مجله آموزش زبان EnglishVocabulary.ir
کالوکیشن های Break

در این مقاله، به تمام این سوالات پاسخ خواهیم داد و به شما کمک می‌کنیم تا با درک عمیق کالوکیشن های Break، تسلط خود را بر زبان انگلیسی به طرز چشمگیری افزایش دهید. فعل “Break” در ظاهر فعلی ساده به معنای “شکستن” است، اما وقتی با کلمات دیگر ترکیب می‌شود، معانی بسیار متنوع و گاهی اوقات غیرمنتظره‌ای پیدا می‌کند. یادگیری این ترکیب‌های کلمه‌ای نه تنها به شما کمک می‌کند تا طبیعی‌تر و روان‌تر صحبت کنید، بلکه از سوءتفاهم‌ها جلوگیری کرده و قدرت بیانی شما را به شدت تقویت می‌کند. ما قصد داریم تا شما را با پرکاربردترین این کالوکیشن‌ها، همراه با مثال‌های واضح و ترجمه فارسی آشنا کنیم تا بتوانید آن‌ها را به راحتی در مکالمات و نوشته‌های خود به کار ببرید و از همین امروز، انگلیسی را مانند یک بومی‌زبان صحبت کنید.

📌 توصیه می‌کنیم این را هم ببینید:اصطلاح “Cheat Day”: روز خیانت یا تقلب؟

کالوکیشن چیست و چرا برای یادگیری زبان انگلیسی مهم است؟

پیش از شیرجه زدن به دنیای کالوکیشن های Break، بهتر است ابتدا درکی روشن از مفهوم کالوکیشن و اهمیت آن در یادگیری زبان انگلیسی داشته باشیم. کالوکیشن (Collocation) به ترکیب طبیعی و رایج دو یا چند کلمه در کنار یکدیگر گفته می‌شود که بومی‌زبانان به طور معمول از آن‌ها استفاده می‌کنند. این ترکیب‌ها اغلب منطق گرامری مشخصی ندارند و تنها با تکرار و عادت در ذهن شکل گرفته‌اند.

برای مثال، ما می‌گوییم “قلمرو را نقض کردن” (break the law) نه “شکستن قانون”. یا می‌گوییم “یک تصمیم مهم گرفتن” (make an important decision) نه “انجام دادن یک تصمیم مهم”. اگر شما سعی کنید کلمات را به صورت جداگانه ترجمه کرده و کنار هم بچینید، ممکن است جمله‌ای بسازید که از نظر گرامری درست باشد، اما از نظر طبیعی بودن و شیوه بیان بومی‌زبانان، نادرست یا عجیب به نظر برسد. یادگیری کالوکیشن‌ها به شما کمک می‌کند:

📌 مطلب مرتبط و خواندنی:قانون ۵ دقیقه: چطور تنبل‌ترین آدم‌ها هم زبان یاد می‌گیرند؟

رایج‌ترین کالوکیشن های Break با اسم‌ها

فعل “Break” می‌تواند با طیف وسیعی از اسم‌ها ترکیب شود و معانی گوناگونی را ایجاد کند. در این بخش، به مهم‌ترین کالوکیشن های Break با اسم‌ها می‌پردازیم.

۱. Break a record (رکورد را شکستن)

این عبارت به معنای دستیابی به چیزی بهتر از آنچه قبلاً انجام شده است، می‌باشد.
مثال: The athlete trained hard to break a record in the upcoming race.
ترجمه: ورزشکار سخت تمرین کرد تا در مسابقه پیش رو رکورد را بشکند.

۲. Break a habit (عادتی را ترک کردن)

به معنای متوقف کردن انجام کاری که به طور منظم انجام می‌داده‌اید، معمولاً یک عادت بد.
مثال: It’s difficult to break a habit like biting your nails.
ترجمه: ترک کردن عادتی مانند جویدن ناخن دشوار است.

۳. Break the law (قانون را زیر پا گذاشتن/نقض کردن)

به معنای انجام کاری که غیرقانونی است.
مثال: If you drive too fast, you might break the law.
ترجمه: اگر خیلی سریع رانندگی کنید، ممکن است قانون را زیر پا بگذارید.

۴. Break a promise (قول را زیر پا گذاشتن)

به معنای عمل نکردن به قولی که داده‌اید.
مثال: He felt bad for breaking a promise to his daughter.
ترجمه: او از زیر پا گذاشتن قولی که به دخترش داده بود، احساس بدی داشت.

۵. Break a rule (قانونی/قاعده‌ای را شکستن)

به معنای عدم رعایت یک قانون یا دستورالعمل.
مثال: Students who break a rule will be punished.
ترجمه: دانش‌آموزانی که قانونی را بشکنند، تنبیه خواهند شد.

۶. Break the ice (سر صحبت را باز کردن/جو را شکستن)

این اصطلاح به معنای انجام کاری برای راحت‌تر کردن اوضاع در یک موقعیت اجتماعی جدید یا بین افراد غریبه است.
مثال: The host told a joke to break the ice at the party.
ترجمه: میزبان برای سر صحبت را باز کردن در مهمانی یک جوک تعریف کرد.

۷. Break the news (خبر را دادن – معمولاً خبر بد)

به معنای اطلاع دادن یک خبر، مخصوصاً خبری که ناخوشایند است.
مثال: She had to break the news to him that his job was redundant.
ترجمه: او مجبور بود خبر اخراج شدن از کارش را به او بدهد.

۸. Break a sweat (عرق کردن/تلاش زیاد کردن)

به معنای تلاش فیزیکی زیاد برای انجام کاری، یا به صورت منفی، اشاره به انجام کاری بدون تلاش زیاد.
مثال: I didn’t even break a sweat during the easy workout.
ترجمه: حتی در طول تمرین آسان هم عرق نکردم (خیلی تلاش نکردم).

۹. Break silence (سکوت را شکستن)

به معنای شروع به صحبت کردن بعد از یک دوره سکوت.
مثال: After a long pause, she finally broke the silence.
ترجمه: بعد از مکثی طولانی، او بالاخره سکوت را شکست.

۱۰. Break new ground (پیشرفت جدیدی کردن/زمینه جدیدی را باز کردن)

به معنای کشف یا ایجاد چیزی جدید که قبلاً وجود نداشته است.
مثال: The scientists are hoping to break new ground in cancer research.
ترجمه: دانشمندان امیدوارند در تحقیقات سرطان پیشرفت جدیدی کنند.

۱۱. Break one’s heart (دل کسی را شکستن)

به معنای بسیار ناراحت کردن کسی.
مثال: It would break my heart if you left me.
ترجمه: اگر ترکم کنی، دلم را می‌شکنی.

۱۲. Break the bank (خرج زیادی کردن/بسیار گران تمام شدن)

به معنای خرج کردن تمام پول خود یا هزینه کردن مقدار بسیار زیادی پول.
مثال: Buying a new car shouldn’t break the bank.
ترجمه: خرید یک ماشین جدید نباید خیلی گران تمام شود.

📌 همراه با این مقاله بخوانید:اصطلاحات استارتاپی: Pitch Deck و Unicorn یعنی چی؟

کالوکیشن های Break با قیدها و حروف اضافه (افعال عبارتی)

وقتی “Break” با قیدها یا حروف اضافه ترکیب می‌شود، افعال عبارتی (phrasal verbs) را تشکیل می‌دهد که معانی کاملاً متفاوتی از فعل اصلی دارند. این‌ها از مهم‌ترین کالوکیشن های Break هستند.

۱. Break down (خراب شدن/از کار افتادن، از هم پاشیدن، به گریه افتادن، تجزیه شدن)

این کالوکیشن معانی متعددی دارد:
– خراب شدن (ماشین یا سیستم): My car broke down on the way to work. (ماشینم در راه کار خراب شد.)
– از هم پاشیدن (رابطه یا مذاکره): Their marriage broke down after only two years. (ازدواجشان فقط بعد از دو سال از هم پاشید.)
– به گریه افتادن: She broke down in tears when she heard the news. (وقتی خبر را شنید به گریه افتاد.)
– تجزیه شدن: The plastic will take years to break down in nature. (پلاستیک سال‌ها طول می‌کشد تا در طبیعت تجزیه شود.)

۲. Break up (تمام کردن رابطه، تعطیل شدن، قطعه قطعه کردن)

این عبارت نیز معانی متنوعی دارد:
– تمام کردن یک رابطه: They decided to break up after five years together. (آن‌ها تصمیم گرفتند بعد از پنج سال زندگی مشترک رابطه را تمام کنند.)
– تعطیل شدن (مدرسه یا جلسه): School breaks up for the summer next week. (مدرسه هفته آینده برای تابستان تعطیل می‌شود.)
– قطعه قطعه کردن: The big rock will be broken up into smaller pieces. (سنگ بزرگ به قطعات کوچکتر تبدیل خواهد شد.)

۳. Break out (فرار کردن، شیوع پیدا کردن، ظاهر شدن)

این کالوکیشن نیز چند معنای رایج دارد:
– فرار کردن (از زندان): The prisoners tried to break out of jail. (زندانیان سعی کردند از زندان فرار کنند.)
– شیوع پیدا کردن (بیماری، جنگ، آتش‌سوزی): A fire broke out in the building last night. (دیشب آتش‌سوزی در ساختمان شیوع پیدا کرد/رخ داد.)
– ناگهان ظاهر شدن (جوش، عرق): She always breaks out in a rash when she eats nuts. (او همیشه وقتی آجیل می‌خورد، بدنش جوش می‌زند.)

۴. Break in (به زور وارد شدن، وارد کردن/جا انداختن کفش نو)

– به زور وارد شدن (به یک مکان): Thieves broke in through the back door. (دزدان از در پشتی به زور وارد شدند.)
– جا انداختن (کفش نو، لباس جدید): These new shoes are stiff; I need to break them in. (این کفش‌های نو سفت هستند؛ باید آن‌ها را جا بیندازم.)

۵. Break off (ناگهان قطع کردن، جدا کردن)

– ناگهان قطع کردن (رابطه، مذاکره، صحبت): She broke off the conversation abruptly. (او ناگهان مکالمه را قطع کرد.)
– جدا کردن چیزی از چیزی: He broke off a piece of chocolate. (او تکه‌ای شکلات را جدا کرد.)

۶. Break through (نفوذ کردن، موفق شدن در چیزی دشوار)

– نفوذ کردن: The protestors managed to break through the police line. (معترضان توانستند از خط پلیس نفوذ کنند.)
– موفق شدن در چیزی دشوار: The company hopes to break through in the competitive market. (شرکت امیدوار است در بازار رقابتی موفق شود.)

۷. Break away (فرار کردن، جدا شدن از گروه)

– فرار کردن: The dog broke away from its leash and ran off. (سگ از قلاده‌اش فرار کرد و دوید.)
– جدا شدن از گروه: A small faction broke away from the main party. (یک گروه کوچک از حزب اصلی جدا شد.)

📌 این مقاله را از دست ندهید:“کوه به کوه نمیرسه آدم به آدم میرسه” به انگلیسی چی میشه؟

کالوکیشن های Break در اصطلاحات خاص

بعضی از کالوکیشن های Break کاملاً اصطلاحی هستند و معنی آن‌ها را نمی‌توان از کلمات سازنده‌شان حدس زد.

۱. Break a leg (موفق باشی! – مخصوصاً در تئاتر)

این یک اصطلاح برای آرزوی موفقیت برای کسی است، به ویژه قبل از یک اجرا.
مثال: Before the play, the director told the actors, “Break a leg!”
ترجمه: قبل از نمایش، کارگردان به بازیگران گفت: “موفق باشید!”

۲. Break even (سر به سر شدن – نه سود نه زیان)

به معنای به دست آوردن همان مقدار پولی که خرج کرده‌اید، بدون سود یا زیان.
مثال: After all the expenses, we just managed to break even on the project.
ترجمه: بعد از تمام هزینه‌ها، ما فقط توانستیم در پروژه سر به سر شویم.

۳. Break with tradition (سنت‌شکنی کردن)

به معنای انجام کاری به روشی متفاوت از آنچه همیشه انجام می‌شده است.
مثال: They decided to break with tradition and have a modern wedding.
ترجمه: آن‌ها تصمیم گرفتند سنت‌شکنی کنند و یک عروسی مدرن بگیرند.

۴. Break into (به سرعت شروع کردن به کاری)

می‌تواند به معنای ناگهان و به سرعت شروع به انجام کاری کردن باشد.
مثال: She suddenly broke into a run when she saw her bus coming.
ترجمه: او ناگهان وقتی اتوبوسش را دید، شروع به دویدن کرد.


مثال: He broke into laughter when he heard the funny joke.
ترجمه: او وقتی جوک خنده‌دار را شنید، به خنده افتاد.

📌 نگاهی به این مقاله بیندازید:کفگیر به ته دیگ خوردن: Spatula hit the bottom of pot

جدول خلاصه کالوکیشن های Break پرکاربرد

برای سهولت در مرور، در جدول زیر برخی از مهم‌ترین کالوکیشن های Break را به همراه معنی و مثال آورده‌ایم:

کالوکیشن (انگلیسی) معنی (فارسی) مثال (انگلیسی) ترجمه مثال (فارسی)
Break a record رکورد را شکستن She hopes to break a record next year. او امیدوار است سال آینده رکورد را بشکند.
Break a habit عادتی را ترک کردن It’s hard to break a habit. ترک کردن یک عادت سخت است.
Break the law قانون را زیر پا گذاشتن You will be punished if you break the law. اگر قانون را زیر پا بگذاری، مجازات می‌شوی.
Break a promise قول را زیر پا گذاشتن Never break a promise to a child. هیچ وقت به بچه‌ای قول ندهید و زیر پا بگذارید.
Break the ice سر صحبت را باز کردن/جو را شکستن A quick game helped to break the ice. یک بازی سریع به شکستن جو کمک کرد.
Break the news خبر را دادن (معمولا بد) I had to break the news about her pet. مجبور شدم خبر مربوط به حیوان خانگی‌اش را بدهم.
Break down خراب شدن/از کار افتادن My car broke down yesterday. ماشینم دیروز خراب شد.
Break up تمام کردن رابطه They decided to break up. آنها تصمیم گرفتند رابطه را تمام کنند.
Break out شیوع پیدا کردن/فرار کردن A disease broke out in the village. بیماری در روستا شیوع پیدا کرد.
Break in به زور وارد شدن Someone tried to break in last night. کسی دیشب سعی کرد به زور وارد شود.
Break off ناگهان قطع کردن She suddenly broke off the conversation. او ناگهان مکالمه را قطع کرد.
Break a leg موفق باشی! Break a leg!” said the director. کارگردان گفت: “موفق باشی!”
Break even سر به سر شدن We just managed to break even. ما فقط توانستیم سر به سر شویم.
📌 شاید این مطلب هم برایتان جالب باشد:اصطلاحات گیمرها در Call of Duty: نوب سگ نباش!

نکاتی برای یادگیری و استفاده موثر از کالوکیشن های Break

یادگیری کالوکیشن های Break نیازمند تمرین و تکرار است. در اینجا چند نکته کاربردی برای کمک به شما آورده شده است:

📌 موضوع مشابه و کاربردی:سندروم “لهجه خارجی”: وقتی بعد از ضربه به سر، بریتیش میشی!

اشتباهات رایج در استفاده از کالوکیشن های Break

یکی از بزرگترین چالش‌ها در استفاده از کالوکیشن های Break، اجتناب از اشتباهات رایج است. در اینجا به چند مورد اشاره می‌کنیم:

📌 پیشنهاد ویژه برای شما:قانون “Never Skip Leg Day” (پای مرغی نباش!)

نتیجه‌گیری

یادگیری کالوکیشن های Break یکی از گام‌های اساسی برای ارتقاء سطح زبان انگلیسی شما از یک سطح متوسط به یک سطح پیشرفته و بومی‌گونه است. با درک عمیق این ترکیب‌ها و به کارگیری آن‌ها در مکالمات و نوشته‌های خود، نه تنها روان‌تر صحبت خواهید کرد، بلکه قادر خواهید بود منظور خود را با دقت و ظرافت بیشتری بیان کنید. از این پس، هنگام مطالعه یا گوش دادن به زبان انگلیسی، به ترکیباتی که فعل “Break” با کلمات دیگر می‌سازد، توجه ویژه‌ای داشته باشید و سعی کنید آن‌ها را در جملات خود به کار ببرید. به یاد داشته باشید که کلید تسلط بر کالوکیشن‌ها، تمرین مداوم و قرار گرفتن در معرض زبان واقعی است. موفق باشید!

این پست چقدر برای شما مفید بود؟

برای امتیاز دادن روی ستاره‌ها کلیک کنید!

امتیاز میانگین 5 / 5. تعداد رای‌ها: 95

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *