رو» یا «حضوراً» است و به زمانی اشاره دارد که افراد به جای تلفن یا ایمیل، مستقیماً با هم ملاقات میکنند.
مثال: Some issues are too sensitive to be discussed over the phone; we need to meet face to face.
ترجمه: برخی مسائل آنقدر حساس هستند که نمیتوان تلفنی دربارهشان صحبت کرد؛ باید رو در رو ملاقات کنیم.
Face the music
همانطور که قبلاً اشاره شد، این اصطلاح به معنای «پذیرش عواقب ناخوشایند یک عمل» است.
مثال: He was caught cheating on the exam and had to face the music when he met the principal.
ترجمه: او هنگام تقلب در امتحان گیر افتاد و وقتی با مدیر ملاقات کرد، مجبور شد عواقب کارش را بپذیرد.
In the face of something
این عبارت به معنای «علیرغمِ» یا «در مواجهه با» یک مشکل یا سختی است و اغلب برای نشان دادن استقامت و شجاعت به کار میرود.
مثال: She showed incredible courage in the face of danger.
ترجمه: او در مواجهه با خطر، شجاعت فوقالعادهای از خود نشان داد.
(It’s) written all over your face
وقتی احساسات یا افکار کسی کاملاً از روی چهرهاش مشخص باشد، از این اصطلاح استفاده میشود. معادل فارسی آن «از قیافهات معلومه» یا «از چهرهات میباره» است.
مثال: You don’t have to say you’re tired; it’s written all over your face.
ترجمه: لازم نیست بگویی خستهای؛ از قیافهات کاملاً معلوم است.
On the face of it
این اصطلاح به معنای «در ظاهر»، «با قضاوت سطحی» یا «در نگاه اول» است و نشان میدهد که واقعیت ممکن است با آنچه در ابتدا به نظر میرسد، متفاوت باشد.
مثال: On the face of it, it seems like a great offer, but we need to read the fine print.
ترجمه: در ظاهر، پیشنهاد فوقالعادهای به نظر میرسد، اما باید جزئیات دقیق آن را بخوانیم.
To say something to someone’s face
به معنای «چیزی را رک و پوستکنده در روی کسی گفتن» به جای پشت سر او حرف زدن است.
مثال: If you have a problem with me, have the courage to say it to my face, not behind my back.
ترجمه: اگر با من مشکلی داری، جرئت داشته باش و آن را در رویم بگو، نه پشت سرم.
Until you are blue in the face
این اصطلاح برای توصیف تلاش زیاد و مداوم برای انجام کاری یا متقاعد کردن کسی به کار میرود که در نهایت بینتیجه است. معادل آن در فارسی میتواند «آنقدر که جانت در بیاید» یا «آنقدر که دهانت کف کند» باشد.
مثال: You can argue with him until you are blue in the face, but you won’t change his mind.
ترجمه: میتوانی آنقدر که جانت در بیاید با او بحث کنی، اما نظرش را تغییر نخواهی داد.
جمعبندی: چگونه از کالوکیشن های Face استفاده کنیم؟
یادگیری کالوکیشن های Face فقط به معنای حفظ کردن یک لیست طولانی نیست، بلکه درک کاربرد آنها در موقعیتهای مختلف است. بهترین راه برای تسلط بر این عبارات، تمرین و استفاده فعالانه از آنهاست. سعی کنید:
-
- به مکالمات انگلیسیزبانان گوش دهید: در فیلمها، سریالها و پادکستها به دنبال این عبارات بگردید و به نحوه استفاده آنها در متن توجه کنید.
- آنها را در نوشتار خود به کار ببرید: هنگام نوشتن ایمیل یا تمرینات رایتینگ، خودتان را به چالش بکشید و از این کالوکیشنها استفاده کنید.
- با آنها جمله بسازید: برای هر کالوکیشن جدیدی که یاد میگیرید، چند مثال مرتبط با زندگی خودتان بسازید. این کار به تثبیت آنها در ذهن شما کمک میکند.
با ادغام این عبارات طبیعی و رایج در دایره لغات خود، نه تنها درک بهتری از زبان انگلیسی پیدا خواهید کرد، بلکه توانایی شما در برقراری ارتباط نیز به شکل چشمگیری افزایش خواهد یافت و صحبتهایتان بسیار روانتر و حرفهایتر به نظر خواهد رسید.



